سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/5
7:2 عصر

سرباز روح الله سرباز روح الله مانده است

بدست تقی سهیلی در دسته ولایت فقیه، آیه الله نوری همدانی، فارس، امام خمینی

بسم الله

سفر حضرت آیه الله نوری همدانی به شیراز و استان فارس فرصت دوباره ای بود تا کلام روحانی این سرباز پاک باخته امام خمینی(ره) را از نزدیک نیوش کنیم و حضور نورانیش را در دیار خویش احساس نمائیم. اقشار متدین و مذهبی با این مدافع حریم ولایت از سالها پیش آشنایی دارند اما آنچه باعث شد نگاه ویژه مردمان ، معطوف بزرگی و صلابت و استواری این استوانه فقاهت و مجاهدت شود ، بصیرت و درایتی بود که آیه الله در ماجرای فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری از خود نشان داد.
در لحظه سرنوشت سازی از تاریخ اسلام و ایران که غبار تردید و دودلی با سموم فتنه گری و پیمان شکنی برخی بزرگان و خواص و دوگانه نمایی و بلکه چندگانه نمایی گروهی به ظاهر مصلح ،ترکیب گشته و فضای جامعه اسلامی را آلوده بود ، انصافاً حضور پر ایمان ، شفاف ، مطمئن و روشنگرانه حضرت آیه الله نوری همدانی ، همچون ستونی از نور راهگشای طریق هدایت و سعادت بود.
در کلام و رفتار این مرجع عالی قدر دینی آنچه نقش اول و محوری دارد ولایت است و دفاع از حریم آن. در همه سخنرانی هایی که ایشان در شیراز و سایر شهرهای استان ایراد نمود تاکید بر ولایت و شقوق آن نقش پر رنگی داشت.
در چند سخنرانی از ایشان که شخصاً حضور داشتم احساس کردم آیه الله خود را طلبه ای بلکه سربازی میداند که مانند چند دهه پیش در رکاب امام خمینی (ره) مشغول جهاد و مبارزه ای دامنه دار و طولانی مدت است و هرگز مقاطعی مانند پیروزی انقلاب در سال 57 را فرصتی برای اعلام پایان مبارزه نمی داند بلکه اعلام بازنشستگی را برای خود به منزله خیانت به امام زمان (عج) می پندارد. از این رو همواره با چشمان نگران روند امور را زیر نظر دارد و فارغ از تعلقات شخصی به وظیفه سنگین تهاجم به فرهنگ الحادی و مادی و تقویت اسلام ناب محمدی(ص) می اندیشد.
مرجع بسیجی واقعاً برازنده حضرت آیه الله نوری همدانی است ؛ کسیکه عمل به تکلیف را اصل می داند و همین را به همه توصیه میکرد. در یکی از جلسات از ایشان سئوال شد حوزه های علمیه چه برنامه ای برای مقابله با فتنه ها دارند ؛ ایشان با انتقاد تلویحی از برخی هم لباسهایشان گفتند اگر علمای حوزه ها جور دیگری موضع میگرفتند ، اوضاع به گونه ای دیگر پیش میرفت. ایشان اضافه کرد اگر از شیراز 10 نفر از علما کفن می پوشیدند و میگفتند ما معترضیم آیا اوضاع اینگونه میشد؟ شما باید وظیفه خودتان را انجام دهید و منتظر کسی نمانید که حوزه چه کرد یا فلان جا چه کرد! و همه را به آیه 200 سوره مبارکه آلعمران رجوع داد
.


نوع سخن گفتن ایشان در خصوص فتنه های پس از انتخابات نیز جالب و آموزنده بود. ایشان در پاسخ به سئوالی در خصوص شعار معروفشان _خامنه ای کوثر است دشمن او ابتر است _ فرمودند من احساس وظیفه کردم و برای دفاع از نظام وارد شدم. باید این نظامی که ابر قدرتها را به خطر انداخته است حفظ کنیم.خودش را همچنان هم نفس امام راحل (ره) در مسیر مبارزه می دانست. مرجعی که مانند سرباز برای ولایت فقیه قدم برمی داشت باعث شد ما احساس خجالت و حقارت کنیم.


89/1/29
8:40 صبح

فرزندان ملکم خان در انتخابات ریاست جمهوری چه کردند؟

بدست تقی سهیلی در دسته انقلاب مخملی، ملکم خان، انقلاب مشروطه، ولایت فقیه

بسم الله

ملکم خان بعنوان یکی از پدران روشنفکری غربزده در ایران یکی از مهمترین راهبردهای این جریان فکری را طی جمله ای معروف با این مضمون بیان کرده که برای القای دستورالعملهای غرب گرایی و پیروی از تفکر مادی باید آنها را در لفافه ای از دین پیچید و به خورد مسلمانان داد تا آن را پذیرفته و بکار ببندند.

تجربه انقلاب مشروطیت که آوردگاه تفکرات و سلایق مختلف در ایران بود در نهایت پیروزی و غلبه این راهبرد ملکم را نشان داد و به تصویر کشید ؛ چرا که جریان غرب باور ، با اتکا به ادبیات ظاهراً دینی و درواقع رنگ کردن مفاهیم غربی با صبغه الهی ، توانست هم عوام جامعه ایرانی را با خود همراه سازد و هم خواص را گمراه یا منفعل نماید. انقلاب مشروطیت به راستی صحنه پیروزی آموزه های ملکم خان بود در مقابل تفکرات اصیل دینی و همچنین تفکرات بی پروای غربگرا.

پیروان ملکم که اغلب در تشکلهای مخفی و ماسونی ، نهان روشی را می آموختند توانستند با آمیختن مفاهیم سکولار با ظواهر دینی از گروههای دیگر پیشی گرفته و گفتمان خود را تثبیت کنند.

در زمان وقوع انقلاب مشروطیت ، علما و روحانیون به دلیل نبودن یک محور همگانی و دست نیافتن به یک فهم مشترک از مفاهیم جدید وارداتی ، دچار اختلاف شده و در نهایت ناچار شدند در زمین بازی مورد نظر غربگرایان وارد شده و البته بازی را واگذار کنند.

در حالی که به نظر می آمد قدرت اصلی در مدیریت جریان اعتراض به قاجار و سیستم پادشاهی در اختیار علمای نجف و تهران است نداشتن محور مشترک و افتادن در دام بازی های سفارت کبرای بریتانیا و عوامل آن باعث شد رهبران اصلی نهضت عدالتخانه در نهایت مغبون و مغموم به نتیجه کارشان بنگرند و محصول مجاهدت های عدالتخواهانه را مصادره شده به نفع دشمنان اسلام ببینند.

