سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/28
4:33 عصر

با چشمان باز می رویم توی چاه؛ یک چاه بزرگ

بدست تقی سهیلی در دسته مذاکرات هسته ای، رفتارغربی ها، مذاکره با شیطان بزرگ، تذکرات دلسوزانه، از بین رفتن حقوق ملت

باسمه تعالی
 
همان گونه که پیش بینی می شد تقریباً همه پیش بینی ها در خصوص نوع رفتار غربی ها به خصوص آمریکایی ها در مذاکرات، به وقوع پیوسته است و هر آنچه از آن می ترسیدیم به چشم می بینیم.
این هشدار را شنیدیم که آمریکایی ها در مذاکرات صداقت ندارند و به روشنی دیدیم که بعد از دور قبلی مذاکرات که به دلیل عدم هماهنگی کشورهای غربی و امتیازخواهی بیشتر آنان به توافق نهایی نرسید، وزیر خارجه آمریکا مدعی شد ایران باعث ناکامی مذاکرات شده است!
قبلاً این اخطار را دریافت کردیم که آمریکائیها در مذاکرات هدف اصلی خود را اعلام می کنند و موفقیت مذاکرات را در گرو رسیدن به آن هدف قرار می دهند. به این ترتیب مذاکره اصولاً سازوکاری است برای رسیدن به هدف مطلوب آمریکائیها و در غیر اینصورت هیچ توافق و تفاهمی در کار نخواهد بود.
به ما تذکر داده بودند که آمریکا با رژیم اشتغالگر قدس رودربایستی دارد و منافع این رژیم نامشروع را همواره در نظر می گیرد و می دانستیم که جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمی تواند در چنین چارچوبی بگنجد و حالا به روشنی می بینیم که مقامات غربی و آمریکایی پیاپی به تل آویو سفر کرده و روند مذاکرات را با مقامات صهیونیست در میان می گذارند.
به ما یادآوری کردند که مذاکره باید بر اساس احترام متقابل باشد؛ اما به روشنی می بینیم که مقامات غربی و به خصوص آمریکائی با جسارت، ایران را تهدید به حمله نظامی و یا اعمال تحریم ها و فشارهای بیشتر می کنند. معلوم نیست این چه مذاکراتی است که یک طرف آن، حداقل در زمان انجام مذاکرات، حاضر نیست دست از بی احترامی به طرف مقابل بردارد.
آری کشوری که ما با آن وارد معامله و مذاکره شده ایم موجودی گرگ صفت است که احترام را جز در سایه قدرت و زور درک نمی کند و ما با وجود تمام این هشدارها، باز هم اصرار داریم که با این گرگ که نامش را کدخدای جهان گذاشته ایم، وارد مذاکره و معامله شویم.
این روند به راستی مانند فرو رفتن در چاهی عمیق با چشمانی باز است.
++++++++++++++++++++++++
 
 
پی نوشت1: خداوند عقل و هوش و حواس را به آدمی داده است تا بتواند مصلحت خودش را تشخیص دهد و اگر به مصلحت عمل نکرد باید خودش را سرزنش کند و چقدر این، سرزنش خود، تلخ است مخصوصاً اگر مصداق گزیده شدن دوباره و چندباره از یک سوراخ باشد و اگر تذکرات لازم را قبلاً دریافت کرده باشیم.
پی نوشت2: الان نگرانی من واقعاً این است که دولت جدید خود را گرفتار در منگنه ای ببیند که رهایی از آن بهرحال با یک توافق هسته ای برایش میسر باشد. این نگرانی جدی است که بخواهند حداقل هایی را در زمینه حقوق هسته ای ایران نگه دارند و در ازای آن چند میلیارد دلار از پول های کشور را آزاد ساخته و آن را وارد چرخه اقتصادی کشور کنند تا به اصطلاح گشایشی ظاهری و موقتی ایجاد شود و این بشود موقفیت برای دولت جدید!
پی نوشت3: واقعاً به این کارها می گویند دیپلماسی فعال؟ یعنی قبلی ها نمی توانستند این کارها را بکنند؟ خیلی کار پیچیده ای است که از حقوق هسته ای ملت بگذریم و در ازای آن مقداری پول بگیریم؟ در آینده در این خصوص بیشتر سخن خواهیم گفت.

92/8/28
11:34 صبح

پیام دولت جدید در مذاکرات هسته ای به غربی ها

بدست تقی سهیلی در دسته 5، مذاکرات هسته ای، پیام دولت روحانی قولا و فعلا، مشکلات داحلی، 1

باسمه تعالی
 
نکته بسیار مهمی را رئیس جمهور محترم جناب آقای روحانی در روز رای اعتماد به سید نصرالله سجادی وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در مجلس شورای اسلامی بیان کرد به این عبارات که: ما به زبان و عمل به طرف‌های مذاکره‌کننده‌مان گفته‌ایم که به هیچ عنوان تهدید،تحریم، تحقیر و تبعیض جواب نخواهد داد.
این بیان اولاً نشان می دهد که رئیس جمهور هم به این نکته مهم واقف است که طرف مذاکره کننده خارجی نباید احساس کند ما از سر استیصال پای میز مذاکرات هسته ای آمده ایم و اگر مثلاً به توافق نرسیم از بدبختی می میریم!
اما آیا دولت جدید واقعاً با قول و فعل چنین پیامی به طرف های خارجی داده است؟
واقعیت این است که دولت جدید متاسفانه عملاً و گفتاراً چه در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و چه پس از آن به گونه ای القا کرده است که گویا همه سرنوشت کشور در گرو مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 است و اگر توافقی حاصل نشود کشور ناکام مانده است.
در چند ماه گذشته به جز نفی روش های دولت گذشته و ارائه برخی وعده ها، هیچ برنامه خاصی در زمینه های مختلف کشور ارائه نشده است و همه چیز معطل نتایج مذاکرات است.
در زمینه نوع مذاکرات هم دولت به دادن امتیازات قبل از جمع بندی مذاکرات تن داده است مانند آنچه که در توافق آژانس بین المللی انرژی هسته ای با ایران صورت گرفت.
با این شرایط حرف حساب را یکی از مقامات آمریکایی زده است که گفته تحریم ها عامل پیشبرد اهداف ما و کوتاه آمدن ایران است و به هیچ وجه نباید از آن صرفنظر کنیم.
==================
 
