سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/7/10
11:28 صبح

مذاکره با دشمن عامل تشدید فشارها1

بدست تقی سهیلی در دسته دولت روحانی، رابطه باآمریکا، طرفداران غرب، فشار تحریم ها، دفاع از مستضعفین عالم، سرنگونی مصدق

باسمه تعالی
وسط ماجرای برقراری رابطه دولت روحانی با آمریکا هستیم و خوب است به چند مسئله توجه کنیم:

آمریکایی ها و دوستانشان فشارهای بسیار سنگینی را به خاطر تحمیل تحریم های اقتصادی به ایران تحمل می کنند و همه امید آن ها تاثیر این تحریم ها بر رفتارهای جمهوری اسلامی ایران است که مشخصاًً در حوزه هایی مانند غنی سازی هسته ای و حمایت از مقاومت در منطقه، تجلی می یابد.
تحریم های آمریکا علیه ایران به معنای واقعی کلمه جنایت علیه بشریت و ددمنشانه است که متاسفانه رسانه های اصلاح طلب خیلی دوست ندارند در مورد این مسئله صحبت کنند! تبیین این که چگونه سیاستمداران متظاهر آمریکایی با روش های پلید و خباثت آمیز در حال مبارزه با یک ملت مقاوم هستند چندان برای این رسانه ها مطلوب نیست. آن ها بیشتر دوست دارند در مورد روش های برقراری رابطه و جلب نظر دشمن خونخوار ملت برای برداشتن تحریم ها نظریه پردازی کنند.
اکنون حسن روحانی به دشمنان ملت ایران پیام داده و با آن ها به گفتگو نشسته است و ظاهراً این روند را ادامه خواهد داد. طرفداران رابطه با آمریکا هم به هلهله می پردازند که مسیر جدیدی در سیاست خارجی کشور گشوده شده است. آیا این مسیر جدیدی است که گشوده شده است یا دره ای است که باید با کمترین هزینه از آن گریخت؟
همه تحلیل و تحذیرهای امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری در خصوص آمریکا و رابطه با این کشور را کنار می گذاریم و چند موضوع را بررسی می کنیم.
این طور که تعریف می کنند دکتر مصدق کارش با انگلیسی ها گره خورد و رفت به سمت برقراری رابطه تمام عیار با آمریکا، چه رفتنی! خودش رفت به آمریکا و گفتگو کرد و قصد داشت آمریکا را جایگزین انگلستان کند. همه چیز داشت( در ظاهر) به خوبی پیش می رفت که ناگهان آمریکایی ها بر علیه مصدق وارد عمل شدند و دولتی که به رابطه با آمریکا امید فراوان بسته بود ناگهان سقوط کرد و شاه برگشت.
واقعاً چرا آمریکا اینچنین برخورد کرد؟
الان آقای روحانی از آمریکا چه می خواهد و آمریکایی ها دنبال چی هستند؟ روحانی در یک کلمه می خواهد آمریکا تحریم ها را بردارد تا ایشان بتواند به زعم خود اقتصاد کشور را سروسامان دهد و آمریکا هم می خواهد ایران از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاید و از جایگاه امید انقلابیون جهان پائین آمده و تبدیل به دوست خوب آمریکا شود.
طبیعی است که این معامله ای برابر نخواهد بود و ایران پس از دوستی با آمریکا نمی تواند در برابر ستم گری ها و رفتارهای وحشیانه این کشور در سراسر جهان هیچ موضعی بگیرد. اتفاقاً تعدادی از طرفداران دولت همین را می گویند و معتقدند که اصولاً به ما چه در دنیا چه می گذرد. ما باید کلاه خودمان را بچسبیم و باید رفاه را در کشورمان محقق کنیم ولو به قیمت تبدیل شدن به یک سیب زمینی در معادلات سیاسی جهان.
در این صورت ایران چه تصویری در جهان خواهد داشت؟ کشوری ذلیل که برای تامین رفاه خود دنبال سر آمریکا حرکت می کند و در ردیف چاکران درگاهش به شمار می رود و برنده این میدان کیست؟ اسرائیل!
البته این یک سناریوی خوشبینانه است! زیرا آمریکایی ها و دوستان صهیونیست شان مشکل اساسی خود را با هویت واقعی انقلاب اسلامی می دانند. انقلابی که استکبار ستیزی و دفاع از مظلوم و برافراشتن پرچم الله در سراسر جهان آرمان غیر قابل تغییر آن است. بنابراین آن ها هیچ وقت ریسک نمی کنند و در شرایطی که بتوانند ضربه ای کاری به جمهوری اسلامی بزنند از آن دریغ نخواهند کرد.
به این ترتیب چنانچه آمریکا در مسیر نزدیکی با دولتمردان تدبیر و امید بتواند نقطه ضعف های کشور را شناسایی کرده و نیروهای خود را در ایران فعال کند، بی هیچ تردیدی اقدام به براندازی نظام خواهد کرد و برایش عواقب کار مهم نخواهد بود زیرا در بدترین حالت بر می گردد سر خانه اول و دوباره ماجرای دیگری شروع می شود.
ادامه دارد...