در جریان کودتای مخملی بعد از انتخابات ، دشمنان سعی کردند با همین شگردهای امتحان شده خواص انقلاب را گیج و منفعل کنند و بازی خود ساخته را به سمت دلخواهشان هدایت کنند و البته تا حدود زیادی هم موفق شدند.

باید اذعان کرد که متاسفانه بسیاری از نخبگان جامعه اعم از روحانی و غیر روحانی در جریانات بعد از انتخابات متحیر و منفعل شده بودند و دلیل آن دقیقاً استراتژی قدیمی اعلام شده از سوی ملکم خان بود که دشمنان حرف باطل خود را در لفافه دین عرضه می کردند. چنانکه میرحسین موسوی برای پیشبرد کودتا ، عریضه دادخواهی را به مراجع و علما می نوشت تا برای پیشبرد براندازی نرم ، به یاری او بشتابند و البته اگرچه علما با او هم داستان نشدند اما لااقل این نتیجه راداشت که برخی از آنها منفعل و تماشاچی شدند.

در اقدامی دیگر توده ای ها و سلطنت طلبان با نامه نگاری و تماس تلفنی با دفاتر مراجع و علما از آنها میخواستند که به جنبش سبز ملت ایران بپیوندند!

همچنین به یاد بیاوریم که سران کودتای نرم و عوامل رسانه ای آنها چگونه بر روی سید بودن موسوی و خاتمی مانور میدادند و آنها را فرزندان مظلوم پیامبر (ره) میدانستند و بغیر از آن متوسل به بیت حضرت امام (ره) شدند و از آن بالاتر رنگ سبز که نشانه ای از اهل بیت (س) است را نماد مبارزه خود قرار دادند.

بکارگیری نمادها و نشانه های مذهبی در بالاترین شکل ممکن و استفاده حداکثری از ادبیاتی با ظاهر دینی ، چیزی نیست که کسی بتواند آنرا در وقایع پس از انتخابات انکار کند اما چرا کودتاچیان علیرغم استفاده دقیق از این ابزار و رسیدن به برخی نتایج مقدماتی در رسیدن به هدف اصلی ناکام مانده و از میدان بدر رفتند؟

در ماجرای انقلاب مشروطه ، علمای مبرز و بلند پایه ای در صحنه حضور داشتند که از نام آوران تاریخ شیعه به حساب می آیند. جالب این است که همه این علما اتفاقاً با مشی سیاسی و فعالانه با موضوع مشروطیت مواجه شده و نسبت به آن موضع گرفتند. آخوند خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید کاظم یزدی (صاحب عروه) ، ملا عبدالله مازندرانی ، شیخ فضل الله نوری ، سید عبدالحسین لاری ، سید محمد طباطبایی ، سید عبدالله بهبهانی .... از جمله برجستگان حوزه های علمی آنروز شیعه بودند که در ماجرای مشروطیت حضور فعال داشتند.

من فکر میکنم اگر این گروه از علما در زمان ما بودند باز هم همان اتفاقات تکرار میشد و مجدداً پیروز میدان تفکر منافقانه ملکم خان ناظم الدوله بود. اما این بار ما پیروز شدیم و دلیل اصلی آن و بلکه یگانه دلیل آن را در وجود و حضور ولی فقیه و پیوستگی مردم با ولایت باید جستجو کرد. ما ولی فقیه داریم و عدالتخواهان معترض به ظلم قجری نداشتند.

ولی فقیه آن عالم عادل و با تدبیری است که ذیل مدیریت امام زمان (عج) بحرانها را شناسایی و مدیریت میکند و مانع از پراکندگی نیروی حقیقت جو و متدین میشود. همه بحران در نظام ولایی در سست شدن جایگاه ولایت است. تا زمانی که این جایگاه مستحکم و رفیع است و مردم گوش به فرمان او باشند تهدیدات همچون سایه رفع میشوند. به همین دلیل واضح است که نوک پیکان تهاجمات به سمت این جایگاه تاثیرگذار نشانه رفته است هرچند که گاهی با نام های دیگری صورت میگیرد.

بنابراین ارزش واقعی جریانان و افراد در اتصال آنها با شخص ولی فقیه و پیروی از او است نه هر چیز دیگر.

 جریانی که عقبه فکری آن گاهی با صراحت تمام پیروی از تفکرات پدران روشنفکری در ایران همچون ملکم و آخوند زاده را به زبان آورده است اینک با ظرافت تمام سعی میکند خود را در پس عناوین فریبنده و منفعل کننده ای مانند یاران امام(ره) ، سابقون انقلاب و غیره مطرح کند و دقیقاً با تاسی به فرمول کهنه ملکم خان به همه چیز متمسک میشود جز فرامین و رهنمود های شخص ولی فقیه. این گروهها از اسلام به شدت مایه میگذارند، برای انقلاب دل می سوزانند، حقوق مردم را علم خویش میکنند، از روحانیون و مراجع بهره برداری میکنند، برای شخص امام(ره) و منسوبین شناسنامه ای امام(ره) یقه می درانند، جوش میزنند که یاران اصیل انقلاب و امام(ره) گوشه گیر نشوند و بهشان ظلمی نرود، از قوانین کشور دم میزنند اما حاضر نیستند دستورات امام انقلاب را بازگو کرده و سرلوحه عمل قرار دهند.

تذکر به خواص و تنبه آنان به اینکه مردم ولایت را میخواهند و معیار صحت راه و منش بزرگان ، تطبیق آن با سیره امام انقلاب است ، میتواند در تسریع تصحیح برخی لغزشهای ایشان کمک شایان توجهی باشد.