پی نوشت1: شما خواننده محترمی که میایی، می خوانی و می روی! اگر مخالفید که لطفا با دلیل بیان بفرمائید و اگر نیستید و مانند من نگران عزت و امنیت کشور هستید مخالفت خود را علنی کنید. بگذارید بقیه مردم ایران و بقیه دنیا صدای شما را بشنوند.

92/8/26
12:47 عصر

حمام شکوفه

بدست تقی سهیلی در دسته شیراز، چهار راه حمام شکوفه، بافت تاریخی، نوسازی شهری

باسمه تعالی
 
چند هفته ای هست که شیراز دیگر چیزی به نام حمام شکوفه ندارد.
حمام شکوفه حداقل این قدر احترام داشت که یک چهارراه به نامش شده بود آنهم به صورت کاملاً مردمی و من بی سواد تصور می کردم وقتی مکانی این قدر در فرهنگ مردم اهمیت پیدا می کند که یک گذر را به نامش کنند مسئولین شهری باید به احترام و با توجه این نماد، برنامه های خود را تدوین و اجرا کنند.
ولی خوب بی سوادی است و هزار درد بی درمان! شهرداری صاف می کند و جلو می رود تا ثابت کند مدرنیزاسیون در توسعه شهری شیراز، ترجمه ای جز تعریض معابر (ولو بلغ ما بلغ) نداشته و نخواهد داشت.
بهرحال به اطلاع کلیه نزدیکان و دوستداران می رساند چیز زیادی از شیراز باقی نمانده است و تا فرصت هست از آثار بجا مانده از شهر شیراز دیدن فرمایند.
با تلاش چندین ساله مدیران شهری و استانی شهری با نام شیراز در سمت شمال غرب آن شهر قدیمی در حال ساخت است که پیشرفت قابل توجهی نیز داشته است.
با ادامه روند فعلی شهر قدیمی شیراز بیشتر به عنوان محلی برای زیارت های گاه و بیگاه و بازدید از برخی مراکز تاریخی و فرهنگی مورد استفاده خواهد بود و به همین دلیل باید خیابان هایش تعریض شود تا عبور خودروها به سادگی صورت بگیرد و این وسط، یک حمام هم خراب بشود مهم نیست.
اصولاً خراب شدن حمام شکوفه بیشتر بهانه ای بود برای این که یادآوری کنیم بافت تاریخی شیراز برای زیستن آدم ها و عبور آدم ها ساخته شده است نه خودروها و باید برای این هویت احترام قائل بود. چرا که احترام به خود ما محسوب می شود

92/8/21
11:37 صبح

شما حساب و کتاب بلدی؟!

بدست تقی سهیلی در دسته حسن روحانی، مذاکره با 1، 5، عزت طلبی، موجودی صندوق ملی، فاطمه آلیا، رسانه های بی مزد و مواجب

باسمه تعالی
 
 
چند روز قبل خانم فاطمه آلیا نماینده مردم تهران در مجلس طی اظهار نظری که بیشتر جنبه انذار داشت و به منظور تقویت موضع مذاکره کنندگان ایرانی صوت گرفته بود خطاب به دولتمردان گفت: لطفا موجودی کیف پولتان را به بیگانگان نگوئید. وی در ادامه همچنین اشاره کرده بود که مردم ایران پشت سر مواضع عزتمندانه نظام هستند و تاکید کرده بود که اگر زنان کشور نیمی از طلاهایشان را به پای رهبری بریزند، بانک های آمریکا را با آن می توانیم بخریم.
به خوبی روشن است که این سخنان در حال و هوای عزت خواهی و تقویت اقتدار هیأت مذاکره کننده ایرانی است که طرف مقابل را بیش از حد مقتدر تصور نکند و این پیام را به دشمنان می دهد که احساسات عزتمندانه در ایران بسیار پررنگ است.
جالب است که تعدادی از رسانه های مدعی طرفداری از دولت و تیم مذاکره کننده ناگهان به سوی این نماینده مجلس هجوم برده و با حساب و کتاب کردن های ریالی و دلاری تلاش کردند اثبات کنند که سخنان خانم آلیا پایه و اساس ندارد و نیمی از طلاهای زنان ایرانی کم است!
واقعاً اگر خود لابی صهیونیستی در ایران رسانه هایی داشت و می خواستند این رویکرد عزت طلبانه را تخریب کنند چه کاری بیش از این می کردند؟ آیا عمله بی مزد و مواجب، صفت بی راهی برای برخی از این رسانه ها است.
جالب است که این رسانه های حساب و کتاب بلد! هرگز به این نمی پردازند که وقتی قرار است در یک مذاکره بسیار حساس و مهم میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 5+1، همه توانائی ها و امکانات کشور برای کنترل فضای مذاکره به کار گرفته شود و طرف مقابل مطمئن شود که ما می توانیم تحریم ها را مدیریت کرده و با سربلندی از آن عبور کنیم، سخن گفتن از خزانه خالی و گرفتاری اقتصادی چه منطقی می تواند داشته باشد جز بی تدبیری و خیانت ناخواسته؟!
آری ما با مشکلات اقتصادی بسیاری مواجهیم اما بنا نیست مسائل خود را با بیگانگان در میان بگذاریم؛ آن هم بیگانه ای که قرار است با او زورآزمایی کنیم؛ آن هم بیگانه ای که خودش در اثر این تحریم ها و هزار درد بی درمان دیگر کمرش در حال شکستن است و برای رفع تحریم های ایران قند توی دلش آب می کند و ای کاش درست و حساب شده حرف می زدیم نه این که بگوئیم خزانه ما خالی است!! حالا اگر از جنابشان بپرسی چرا گفتی خزانه خالی است در حالی که مسئولین مربوطه می گویند خالی نیست؟ توجیهات لازم را در جیب دارند و یکی نیست بگوید مرد عزیز حساب و کتاب بلد! کمی از این توجیهات را جور می کردی برای نگفتن این حرف ها.
باز هم زنده باد خانم آلیا