 

 


89/1/26
8:33 صبح

کسان کدام و ناکثان کیستند - 3

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

در بخش دوم فیلم که ماجرای وقایع پیرامون مسجد آتشیها محور داستان قرار دارد باز هم گزینش گری و داستان سازی ابزار کار سازندگان فیلم است چنانکه در بخش اول فیلم سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه استان را به صورت تقطیع شده و ناقص نمایش میدهد و پاسخهای وی در بیان سید علی محمد دستغیب نیز باز هم بی ربط است. گویی سازندگان فیلم مصلحت ندیده اند مانند برخی موارد دیگر نظرات دقیق آقای دستغیب را به سمع و نظر مخاطبان برسانند.
در اولین تصاویر این بخش گروهی دیده میشوند که در کوچه مقابل مسجد ، علیه آقای دستغیب و مسجد وی شعار میدهند که فیلم آنها را
افرادی شبه نظامی! معرفی میکند. در همین حال عده ای در تصویر دیده میشوند که با حرارت و استقامت فوق العاده در حال جلوگیری از تعرض به مسجد هستند و با افراد شبه نظامی! مقابله میکنند. فیلم ترجیح میدهد در مورد این افراد سکوت کند و توضیحی ندهد. نکته قابل توجه این است که در زمان وقوع این جریان ، در فاصله حدوداً 50 متری ، جمعیت به خشم آمده چند هزار نفری در خیابان شهید دستغیب و در انتهای کوچه مسجد در حال سر دادن شعارهای خشمگینانه ای بر علیه مواضع دشمن شاد کن آقای دستغیب هستند که عکسها و تصاویر آن قبلاً منتشر شده است.  اما فیلم حاضر نیست حتی یک لحظه این تصاویر را به بیننده نشان دهد تا مبادا تصور شود که معترضین واقعی به آقای دستغیب مردم متدین شیراز و اقشار انقلابی آن هستند که مواضع عجیب و تنفرآور این شخص در طول ایام بعد از انتخابات و مخصوصاً پس از فاجعه هتک حرمت عاشورای حسینی (ع) که حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب مجدداً نظام را شماتت کرده و به کاندیدای شکست خورده و محبوبش تسلیت گفته بود، خون آنها را به جوش آورده است. همان مردمی که در آن روزهای فتنه آلود ، بیانیه ها و رهنمودهای علمای صالح و دلسوخته در اقصاء نقاط کشور را میدیدند که در محکومیت بی احترامی به عاشورای حسینی(ع) صادر شده است و در شیراز ، نیز قاطبه علما  و خصوصاً سید علی اصغر دستغیب برادر امام جماعت مسجد آتشیها ، با محکوم نمودن این جریانات آشوب گر، ایستادگی در برابر فتنه گران را بر همگان فرض دانسته بود!
تعریف کردن داستان مسجد آتشیها به گونه دلخواه و از آخر به اول تا انتهای "کسان و ناکثان" ادامه می یابد و سیل اتهامات بی پایه روانه برخی مسئولین و اقشار حزب اللهی با عنوان "حامیان دولت" میشود. همواره و در تمام درگیریهایی که فیلم آنها را نمایش میدهد تنها آن قسمتهایی که مظلومیت اهالی مسجد آتشیها را تداعی میکند نمایش داده شده اند و مقدمه و موخره ماجرا در فیلم مفقود است و تهیه کنندگان از مخاطب میخواهند که توضیحات آنها را درباره دلایل وقوع درگیری و نتایج آن بپذیرد. به همین دلیل فیلم ترجیح میدهد در خصوص پرونده هایی که به دلیل ضرب و شتم نمازگزاران حزب اللهی در همان ایام بر علیه برخی عناصر مسجد قبا در محاکم انتظامی و قضایی در جریان بود توضیحی ندهد. عوامل تهیه فیلم مدعی میشوند که فرمانده سپاه استان با نیروهایش به منزل آقای دستغیب حمله کرده است و این از نظر شاهدان ماجرا ، دروغی بی شرمانه است و تقریباً برعکس واقعیت است . آن کسانی هم که در مقابل منزل حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب بر علیه این سردار سپاه شعار می دهند تعدادی از طلاب و اهالی مسجد آتشیها هستند!
موضع گیری عجیب و عنودانه فیلم نسبت به نیروی انتظامی نیز به نظر می آید بیشتر از آنکه مربوط به وقایع مسجد قبا باشد ، ناظر به اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری و برخورد با اغتشاش گران است که تاوان آن را به این ترتیب میدهد! سلسله رویدادهای ردیف شده در فیلم به گونه ای است که تهیه کنندگان فیلم تلاش میکنند آنها را برخواسته از متن مردم دیندار نشان دهند ولی نمیتوانند. همان وقایعی که طی آن شعار "جمهوری ایرانی" در مقابل "جمهوری اسلامی" مطرح شد ولی آقای دستغیب مدعی روحانیت و دین گرایی هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نداد؛ همان وقایعی که طی آن شعار" نه غزه نه لبنان" سر داده شد ولی حتی گلایه ای محبت آمیز از کلام آقای دستغیب نسبت به شعار دهندگان احساس نشد ؛ همان وقایعی که در آن شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" از کسانی که قبلاً ترجیح میدادند از مرگ بر گفتن متنفر باشند بلند شد اما از جناب سید علی محمد دستغیب حامی اسلام ناب مسجد آتشیها صدای خاصی شنیده نشد!
صحنه به صحنه این فیلم جای گفتن حقیقتی تلخ است اما یک توصیه اخلاقی به تهیه کنندگان فیلم و آن اینکه نمی بایستی به بهانه نمایش درگیریهای پیرامون مسجد آتشیها از حیاط خانه مردم هم فیلم برداری میکردند، مخصوصاً که صاحبخانه بخت برگشته همان موقع بخواهد از دستشویی خانه اش خارج شود و ناخواسته شکار دوربین بچه های آتشیها شود.
آنچه این فیلم ، همانند تمامی ادعا نامه های فتنه جویان بر علیه نظام اسلامی در ماههای گذشته از پرداختن
به آن طفره میرود و حاضر نیست توضیح قابل قبولی را ارائه نماید ، اصل وقوع تقلب است که بهانه همه این آشوبها و اغتشاشات است. اتهام سنگین تقلب 11 میلیونی به نظام اسلامی ، مسئله ای نیست که بشود با لطیفه ها و تمثیلهای آقای صانعی و داستان سرائیهای ذیل تئوری گاودانی آقای دستغیب از کنار آن گذشت. مخصوصاً زمانی که به یا د بیاوریم در ادامه این ادعای واهی بود که کاندیدای شکست خورده به مراسم ترحیم آدم زنده حاضر شد و احساس تاثر کرد!
و درادامه همین سناریو بود که همه ناکثان دنیا احساس وظیفه کردند تا به حمایت از جنبش سبز بشتابند.
نام این نرم افزار نیز جالب توجه است. عبارت "کسان و ناکثان" از دو کلمه فارسی و عربی تشکیل شده است. شاید بهتر بود نام را کسان و ناکسان میگذاشتند ولی استفاده از کلمه عربی ناکثان (به معنی پیمان شکنان) که بر اصحاب جمل و فتنه گران بریده از ولایت اطلاق میشود گویای مسائل بسیاری است و بر خلاف نیت تهیه کنندگان نرم افزار یاد آور افرادی است که پس از عقد پیمان و بیعت با ولی خدا و امام زمان خود ، به خاطر چرب و شیرین دنیا و برخی نیز به دلیل گم کردن معیار حق ، از طریق ولایت رو گرداندند و تباهی و ذلتشان به صحیفه تاریخ ماندگار ماند.