92/8/8
9:21 صبح

انقلابی مانده ایم

بدست تقی سهیلی در دسته امام خامنه ای، مذاکره با آمریکا، انقلاب

باسمه تعالی

 

انقلابی مانده ایم و اهل کتمان نیستیم

از مسیر آمده هرگز پشیمان نیستیم

ما بیابان در بیابان راه را طی کرده ایم

بیمناک از سرگرانی های طوفان نیستیم

گرد و خاک فتنه برخیزد اگر، ما را چه باک؟!

بی نصیب از همت پیر جماران نیستیم

روز اول با امام عشق عهدی بسته ایم

اهل کوتاه آمدن از عهد و پیمان نیستیم

گفتکان انقلاب آئینه افکار ماست

تا ابد جز در خط پیر خراسان نیستیم

 

----------------

پی نوشت:

1- نمی دونم شعز از کی است. پیامک آمده بود!

2- امام خامنه ای: مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزون طلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمی کند. دولت آمریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویت اسلامی و ایمان اسلامی مردم ما اعلام مخالفت کرده است.

3- امام خامنه ای: چه مذاکره ای؟! ما با شما(آمریکا) کاری نداریم، احتیاجی به شما نداریم. ترسی از شما نداریم. هیچ محبتی به شما نداریم. شما کسانی هستید که در روز روشن ، جلو چشم همه مردم دنیا هواپیمای مسافربری ما را به بهانه دروغ و واهی ، سرنگون کردید و ده ها نفر انسان را کشتید و حتی عذر خواهی هم نکردید

4- امام خامنه ای: صورت قضیه این است که بیائید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره تهدید، که اگر مذاکره به این نتیجه مطلوب نرسد پس چنین و چنان! این شد مذاکره؟! این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت


92/8/5
4:24 عصر

مذاکره با آمریکا برای حفظ منافع یا دوستی با شیطان

بدست تقی سهیلی در دسته مذاکره با آمریکا، توهم رفاه اقتصادی، بیلبورد صداقت آمریکایی، جریان سازش و مذلت، دوستی با شیطان بزرگ

باسمه تعالی
 
یک تعدادی بیلبورد در مورد خباثت آمریکا توی خیابان های تهران نصب کرده اند که دشمنی این رژیم با ایران را به تصویر کشیده است! برخی جریانات سیاسی برآشفته اند که "چرا این کار انجام شده است؟ این کارها به روند مذاکرات لطمه می زند...این کار مخالف امنیت ملی است...دست رقبای سیاسی پشت کار است"
جریانی سیاسی در کشور تبلیغ می کند که برای حفظ منافع کشور و تامین رفاه اقتصادی و رشد همه جانبه باید با آمریکا وارد مذاکره شد و خصومت ها را کاهش داد. اما شواهد و دلایلی وجود دارد که این جریانات سازش پسند و مذلت پذیر اصولاً دشمنی با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ را ناپسند دانسته و بهر طریق به دنبال برقراری دوستی با استکبار جهانی هستند.
البته این امر تاکنون با مواضع رسمی اعلام شده از طرف وزیر امور خارجه منافات دارد و وی معتقد است ما در حال مبارزه هستیم ولی لازم است مذاکره هم بکنیم.
پس تا حالا چند تا عقیده وجود دارد. یکی عقیده ما که می گوئیم مذاکره فایده ای ندارد و راه حل مشکلات ما نیست. عقیده فعلی دولت هم این است که با مذاکره راهی به سوی حل مشکلات گشوده می شود و جریان مذلت هم عقیده دارد که کلاً ما باید با آمریکای جهانخوار دوست باشیم تا ما را نخورد و تبعات این دوستی را هم بپذیریم.
طبیعی است که ما معتقدیم این جریان سوم التزامی هم به منافع ملی ایرانیان ندارد و اصل دوستی و ارتباط با آمریکا برایش مهم تر است. چرا؟ بار دیگر به ماجرای بالا توجه کنید!
مگر مذاکره ما با آمریکا قرار نبود برای به دست آوردن منافع ملی باشد پس بیان جنایات آمریکا این وسط چه ضرری دارد؟ معلوم می شود مذاکره برای دوستی است و دلدادگی تا شاید از این میان چیزکی هم گیر ملت بیاید که البته اسرائیل و کنگره آمریکا نشسته اند تا همین چیزک از دست دولت آمریکا در نرود و این مسیر خجالت آور همان چیزی است که به آن می گویند دوستی با جهان و تعامل مثبت با دنیا.
معتقدان به گفتمان امام خمینی(ره) می خواهند بگویند آقا! آمریکا حیوان درنده ای است؛ آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست؛ آمریکا دشمن دوستان خود و قاتل انسان های بی گناه است و برای اثبات حرف هایشان تعدادی بیلبورد در خیابان ها نصب کرده بودند. ولی ذلت پذیرها می گویند نه! این کارها به دیپلماسی دولت ضربه می زند.
آری! هرگاه دولتمردان ما سخن از دوستی و تعامل می گویند دشمن قداره بند سخن درشت می گوید و کلام زشت بر زبان می راند و توقعات بی جا طلب می کند. وای بر شما از این ذلت پذیری! بجای این که پاسخ درخوری به آن عجوزه هرزه درا بدهید زبان دشمنان استکبار را در داخل کشور کند می کنید؟ این معنای دیپلماسی ترسیده و جبون است
کارشان به جایی رسیده است که منتقدین به آمریکا را رقیب سیاسی خود می دانند. اینها هم اکنون می توانند به خود افتخار کنند که در کنار همه جنایتکاران دنیا و دوستان آمریکا ایستاده اند و همه مبارزین و آزادگان عالم با آن ها رقیب هستند.
 
--------------
 
پی نوشت:
ملت ما مفتخرند به این که دشمنان آنان درندگانی هستند که از هیچ جنایتی دست نمی کشند و در راس آنان آمریکا دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و همپیمان او صهیونیست جهانی است
وصیت نامه امام خمینی(ره)

92/8/5
10:28 صبح

نظرسنجی چرا و چگونه؟

بدست تقی سهیلی در دسته حسن روحانی، رابطه باآمریکا، نظرسنجی، توهم رفاه اقتصادی، امنیت اسرائیل

باسمه تعالی
 
وقتی رئیس دولتی می گوید می خواهیم در مورد فلان قضیه نظرسنجی کنیم معنایش این است که دولت دوست دارد آن کار را انجام دهد و قصد دارد مخالفت های موجود را به زور آمار و نظرسنجی مدیریت کند.
کل این ماجرای نظرسنجی مورد نظر جناب روحانی در خصوص فعالیت های دیپلماتیک دولت کارکرد روانی و تبلیغاتی دارد و منفعتش هم به جیب طرف خارجی می رود که نشسته و با لذت مشغول تماشای دست و پا زدن دولت برای گشودن راه مذاکره است! مذاکره ای که هیچ نتیجه ای جز شکستن قبح گفتگو با شیطان نداشته و نخواهد داشت.
فرض کنیم دولت اعلام کند که نتیجه نظرسنجی مخالفت مردم با مذاکره است. خب حالا دولت باید چه کند؟ باید چشم امیدی که به آن سوی مرزها دوخته است کور کرده و بیاید داخل زمین بازی اصلی. بنابراین همچین گزاره ای به وقوع نخواهد پیوست.
اگر دولت اعلام کند که بر اساس نتایج نظر سنجی های کاملاً علمی، مردم با مذاکره موافقند؛ به این ترتیب امتیاز مفت و مجانی بزرگی را به طرف های خارجی داده ایم؛ زیرا آن ها به مذاکره کننده های ایرانی خواهند گفت مردم کشورتان که خواهان دوستی و نزدیکی با ما هستند بنابراین شما هم نرم و آرام باشید و حرف گوش کنید! طبیعتاً این شرایط جز ضرر برای ما چیزی به دنبال ندارد.
اصولاً هر عاملی که باعث شود طرف های خارجی احساس کنند که در داخل کشور عزم جدی برای مصالحه با غرب به وجود آمده است منجر به کاهش اعتبار و اقتدار کشور در مواجهه با آن ها می شود و عجیب اینجاست که برخی جریان های سیاسی و رسانه هایشان که خود را بسیار معتدل و با تدبیر می دانند یکسره بر این طبل می کوبند که باید روابط را غرب عادی کرد و دوستی با آن ها به نفع ما است.
این در شرایطی است که طرف آمریکایی و غربی در جهت عکس، تلاش می کند در این موقعیت حرف خود را به کرسی نشانده و ایران را مجبور به پذیرش شروط خود کند.
جریان سازش برای این که فضا را برای ذلت پذیری در کشور آماده کند با فضاسازی کاذب می کوشد ارتباط با دشمنان ملت را موجب نجات اقتصاد ملی و ایجاد رفاه در کشور برشمارد؛ در حالی که این سرابی دروغین بیش نیست و هیچ آسایشی در پس کوتاه آمدن از عزت ملی رخ نخواهد داد.
مردمان روزگار امیرالمومنین(ع) نیز تصور می کردند اگر در جنگ و اطاعت از فرمان امام(ع) کوتاه بیایند وضعیت بهتری خواهند داشت؛ اما پس از شهادت مظلومانه آن یگانه دهر، یکسره در بدبختی و نکبت سیر می کردند.
ناکامی و نگرانی اسرائیل از نزدیکی ایران و آمریکا از دیگر محورهای تبلیغات و جوسازی های جریان سازش در کشور است. این در شراطی است که آمریکا بارها حتی پس از مذاکرات تاکید کرده است که همواره منافع اسرائیل را در مذاکرات مد نظر قرار خواهد داد و این پیامی روشن به ایران است که بدون توجه به امنیت اسرائیل هیچ آرامشی در کار نخواهد بود. با این اوصاف نگرانی اسرائیل از چیزهای دیگری مانند میزان امتیاز گیری آمریکا و چگونگی نفوذ و ضربه زدن به ساختارهای ایران از خلال مذاکرات است نه صرف مذاکره که هیبت انقلابی ایران را مخدوش می سازد!
در این شرایط اعلام این که میخواهیم برای مذاکره با آمریکا نظرسنجی کنیم چه معنایی می تواند داشته باشد؟
 