89/1/25
12:43 عصر

کسان کدام و ناکثان کیستند - 2

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

در همین حال استفاده فیلم از تصاویری که در ایام اوج اغتشاشات توسط جنبش سبز فتوشاپ! تهیه شدند و یا تصویرسازیهای خاصی که صرفاً برای تهییج احساسات عمومی در آن روزها در دستور کار قرار داشتند و امروز با تردید بسیار به آنها نگریسته میشود ، قابل تامل است. در واقع فیلم های تقطیع شده و گزینش شده از برخورد های خیابانی هیچ چیزی را ثابت نمی کند و فقط به درد تاثیر گذاری و به هیجان آوردن افراد ساده و بی خبر میخورد. مثل این است که کسی با چاقو به شخص دیگری صدمه بزند و چون فرد مصدوم در صدد مقابله بر آید ما از او فیلم برداری کنیم و بگوئیم: بینید چقدر ظالم است! در همین چارچوب ،فیلم، قتل ندا آقا سلطان را به گردن نظام می اندازد و این در حالی است که امروزه ماجرای قتل ندا به نماد دروغ پردازی رسانه ای و وارونه نمایی دشمنان نظام تبدیل شده است و کسی پاسخگوی شبهات فراوانی که جهت اتهام را در این جریان به سمت دشمنان جمهوری اسلامی نشانه میگیرد، نیست. علاوه بر آن موارد متعدد تکذیب شده و ناروا بعنوان عملکرد نظام و موید بیانات آقای دستغیب توسط تهیه کنندگاه فیلم مطرح شده است که جای تاسف بسیار دارد از آن جمله است: حمله به عروس امام خمینی(ره) و ضرب و شتم شدید ایشان! که از اساس چنین موضوعی تکذیب شده است و فیلم با وقاحت تمام آنرا به طلاب افراطی حامی نظام نسبت می دهد و همچنین به آتش کشیده شدن درب دفتر آیه الله صدوقی امام جمعه یزد که با توجه به اینکه ایشان در این ایام در خط ولایت و در مقام محکوم نمودن اغتشاشگران و اتهام زنندگان به نظام قرار داشته است معلوم است که چه عواملی اقدام به این رفتار زننده کرده اند. مورد دیگر ماجرای دروغ پردازی پیرامون برخی برگه های رای است که فیلم با پررویی میخواهد به بیننده القاء کند که این تصاویر دلیل تقلب است. در حالیکه بی پایه بودن آن واضح است چرا که نه دست خط ها یکی است و نه برگه ها تا نخورده و بیش از حد نو است!
از جمله مطالبی که حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب در حملات و انتقادات تند و تیز خود به دولت بیان میکند این است که چرا کسانی که در انتخابات شرکت کرده اند را می زنید و آنها به دعوت شما در انتخابات شرکت کرده اند و نباید آنها را بزنید! این هم جزو اتهاماتی است که وی به نظام وارد میکند که افراد را به جرم شرکت در انتخابات ضرب و شتم نموده اند و به نظر نمیرسد کسی به جز ایشان این اتهام را به نظام زده باشد و البته احتمالاً این موضوع هم ازجمله القائات افراد درستکار! به ایشان می باشد چرا که وی در تمامی مسائل این چنینی تحت تاثیر برخی اشخاص و جریانات قرار دارد و پنهان هم نمی کند که این اخبار و اطلاعات را افرادی به او داده اند و به صراحت میگوید: (عکسها و فیلمهای موید ضرب و شتم افرادی که در انتخابات شرکت کرده اند)"همش هست که بهمون میگن"!!. اصولاً آقای دستغیب به شدت در موضع گیری هایش متکی به اطلاعات و تحلیل هایی است که به وی میرسد و ایشان به توجه به اعتمادی که به منابع مورد نظرش دارد آنها را پذیرفته و بیان می نماید ؛ مثلاً در ماجرای صندوقهای رای در مرکز اسناد ملی ایشان تصور میکند که این صندوقها در محلی ناجور و ناپسند مخفی بوده (کما اینکه برای توصیف آن عنوان گاودانی را برمیگزیند) و عکاسانی شجاع توانسته اند این محل را پیدا کرده و از آن عکس تهیه کنند در حالی که این عکسها در جریان بازدید رسمی استاندار فارس و امام جمعه شیراز توسط عکاسان رسانه های رسمی کشور و در مرکز اسناد ملی تهیه شده است و اینکه این جریان چگونه دلیلی بر ضایع کردن رای مردم است توضیحش به عهده آقای دستغیب!
نکته جالبی که در این میان نباید مغفول بماند اینکه نحوه انتقاد آقای دستغیب از ضرب و شتم معترضین به گونه ای است که گویی ضرب و شتم بهرحال فی نفسه کار بدی میتواند نباشد. ولی در جریان این اعتراضات شکل بدی از آن به نمایش! درآمده است.معلوم نیست چرا و به چه دلیل عقل پسندی در چهارچوب "دانستن حق مردم است" سازندگان فیلم این قسمت از بیانات آقای دستغیب را سانسور کرده اند.بهرحال استفاده ایشان از کلمه چماق به جای باتوم نیز در همین راستا می باشد زیرا وی از ضرب و شتم مردم احتمالاً بیشتر لغت چماق را در ذهن دارد و اینکه معمولاً باتوم را به سر کسی نمی کوبند بلکه به پائین تنه او میزنند اما آقای دستغیب تاکید دارد که چرا در فضای علنی و در انظار عمومی! با چماق! بر سر! معترضین می کوبید؛ حداقل آنها را ببرید به جای خلوتی و آنجا بزنیدشان! کسانی که با پیشینه مسجد آتشیها و وجه تسمیه این مسجد با این نام آشنایی دارند اینگونه روایت کرده اند که جناب آقای دستغیب در ابتدای انقلاب رئیس دادگاه انقلاب بوده اند و البته بسیار هم انقلابی عمل می نموده اند و برخی از اهالی مسجدشان هم که از سوپرانقلابی های آن روزگار محسوب میشدند با عرق دینی خاصی که زبانزد همه بوده است با برخی از رفتارهای منکراتی و دور از شئونات دینی و مذهبی (به زعم خودشان) رفتارهایی می نموده اند در حدود همان لغات مورد استفاده آقای دستغیب که البته رگه هایی از این رفتارهای خشن همچنان در برخی از اهالی مسجد به چشم میخورد. احتمالاً آقای دستغیب به یادشان هست که برخی مریدانشان چگونه با قهر انقلابی زنان و مردان با ظواهر متفاوت را ارشاد مینمودند. داستانهای عجیب و غریب از نوع برخوردهای آتشیهای مرید حجه الاسلام دستغیب هنوز البته از یاد مردم شیراز نرفته است و آن داغ و درفش ها و آن افراط ها به آنجا منتهی شد که برخی مریدانشان تا پاسی از نیمه شب در خیابانهای شهر و در بزم رقص و آواز عاشقان "با موسوی ؛ بی روسری" هم دوش دخترکان و پسرکان تداوم یافته از دهه شصت و مورد بغض اهالی مسجد و حوزه آقای دستغیب می ایستادند و پارچه سبز به دست ایشان بسته و با خوشرویی آنان را تشویق به تداوم حضور در خیابان می کردند ؛ چرا که آقایشان از کاندیدای سبزها حمایت کرده و همه هوادارانش را در یاری او بسیج نموده بود!
حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب در این فیلم توضیح نمی دهد که اگر شنیدن ضرب و شتم مردم اینقدر وی را متاثر میکند چگونه است که سی سال حضور گروهی جنگجو و بزن بهادر را در اطرافش تاب آورده است که مشت و مال مخالفین را در همه حال وظیفه خود دانسته و تهدید به قتل از اولین جملات آنها در برخورد با (به زعم خودشان) منحرفین است...

ادامه دارد

 

 


89/1/25
8:36 صبح

کسان کدام و ناکثان کیستند - 1

بدست تقی سهیلی در دسته انتخابات، دستغیب، تقلب، مسجد آتشیها

بسم الله

لوح فشرده ای با عنوان کسان و ناکثان در چند هفته گذشته در شیراز توزیع شده است که به موضوع مسائل بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم و حواشی آن در مسجد آتشیهای شیراز پرداخته است. با توجه به نوع موضع گیری تهیه کنندگان این لوح فشرده، واضح است که دلبستگی عمیقی به مرام و سیره برخی از اهالی مسجد آتشیها و امام جماعت آن حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب داشته اند.
محتوای این سی دی ، فیلمهای مرتبط با وقایع انتخابات دهم ریاست جمهوری و تحرکات مخالفان و موافقان موضع گیریهای حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری و امام جماعت مسجد آتشیها است که به صورت داستانی و بر اساس سیر زمانی وقایع تدوین شده اند. 
تهیه کنندگان فیلم، وقوع تقلب وحشتناک، عهد قجری و گسترده در انتخابات ریاست جمهوری دهم را مفروض خود گرفته و البته خود را بی نیاز از تلاش برای اثبات آن میدانند؛ تنها برای اعلام آن به بیننده ، اقدام به جاسازی صحنه هایی از مجموعه تلویزیونی "کیف انگلیسی" و ماجرای تقلب در آن فیلم میکنند تا بیننده بداند و آگاه باشد منظور از تقلب چیزی در همان ابعاد و اندازه ها است و در همین حال صحنه هایی از فیلم مذکور نمایش داده میشود که در آن صندوقهای آرای انتخاباتی به صورت کلی و درهم و به وسیله یک درشکه به جایی دیگر منتقل میشود و برای اثبات اینکه این وضعیت در انتخابات اخیر هم رخ داده است قسمتهایی معروف از بیانات حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب پخش میشود که طی آن وی مدعی میشود مسئولین برگزاری انتخابات ، رای مردم را گرفته اند و صندوقها را به محلی با عنوان "گودونی" یا "گاودانی" برده اند و سربه نیست کرده اند و یادآوری میکند که چند تا از این نوع صندوقها را افرادی عکس گرفته اند و تدوین کنندگان فیلم با نمایش تصاویر بازدید استاندار وقت فارس از ساختمان مرکز اسناد ملی در شیراز ، میرسانند که منظور وی از گاودانی همین محل است که در آن رای مردم سربه نیست شده است.
با توجه به اینکه بیانات این عالم طبیعتاً برای بسیاری از مریدانش در حکم سند و دلیل شرعی است لذا فیلم موجبی نمی بیند که برای این موضوع دلایلی پیدا کرده و نمایش دهد.
در همین حال ، با تکیه بر برخی بیانات حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب ، تدوین کنندگان اقدام به نمایش تصاویر و فیلمهایی میکنند که به نظرشان موید سخنان ایشان است. آقای دستغیب در قسمتهایی از بیاناتش میگوید چرا با چماق تو سر مردم میزنید؟ خودتان به اینها گفته اید بیائید رای بدهید ؛ حالا که آمده اند شرکت کرده اند چرا آنها را میزنید؟ حداقل توی خیابان آنها را نزنید ببرید یک جایی غیر علنی(زیرزمینی مثلاً) آنها را بزنید و تاکید مینماید که این حرفها را بیخودی نمی زند و عکسها و فیلمهای موید این معنا(ضرب و شتم کسانی که رای داده اند) موجود است ؛ چنانکه در موضوع انتقال صندوقهای رای اشاره مینماید که افرادی درستکار این موضوع را به وی گفته اند.
فیلم در این بخش با همین مضمون ادامه پیدا میکند و فیلمها و تصاویر متعددی در این رابطه پشت سر هم قطار میشود و لابلای این تصاویر سخنانی از شیخ یوسف صانعی ، مرحوم حسنعلی منتظری و میرحسین موسوی نمایش داده میشود که تماماً در دفاع از حقوق معترضین است و البته بیانات آقای دستغیب پررنگ تر از سایرین همچنان بعنوان عامل مشرعیت بخش اقدامات جنبش سبز بعد از انتخابات درفیلم بکار گرفته میشود و در عین حال تلاش میشود تا آقای دستغیب را برجسته ساخته و او را مهمترین عالم دینی حامی جنبش سبز معرفی نماید.
در ادامه ،قسمت دوم فیلم به ماجرای وقایع بعد از تظاهرات روز هشتم و نهم دی در شیراز می پردازد و مطابق بخش اول فیلم بر اساس یک پیش فرض به تدوین تصاویر و فیلمهای مرتبط با این موضوع می پردازد. پیش فرض قسمت دوم فیلم که تدوین کنندگان همه تلاششان را برای اثبات آن بکار میگیرند این است که برخی مسئولین سیاسی استان و فرماندهان نظامی به دنبال هتک حرمت حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب و تهاجم به مسجد آتشیها هستند.
عمده فیلمها و تصاویر این بخش از فیلم از کوچه مقابل مسجد آتشیها، حیاط و شبستان مسجد مربوطه تهیه شده است. در این تصاویر و عکسها بیننده شاهد تلاش عده ای بسیار اندک و معدود برای تهاجم و ورود به مسجد آتشیها است که در مقابل ، اهالی مسجد مظلومانه از حریم مسجد دفاع میکنند.همچنین در قسمتی از فیلم تدوین کنندگان ، تلاش می کنند فرمانده سپاه استان فارس را عامل حمله به منزل شخصی حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب معرفی کنند. در انتهای فیلم نیز شاهد وقایع مربوط به تاسیس پایگاه مقاومت بحرولایت در مسجد آتشیها و درگیری برخی از اعضای آن با برخی از اهالی مسجد آتشیهاهستیم.
برای تحلیل محتوای این لوح فشرده ناچاریم نیم نگاهی به وضعیت جریان فکری – سیاسی مسجد آتشیها و حوزه ابوصالح داشته باشیم. اتفاقاً "کسان و ناکثان" در راستای این شناسایی شاهد خوبی به شمار میرود.
در ابتدای این لوح فشرده ماجرای تقلب در انتخابات مطرح است و ادعاهایی که از زبان حجه الاسلام دستغیب و شیخ یوسف صانعی بیان میشود؛ ولی دلایل مطرح شده توسط آنها به قدری شل و سست است که به محک زدن نمی ارزد اما جالب است که تهیه کنندگان این لوح از آن به عنوان دلایل محکم خود برای ادعاهای بزرگی که مطرح میکنند سود میجویند. دلیل آقای صانعی این است:" یک کسی گفت من هفتاد دلیل می آورم که در حوض آب نیست طرف مقابلش گفت من یک دلیل می آورم که آب هست و او را بغل کرد و پرتاب کرد داخل حوض. گفت حالا آب هست یا نه؟؟!!"
خوب طبیعتاً در مورد این استدلال آقای صانعی نمی شود بحث خاصی کرد. دلایل آقای دستغیب هم در نوع خود جالب است. ایشان مدعی میشود که افراد درستکار به او اطلاع داده اند که صندوقهای رای مردم را به گاودانی برده اند و بر اساس تصاویری که تدوین کنندگان "کسان و ناکثان" روی این سخنان کار کرده اند معلوم میشود اشاره وی به ماجرای خنده دار مرکز اسناد ملی در شیراز است که بهرحال در خصوص این استدلال هم بحث خاصی را نمی توان مطرح کرد، چرا که از قبیل استدلالات رایج عقلی و حقوقی نیست. در واقع ایشان به جای اینکه به مباحثی مانند نحوه چاپ تعرفه های رای و توزیع آنها ، چگونگی رای گیری از مردم ، چگونگی شمارش آرا در حوزه ها و اعلام عمومی آن ، شکل حضور ناظران کاندیداها در حوزه های رای گیری و مسائلی از این قبیل بپردازد به علت ناتوانی در ورود به این مباحث و نداشتن هیچ مستند عقل پسندی ، طرح موضوعاتی را در پیش می گیرد که حتی کمیته صیانت از آرای کاندیدای شکست خورده انتخابات هم با همه وقاحت و البته تسلط حرفه ای اشاره ای به آنها نکرده و نیاز به مقادیری علم غیب و یا اعتماد فوق العاده به برخی افراد و از همه مهم تر فضای ذهنی قطبی شده و مشوشی دارد که از این عالم البته بر می آید...
ادامه دارد