---------------
پی نوشت:
گاهی به نظر می رسد دوستان بهتر بود قبل از انتخابات به نظرسنجی اعتماد می کردند و آن را می پذیرفتند که در آن صورت احتمالاً جناب روحانی در بهترین حالت نفر سوم و شاید هم چهارم به حساب می آمد!پوزخند

92/8/4
11:29 صبح

روزنامه سلام و موضوع رابطه با آمریکا

بدست تقی سهیلی در دسته مذاکره آمریکا، روزنامه سلام، خوئینی ها، عباس عبدی، محمد جواد لاریجانی، دانشجویان پیرو خط امام

این روزها که بحث «مذاکره با امریکا» موضوع اول محافل سیاسی و غیرسیاسی شده است، بازخوانی سابقه طرح این بحث در ادوار گذشته انقلاب اسلامی جالب می‌نماید. از جمله دهه هفتاد که هم در دوران سازندگی و هم اصلاحات بحث مذاکره با امریکا ابتدا توسط جناح راست و سپس بخش‌هایی از جناح چپ مطرح شد. در آن زمان روزنامه سلام (به صاحبامتیازی و مدیرمسئولی حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمد موسوی خوئینی‌ها و سردبیری عباس عبدی که از 20 بهمن 1369 تا 15 تیر 1378 منتشر شد) خط مقدم جناح چپ بود که در مسائلی چون اقتصاد لیبرال دولت هاشمی، سازش در سیاست خارجی و نظارت استصوابی مواضع انتقادی محکمی داشت. چنانچه بعد از توقیف روزنامه، مجموعه‌ای از مواضع انتقادی آن در باره سیاست خارجی دولت سازندگی و به ویژه رابطه با امریکا در کتابی با عنوان «رابطه با آمریکا» منتشر شد.[1]
در بخشی از این کتاب سوالی از مردم و جوابی از سید محمد موسوی خوئینی‌ها در مورد مذاکره با آمریکا آمده است:
سوال: «واقعا جای بسی خوشحالی است که بحث آمریکا را منطقی مطرح می‌کنید اما می‌خواهم بگویم اگر من و  امثال من موافق این رابطه هستیم دلیل داریم که همان مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها و محدودیت هاست، من نمی‌گویم رابطه با آمریکا خوب است یا بد، اما چگونه می‌توان مشکلات اقتصادی را حل کرد؟»
پاسخ موسوی خوئینی‌ها از این قرار است:
«مشکل از همین جا شروع می شود که می خواهیم مشکلات اقتصادی را با نگاه به خارج – آن هم آمریکا – حل کنیم. کدام نشانه و دلیل وجود دارد که باور می‌کنید آمریکا، ایرانی اسلامی و آباد و مقتدر از نظر اقتصادی می‌خواهد؟ حل مشکل اقتصادی ضروری است و همه مسئولان دلسوز در پیِ حل آن هستند ولی حل این مشکل در گرو برقراری رابطه با آمریکا نیست. آری قبول داریم که یکی از مهمترین راه‌های حل مشکل اقتصادی روی آوردن به تولید و جلوگیری از اشاعه فرهنگ دلالی و واسطه‌گری است ولی تغییر چنین ساختار بیماری در گرو برقراری رابطه با آمریکا نیست. سیاستمداران آمریکایی نه تنها در پی حل مشکل اقتصادی ایران نیستند، بلکه یکی از آنان صریحا اعلام کرد که باید ریشه ملت ایران را خشکاند و هیچ یک از مقامات آمریکایی نیز این سخن را تکذیب نکرد و نگفت که صرفا یک نظر شخصی بوده است. این نشان می‌دهد که آن طرز تفکر نسبت به ایران در درون حاکمیت آمریکا ریشه دارد. چرا در زمان شاه این سخن را نمی‌‌گفتند؟ چون شاه مطیع آمریکا بود. چون شاه حافظ منافع آمریکا در منطقه بود چون شاه پنجاه هزار مستشار آمریکا را در ایران و بر ارتش ایران مسلط کرده بود و سالیانه صدها میلیون دلار از درآمدهای ایران را به همین مستشاران می‌داد. ولی همین که ملت ایران انقلاب کرد و خود را از وابستگی به امریکا نجات داد، می گویند باید ریشه ایران را خشکاند. چرا به خاطر اصابت موشک به سفارت چین در یوگسلاوی و کشته شدن چند چینی، رئیس‌جمهور آمریکا رسما از چین عذرخواهی می‌کند؟ ولی با زدن موشک به هواپیمای مسافربری ایران و کشتن فجیع سیصد ایرانی بی‌دفاع، نه تنها عذرخواهی نکردند بلکه بدتر از آن عمل کردند و به فرمانده ناو جنگی خود مدال افتخار دادند؟ جز این است که رهبران آمریکا احترامی برای ملت ما قائل نیستند؟ آیا باز هم فکر می کنیم حل مشکل اقتصادی ما در گرو برقراری رابطه با آمریکا است؟
خلاصه حرف ما این است که برای توجیه برقراری رابطه با آمریکا در پیِ دلائل دیگر باشید و اگر این رابطه را کلید حل مشکلات بدانیم، خطر بزرگش این است که به سراغ راه‌حل‌های واقعی نمی رویم و خدای نخواسته روزی می‌رسد که هم با آمریکا رابطه برقرار کرده‌ایم و از غرور ملی خود چشم پوشیده‌ایم و هم عزت اسلامی خود را نادیده گرفته‌ایم و باز هم مشکلات اقتصادی همچنان پابرجاست.»[2]
این رورنامه همچنین با اشاره به سیاست‌های مختلف امریکا علیه ایران و انقلاب می‌نوشت:
«براى بررسى رابطه آتى ایران و امریکا بهتر است به سابقه این رابطه طى سال‏هاى گذشته (فقط در سال‏هاى پس از انقلاب) دقّت داشته باشیم تا اهداف امریکا از تمایل به رابطه و مذاکره بهتر روشن شود. خطّ مشى و رفتار امریکا در برابر ایران (فقط از دید اقتصادى) مى‏توان به شرح ذیل بیان کرد: 1? به کارگیرى خطّ مشى مهار برضدّ ایران در اوایل انقلاب 2? ورود به جنگ با ایران به نفع عراق با حمله به سکوهاى نفتى ایران 3? حمله به ناوگان دریایى ایران و انهدام بخشى از توان دریایى ایران در اوج جنگ تحمیلى 4? اعمال نفوذ در دادگاه لاهه و تبدیل آن به مرجع غیرمنصف 5? تشدید تحریم‏هاى اقتصادى بر ضدّ ایران در سال‏هاى پایانى جنگ 6? جلوگیرى از اجراى قراردادهاى نفتى و پتروشیمى و نیروگاه‏هاى اتمى 7? پیشگیرى از دستیابى ایران به غرامت‏هاى ناشى از جنگ 8? اِعمال سیاست مهار دوگانه و قانون داماتو 9? مخالفت با عبور خطوط لوله نفت و گاز و راه‏هاى ترانزیت آسیاى میانه از ایران (طبق محاسبه، عبور لوله‏هاى ترانزیت از ایران، سالانه چهار میلیارد دلار براى ایران درآمد خواهد داشت.)» [3]
اما پس از پیروزی جناح چپ در انتخابات دوم خرداد و نوسازی سیاسی در قالب اصلاحات، زمزمه مذاکره با امریکا از درون این جناح نیز به گوش رسید. از جمله آنکه رئیس‌جمهور خاتمی در گفتگو با CNN از کوتاه شدن دیوار بی‌اعتمادی میان ایران و امریکا گفت و البته مواضع او با واکنش‌های تندی روبرو شد که برخی از آنها در واقع مخالف دولت او بودند نه حرف‌هایش. چنانچه سلام از قول بهزاد نبوی نوشت که خاتمی گفته است:
«دو دسته از پیام من ناراحت هستند، یک دسته آنهایی که واقعاً مخالف رابطه با آمریکا هستند و دسته دوم آنهایی که سالهاست دنبال رابطه با آمریکا هستند و فکر می‌کنند ما آمدیم رودست آنها بلند شویم، در صورتی که من به هردو دسته اطمینان می‌دهم که قصد رابطه گرفتن و مذاکره کردن با آمریکا را ندارم و خیال هردو دسته راحت باشد.» [4]
و البته روزنامه سلام جزو گروه اول بود. چنانچه درست در زمانی که بحث مذاکره با امریکا از سوی شخص آقای خاتمی هم مطرح می‌شد، با اشاره به ناکام ماندن تحریم‌های امریکا علیه ایران نوشت:
«با این حال، امروزه کشور ما براى این که بیش از 20 سال است به‏رغم فشارهاى گوناگون امریکا بدون ارتباط با آن‏کشور، خود را اداره کرده، به شخصیّتى بین‏المللى تبدیل شده است، و نه تنها در بین ملّت‏ها بلکه از دید بسیارى از دولت‏ها نباید آن‏را به بهاى اندک از دست بدهد. در پاسخ به کسانى که داشتن رابطه را یگانه راه حلّ فائق آمدن بر مشکلات اقتصادى مى‏دانند، باید گفت: اوّلاً رابطه با امریکا از جنبه اقتصادى، شاید مشکلات کوتاه‏مدّت ما را حل کند، امّا عملکرد امریکا با دیگر کشورها و مرورى بر این رابطه (حتّى در ایران پیش و پس از انقلاب) به خوبى خوى استکبارى و منافع استیلاطلبانه آن کشور را نشان مى‏دهد. از سوى دیگر، بسیارى از کشورها که با امریکا روابط نزدیک اقتصادى دارند نیز با مشکلاتى شبیه مشکلات ما مواجهند؛ بنابراین، چه تضمینى وجود دارد که مشکلات اقتصادى ما در صورت برقرارى رابطه حل شود. ثانیا اگر حساب شده عمل کنیم، روابط اقتصادى با امریکا را تا میزان فراوانى بدون داشتن رابطه سیاسى نیز مى‏توان به‏دست آورد؛ ولى آن‏چه امریکا به‏دنبال آن مى‏رود، داشتن رابطه سیاسى و پیگیرى اهداف استیلاطلبانه است. نکته دیگر آن‏که از کجا معلوم امریکا در صورت داشتن رابطه با ما، ایرانى آباد، اسلامى و مقتدر از نظر اقتصادى مى‏خواهد؟ این امر در حالى است که وزیر دفاع پیشین این کشور با صراحت اعلام داشت که باید ریشه ملت ایران را خشکاند و هیچ‏کدام از مقام‏هاى امریکایى نیز این سخن را تکذیب نکرد و نگفت که نظر او صرفا نظرى شخصى است.» [5]
یکی از کسانی که تیغ نقدهای روزنامه سلام به گردن او وارد شد و تا مدتها از عرصه سیاست طرد نمود، محمد جواد لاریجانی بود که این روزها به عنوان تحلیل گر سیاست خارجی، «نرمش قهرمانانه» را تبیین می کند و چند سال قبل هم گفته بود که «مذاکره با امریکا تابو نیست که ممنوع باشد». به نوشته روزنامه اعتماد، از قضا خود ایشان بود که سال 75 قبل با گفتن اینکه «اگر لازم باشد با شیطان در قعر جهنم هم مذاکره خواهیم کرد»، هر سه ممنوعیت موجود در گفتمان رسمی مذاکره با امریکا به تعبیر فوکویی را از سر گذراند، یکی منع موضوع (طرح متهورانه مذاکره با امریکا برای نخستین بار)، دیگری آداب مربوط به اوضاع و احوال (پس از دیدار جنجالی با نیک براون مدیرکل خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس در بهمن 75 ) و حق انحصاری گوینده (در مقام رییس مرکز پژوهش‌ها و عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس و نزدیکی به رییس آن که کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری بود). متن مذاکرات جواد لاریجانی با نیک براون هیچ گاه منتشر نشد، جز بخشی از آن که روزنامه سلام در روز 31 فروردین 76 به نقل از وی نوشت:
«من نه اشغال سفارت امریکا در تهران را تایید می‌کنم و نه اذیت و آزار دیپلمات‌های ایران در اروپا را. افرادی که از آقای خاتمی حمایت می‌کنند از اشغال سفارت امریکا در تهران حمایت کرده و آن را تایید می‌کنند ولی افراد لیبرالی مثل من آن را تایید نمی‌کنند.»
در آن دوران نه تنها مجلس پنجم بواسطه جواد لاریجانی (که در آن زمان در طیف جناح راست ارزیابی می شد و حال اصولگرا) که دولت هاشمی هم بی میل نبود رابطه با امریکا را آرام آرام روی میز سیاست خارجی خود قرار دهد. چنانچه جواد ظریف (که در آن زمان جزو لایه‌های تکنوکرات دولت سازندگی بود و امروز اصلاحطلب) چنین مواضعی داشت. این سیاست که توسط دولت هاشمی دنبال می‌شد مخالفان سرسختی داشت که آن روزها در طیف چپ وجود داشتند. این مخالفت‌ها باعث شد تا ظریف آمریکایی خوانده شود. بعدها و با روی کار آمدن دولت خاتمی نیز با این که چپ ها گرایش معتدل تری در سیاست خارجی پیدا کردند به مخالفت با او پرداختند. او از روزنامه سلام در زمان هاشمی نیز خاطرات تلخی به یاد دارد و می‌گوید:
«در زمان آقای هاشمی اسم روزنامه سلام که می آمد تنمان می‌لرزید یادم است در یک مورد این روزنامه در نامه ای به وزیر خارجه نوشته بود که ظریف در جایی این صحبت را درباره آمریکا کرده و وزارت خارجه باید موضع خود را مشخص کند در غیر این صورت ما فردا افشاگری می کنیم.»
به همین جهت او خواسته چپ ها را مبارزه با آمریکا می‌داند، هرچند که بیشتر مسائلی که «تندروی» می نامد –  از جمله کشتار مکه و تسخیر سفارت آمریکا و ممانعت از روابط با مصر – را بر گردن جناج چپ می‌گذارد و دلیل این تندروی‌ها را کم سوادی آنها دانسته و می‌گوید:
«شما می توانید ضدامپریالیسم باشید اما معقول نیز باشید بنده هیچ گاه طرفدار امپریالیسم نبودم و تندروی هم نکردم در واقع مبارزه با امپریالیسم روش خاصی دارد… مقابله کردن با نظام سلطه نیاز به عقلانیت، منطق و شناخت دارد نه روحیه جنگ‌طلبی.»
اینک اما 14 سال از توقیف روزنامه سلام می‌گذرد؛ برخی چهره‌های برجسته تحریریه آن روزنامه در کسوت نماینده سابق مجلس و… تغییر موضع داده‌اند و موضع فعلی آقای موسوی خوئینی‌ها هم بر ما معلوم نیست. اما از سوی دیگر جواد لاریجانی و جواد ظریف که همواره چوب انتقادات روزنامه را می‌خوردند، به هم رسیده‌اند. یکی در مقام نظریه‌پردازی مذاکره با امریکا، «نرمش قهرمانانه» را تفسیر می‌کند و دیگری در موضع اجرای این تفسیر به نیویورک می‌رود و طرح مذاکرات بعدی را می‌ریزد. شاید تنها ما دانشجویان پیرو خط امام(ره) که در زمان توقیف روزنامه سلام هنوز دانشجو نبودیم، بر موضع مخالفت با مذاکره امریکا ایستاده باشیم. و این نماد تداوم یک اندیشه ضداستکباری علیرغم گذشت چهار دهه از انقلاب است، در مقایسه با افول مصادیق عملی آن در قالب یک جریان سیاسی و یک روزنامه در دهه هفتاد.


[1]- روزنامه سلام: بررسى موضوع رابطه بین ایران و امریکا از منظر تحوّلات پس از دوم خرداد 1376، انتشارات روزنامه اسلام، تهران، تابستان 1378?
[2]- منبع: ستون  «الوسلام» روزنامه سلام.
رک منبع پیشین.
[3]- همان منبع، ص 39?
[4]- روزنامه سلام، مورخ اول بهمن 1376?
[5]- روزنامه سلام، مورخ 28 اردیبهشت 1378?
 

92/8/1
12:7 عصر

بازخوانی اصول، نیاز جدی امروز جامعه ایرانی

بدست تقی سهیلی در دسته بازخوانی اصول، نسل های جوان، انحرافات جامعه، دهه چهارم انقلاب اسلامی

باسمه تعالی
 
یکی از آسیب های جدی و خطرناک پیش روی جامعه اسلامی در صدر تاریخ اسلام و به ویژه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) در غبار فراموشی فرورفتن اصول و ارزش های اصیل بود که باید اذعان کرد این آفت گریبانگیر هر حکومت و نظامی است که مبتنی بر اصولی متعالی رو به آرمان های خود حرکت می کند.
جامعه امروز ایرانی پس از ورود به دهه چهارم نظام اسلامی نیاز جدی به بازخوانی اصول و ارزش های پایه ای خویش دارد. برخی از آسیب هایی که فراموشی و یا عدم شناخت اصول در جامعه صدر اسلام به وجود آورد را به اختصار برمی شماریم:
1-    از دست دادن معیارهای اصیل برای سنجش موضع گیری های افراد و گروه های مختلف سیاسی؛
در این شرایط متاسفانه جامعه برای ارزیابی تحرکات سیاسی دچار سردرگمی شده و هر از چندی به سمتی می غلطد که این وضعیت موجب شکل گیری بحران های فرهنگی و اجتماعی می شود.
 