مرحوم حسنعلی منتظری

89/1/24
9:56 صبح

یاد شهدا به خیر

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

مگه ما سالی چند بار یک پست معنوی و بدرد بخور میذاریم تو وبلاگمون؟ ولی الان باید در مورد نسیم رحمت بنویسم. نسیم رحمت الهی از جانب کربلای حسین(ع). 2سال پیش ما همه فهمیدیم که مخلصانه در سنگر امام حسین(ع) ماندن نتیجه اش شهادت خواهد بود و شهادت بی تردید چیز غریبی است.
2سال پیش که صدای انفجار بهانه ای بود برای پر کشیدن عده ای که مانند ما سینه زن امام حسین(ع) بودند ولی مثل ما نبودند دوباره دلها را لرزشی کربلایی گرفت و بهت مشاهده تفاوت عیار ، تا مدتی فضای ذهن را پر کرد.
خدا را شکر در زمانی زندگی میکنیم که شهادت در جبهه جنگ نرم و فرهنگی را به عینه مشاهده کردیم. خدا را شکر ما هم شب شهادت شهدا را دیدیم. ما هم میتوانیم بگوئیم : نمیدانید قیافه شان چقدر نورانی شده بود، اصلاً قابل توصیف نبودند. خدا را شکر!
یاد شهدای حسینه سید الشهداء (ع) شیراز در کانون فرهنگی رهپویان وصال غالباً با ماست ، اما من خاطره برخورد شهید شاهچراغی را فراموش نمی کنم که چندی قبل از شهادتش از من می خواست که فعال تر باشم و برنامه ها را بهتر به پیش ببرم.
شب انفجار صدای نوحه که بلند شد چند متری با حسینیه فاصله داشتم "بی تو ای صاحب زمان بی قرارم هر زمان از غم هجر تو من دل خسته ام" صدای مداح توی فضا بود. ناگهان غرش مهیبی را درک کردیم ، نگاهم به سمت حسینیه رفت شعله ای سوزان به آسمان بلند شد. هر چه بود آخر حسینیه بود ، به سمت در انتهایی دویدم. صحنه هایی که در انتهای حسینیه دیدم قابل تعریف و توصیف نیست اما پیدا بود که عده زیادی به خون خود غلطیده اند. شیراز شب عجیبی را از سر گذراند. شبی که از کودکی خردسال تا مردی میانسال که خواب دیده بود با مینی بوس از مقابل حسینیه به کربلا اعزام شده اند ، به نمایندگی از همه عاشقان اباعبدالله (ع) راهی سفر زیارت امام عاشقان شدند.


89/1/21
3:6 عصر

چرا پیشرفتها را دیر باور می کنیم؟

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

حدود 10 سال پیش در حال بازدید از سد دز در استان خوزستان بودم و در برابر عظمت سازه ها و تاسیسات فنی موجود در آن محل که به نظر دنیایی از فناوری می آمد ، متحیر مانده بودم. طبق نظر یکی از کارشناسان ارشد این سد ،طراحی و ساخت این بنای عظیم به گونه ای صورت گرفته بود که علیرغم نزدیکی به مرزهای عراق و پرواز بمب افکن های بعثی در آسمان منطقه ، آنها هرگز موفق نشدند آسیبی به این سد و تاسیسات حیاتی مرتبط با آن بخصوص نیروگاه برق عظیم آن برسانند.
در همان سالهایی که بازدید مذکور را داشتم ، ایران در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین سدسازهای دنیا بود اما ما مردم نمی دانستیم و به سختی هم باور میکردیم! این اتفاق در بسیاری دیگر از حوزه های فناوری نیز رخ داده است. نحوه مواجهه مجموعه دستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای کشور و عملکرد بسیاری از مسئولین رده های گوناگون نظام نقش اساسی در این دیر باوری داشته است. موضوع این نیست که برخی رسانه ها سخن گفتن از موفقیت های فناورانه نظام اسلامی را مغایر شئون روشنفکری خود میدانند! بحث بر سر این نیست که ضریب نفوذ اخبار حوادث اجتماعی و سیاسی در رسانه ها بیشتر از اخبار کامیابی های علمی است! اشکال ما این نیست که برخی کارگزاران نظام و برخی سرمایه های کشور، سخن گفتن در خصوص پیشرفتهای علمی کشور را نه تنها از وظایف خود نمی دانند بلکه آنرا کلامی سبک می پندارند که باعث بهم خوردن پز مثلاً همیشه منتقدشان میشود.
موضوع این است که در برابر کاروان پیشرفت و تعالی کشور ما ، کدام راهبرد را برخواهیم گزید. آیا منتظر می مانیم تا پیشرفت اتفاق بیفتد و سپس آنرا به نحوی معرفی کنیم و یا پیشاپیش مسیر تعالی کشور را ترسیم و تبلیغ خوهیم نمود و اذهان را برای ورود به مراحل بالاتر آماده میکنیم؟
آنچه البته در رفتار برخی از سیاسیون و رسانه های متبوعشان دیده میشود این است که تا آنجا که میتوانند در سیاه نمایی اوضاع مملکت تلاش میکنند وقتی هم که موفقیتی برای کشور پیش می آید اگر آنرا تکذیب نکنند و اگر مسئله ای برای تحقیر و تمسخر آن نیابند ، نهایتاً آنرا به رسمیت میشناسند و می پذیرند؛ کاری که دشمنان نظام هم از آن ناچارند!
 و اما انفعال در برابر آینده کشور و صرفاً معرفی دستاوردهای به وقوع پیوسته ،موضعی ناکارآمد و هزینه ساز است و بالعکس گفتگو در مورد آینده پیشرفتهای نظام و تببین مسیر تعالی فناوری کشور، سرمایه ساز و امید آفرین خواهد بود.
دقت در روش و سیره امام خامنه ای(ایده الله) بیانگر این است که ایشان همواره در حال تبیین گذشته نظام و ترسیم آینده انقلاب اسلامی در حوزه های گوناگون هستند.   
تاکید بر ترسیم و تنظیم سند چشم انداز و توصیه به پیگیری اهداف مندرج در آن , ناگذاری سالهای متوالی , دیدارهای متعدد با نخبگان حوزه های گوناگون و بیان آینده مطلوب در آن حوزه ها تاکید بر تبدیل شدن ایران به مرجع علمی در سراسر دنیا ، تاکید بر تبدیل شدن زبان فارسی به زبان علمی دنیا و نامگذاری دهه چهارم انقلاب به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نمونه هایی از این سیره معظم له می باشد.
بیان موکد آنچه میتوانیم و باید بشویم در سخنان ایشان بسیار پر رنگ است و در همان حال توصیف آینده دشمنان نظام نیز توسط ایشان درخت امید را بارور میکند.
این شیوه باعث میشود مردم که صاحبان اصلی نظام و رقم زنندگان واقعی پیشرفت و تعالی کشور هستند با نگاهی امیدوار و مطمئن و روشن به آینده بنگرند و نه تنها باور پذیری آنها نسبت به توفیقات علمی کشور بالاتر رود بلکه همواره با مطالبه آرمانها ،مسئولین را مورد سئوال قرار داده  و تسریع در روند توسعه کشور را بخواهند. در واقع با این شیوه ما پیش از رسیدن به مراحل گوناگون پیشرفت ، افکار عمومی کشور را کاملاً منتظر و آماده پذیرش آن کرده ایم و همزمان کم کاری مسئولین مورد مواخذه مردم قرار میگیرد و بهرحال از آنجا که عملیات انجام شده همواره کمتر از انتظار مردم خواهد بود هرگز در برابر اخبار موفقیت ، احساس شادی رخوت آلود نخواهند کرد چنانکه امام خامنه ای (ایده الله) نیز اخیراً تاکید فرمودند کارهای انجام شده در برابر توانائی و عظمت مردم ایران کارهای بزرگی نیست و انتظار کارهای بزرگتری هست.


89/1/17
12:44 عصر

این اتهامات به یاران سابق امام(ره) میچسبد

بدست تقی سهیلی در دسته

یکی از سیاسیون در مقابل موج سئوالات مردم در خصوص چرایی انحراف برخی خواص و یاران سابق امام(ره) و انقلاب گفته بود این اتهامات به یاران انقلاب نمی چسبد!
من پیش خودم فکر کردم چرا این آدم که یک شخصیت شناخته شده در جناح اصلاح طلب است و ادعای خط امامی بودن دارد باید این حرف را بزند. تا جایی که سنم و مطالعات تاریخی ناچیزم اجازه میدهد فکر میکنم این حرف بسیار مزخرف و بی ارزش است.