2-    بی معرفتی نسبت به مقام و موقعیت اهل بیت عصمت و طهارت(ع)؛
این عدم شناخت اولیاء الهی موجب شد جامعه هیچگاه نتواند آنچنان که شایسته است در محضر این ذوات زانوی ادب و فروتنی بزند. محجور ماندن مقام اهل بیت(ع) موجب شد جامعه به بالندگی و رشدی که باید، نرسد و به جای بهره گیری از سرچشمه هدایت، به دامن ضلالت کشانده شود.
 
3-    آماده شدن جامعه برای پذیرش انحرافات مختلف در دین؛ همچنین مستعد شدن حکومت برای انحراف از موازین و اصول دینی؛
طبیعی است که در شرایط انزوای مشعل های هدایت، افکار انحرافی از هر سو هجوم آورده و حاکمان نیز مستعد انحراف از اصول الهی خواهند بود.
 
پس از گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز به خوانش عمیق و جدی متون اولیه و مستندات اساسی انقلابیون ضرورتی تام دارد زیرا اگر چه پس از گذشت 34 سال از استقرار نظام اسلامی تجربیات متعدد و گرانبهایی با هزینه های سنگین برای ملت ایران ایجاد شده است اما به عرصه رسیدن نسل های جدید که هیچگونه مواجهه ای با شرایط قبل از انقلاب و سال های ابتدایی پس از پیروزی نداشته اند از یکسو و فرسوده شدن برخی از مجاهدین و انقلابیون با سابقه از سوی دیگر می تواند شرایط خطرناکی را برای کشور ایجاد کند.
ایجاد شدن سئوالات متعدد و متفاوت در اذهان جوانان و نوجوانان در خصوص جهت گیری های نظام اسلامی در حوزه های گوناگون که البته گاهی بی پاسخ مانده و مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کرده است یکی از نمودهای این عطش برای خوانش مجدد و عمیق اصول با بهره گیری از عبرت های سه دهه گذشته است.
مع الاسف باید اعتراف کرد آسیب های ایجاد شده در جامعه صدر اسلامی هم اکنون نیز به صورت جدی دامنگیر جامعه ایران اسلامی شده است.
در این مجال قصد ورود به مصادیق این آسیب ها را نداریم و تنها به این نکته تاکید می کنیم که شکل گیری شبکه های ایمانی و حلقه های مباحث معرفتی با محوریت علمی اسلام شناسان خبره و با حضور پر شور جوانان و نوجوانان نیاز غیرقابل چشم پوشی امروز جامعه ما به شمار می رود.

92/7/30
10:27 صبح

دوای دردهای شما در خود شماست نه در دشمن شما

بدست تقی سهیلی در دسته تحریح های اقتصادی، دشمنی آمریکا

باسمه تعالی
با کدام منطق و استدلال می توان پذیرفت که فشار بیرونی را باید بدون توجه به قدرت داخلی رفع کرد؟
متاسفانه جو فراگیری در جامعه حاکم شده است و اینگونه القا می کند که کلید حل مشکلات کشور به ویژه در زمینه اقتصادی در ارتباط با دنیا به ویژه کشورهای غربی و علی الخصوص آمریکا قرار دارد. هر مشکلی را با دلیل و بی دلیل به تحریم ها منتسب می کنند و در قالب های طنز و جدی خواستار گشودن درهای ارتباط با آمریکا می شوند.
عجیب این است که از یک طرف می نالند که مشکلات کشور ناشی از تحریم های آمریکا است و از سوی دیگر تجویز می کنند برای رفع معضلات اقتصادی باید با آمریکا طرح دوستی ریخت و محبت خرج کرد!
چطور می توان تصور کرد حکومت زورگویی که بدترین فشارهای اقتصادی و تحریم های دارویی را بر علیه ملت ایران اعمال کرده است عامل گشایش در معیشت مردم ما شود.
با کدام منطق و استدلال می توان پذیرفت که فشار بیرونی را می توان بدون توجه به قدرت داخلی رفع کرد؟ تصور اینان از آمریکا قدرتی بی رقیب و لایزال است که بهرحال باید با او کنار آمد و ملت ایران ملتی ظلم پذیرند که برای گذران زندگی به دشمن بی صفت و گرگ خو کرنش می کنند و از از می خواهند فشارش را کم کند. اینان فراموش می کنند به این سئوال پاسخ بگویند که کدام قدرت مستکبر و ستم پیشه ای است که وقتی استکبار و بزرگی اش را به رسمیت بشناسند از موضع زورگویی و ستمگری کوتاه بیاید؟
اما تا آنجا که به ما نسل سوم کشور انقلابی ایران مربوط می شود فشار دشمن و مشکلات اقتصادی، ناشی از ضعف درونی ما است و راه دفع این معضلات در درون کشور قرار دارد؛ در دستان ما قرار دارد نه در دستان دشمنان ما.
فشارهای اقتصادی ناشی از ضعف و اشکالات ساختاری ماست که باید سعی کنیم با رفع آن روزنه نفوذ و تحمیل دشمنان را ببندیم. 
 

   1   2   3   4   5   >>   >