به چه دلیلی میتوان گفت کسانی که سابقاً یار امام(ره) و انقلاب محسوب میشده اند ، نمی توانند روزی دشمن انقلاب شده و در تباه کردن آن بکوشند؟
آیا نمونه های تاریخی برای این انحراف نداریم؟ آیا ذهن معمولی یک انسان نمیتواند این انحراف را پیش بینی و تائید کند؟ هم ذهن ما میتواند این انحراف را درک کند و هم نمونه های بی شمار تاریخی میتوان برشمرد که این انحراف در اصیل ترین یاران انقلاب رخ داده است.
آیا ذهن برخی خواص ما اینقدر علیل شده که این موضوع را تشخیص نمیدهد؟
من البته فکر میکنم آنها به خوبی این انحراف در خودشان و برخی یاران سابق انقلاب و امام(ره) را میفهمند اما اصرار دارند ذهن ما را از نکته ای اساسی غافل کنند و آن این است که ما هرگز نباید چشم از این خواص برداریم و غافل از آنها نباید بشویم زیرا گروهی که بیشترین امکان برای نابودی انقلاب را دارند همین ها هستند به بیان واضح تر فقط همین یاران سابق انقلاب ممکن است زمینه ساز شکست نظام اسلامی شوند! 
نه! در این مورد اصلاً نمیتوانیم مجامله کنیم! باید صراحتاً و با صدای بلند بگوئیم آهای خواص
!
فقط شماها احتمالاً خواهید توانست به نظام ضربه ای اساسی وارد کنید؛ بنابراین به شدت مراقب شما هستیم و با حساسیت مواضعتان را زیر نظر داریم.
باید بر در مجالس شورای اسلامی و خبرگان و سایر مجامع تشخیص مصلحت تابلوی بزرگی نصب کنند و روی آن بنویسند"حضرات! اگر تاکنون به اصحاب صحیفه ملعونه نپیوسته اید خطر زبیر شدن در کمین شماست
! تقوای الهی پیشه کنید و به ولایت پناه ببرید"
این یاران سابق انقلاب مثل اینکه حواسشان نیست که مردم متوجه تفاوت آرمانهای امام(ره) و انقلاب با عملکردها و رفتارهای آنها شده اند و لذا تلاش میکنند با بیان جملاتی مانند: مگر میشود که یاران امام(ره) چنین بکنند! نباید یاران انقلاب را منزوی کرد! برخی تازه به دوران رسیده ها میخواهند انقلابیون اصیل را گوشه نشین کنند! و از این قبیل آدرس غلط بدهند.
در پناه این غفلت کشنده یک خیانت دیگر هم در حق نظام صورت میگیرد که در این انتخابات تا حدودی از آن پرده برداری شد؛
آن خیانت وحشتناک از این قرار است:
انقلابیون بریده و به خاکی رفته که سینه را به قدرت طلبی ها و شکم را به چربیهای دنیا عادت دادند ؛ ناگاه دریافتند که مردم بر اساس قرائنی پس پرده شان را حدس زده و از خروج آنها بو برده اند! و زبانها به بدگوئی شان باز شده است و ولی نعمتان شصت شان خبر دار شده که خواص کارگزار ساز دیگری میزنند؛ لذا دست بکار شدند تا این عارضه را تدارک کنند. دو کار کردند که شاهکار بود در خیانت و خباثت!
اول سعی کردند که انقلاب را به گونه ای بازتعریف کنند که کمتر با حرکت منحط آنها اصطکاک پیدا کند. طراحی برنامه های توسعه و سیر بازآموزی آرمانهای انقلاب توسط جریانهای مسلط و صاحب قدرت با همکاری رسانه های همسو به شدت در جهت کمرنگ کردن قسمتهای زهر دار و آزاردهنده! انقلاب به زعم ایشان به گونه ای گسترده در دهه هفتاد پیگیری شد و رجوع به سخنان حکیمانه امام انقلاب در این سالها و توجه به نهیب ها و هشدارهای ایشان به خوبی نشان میدهد که چگونه خواص در حال زمینه سازی برای ورود جنگنده بمب افکن های شبیخون فرهنگی دشمن به آسمان ایران برای قتل عام در قلب نهضت جهانی اسلام بودند.
دومین حرکت قابل توجه خواص که به مثابه فرو کردن خنجر در قلب نظام اسلامی بود، تعریف مخالفتهای توده مردم مسلمان با رفتارهای ویژه خوارانه حضرات به عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی و دلسرد شدن مردم از آرمانهای خمینی کبیر(ره) به شمار میرود.
در این حرکت تبلیغاتی و روانی ، برخی یاران سابق امام(ره) و انقلاب ، چنین وانمود میکردند که توده های مردم از ادامه آرمانخواهی خسته و زده شده اند و این خواص آبرودار هستند که به هر سختی شده در حال محافظت از نظام هستند ولو به قیمت کوتاه آمدن از برخی آرمانهای قدیمی و غیرواقع بینانه!
در تمام این مدت میراث دار ولایت رسول الله(ص) به انحاء گوناگون در حال تذکر این نکته بود که مردم در خط انقلاب هستند، مردم دوست دار انقلاب هستند، مردم دلبسته آرمانهای امام(ص) هستند؛ ولی این ندا از جانب خواص سنگین شده از وزر دنیا و دور شده از مردم، پذیرفته نمیشد که نمیشد تا آنکه صدای مهیبی برخواست و انتخابات عظیم و بی نظیر 22 خرداد1388 با حضور بسیار بالای مردم برگزار شد و نشان داده شد که مردم با نظام اسلامی مشکلی ندارند و اگر مسئله ای هست بر سر رفتارهای برخی مسئولین و خواص است و این به واقع سیلی محکمی بود به خواصی که سالها تذکرات رهبر انقلاب را توجه نکرده بودند. این البته آغاز دور تازه ای بود از به غلیان آمدن نفسهای عصیان گری که شناسنامه انقلابی گری را نیز به همراه داشتند. تصور ایجاد فتنه های پس از انتخابات و تعدی به حریم نظام اسلامی و گستاخی بی شرمانه مستکبرین، بدون زمینه سازی ، ارائه رهنمود ، رضایت ضمنی و یا گیجی و بیخبری بسیاری از خواص تصوری رویایی است. دشمنان چگونه میتوانستند بدون همراهی  و چراغ سبز برخی عناصر داخل نظام اینگونه آتش بپا کنند و اینگونه هیجانی بیافرینند که برخی ، حتی قبل از انتخابات 22 خرداد1388 بتوانند این آتشفشانهای در سینه را تشخیص داده و بر مبنای آن سرگشاده صادر کنند و از دود و آتش برحذر دارند!
بله! فتنه های پس از انتخابات را خواص و یاران سابق امام(ص) و انقلاب به مردم و نظام اسلامی تحمیل کردند و هشدارهای آشکار و صریح امام انقلاب به خوبی شاهد این ادعاست.