سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/5
12:54 عصر

مشروط التصویر

بدست تقی سهیلی در دسته صدا و سیما، تلویزیون، دیروز امروز فردا، مشروط التصویر، ممنوع التصویر، وحید یامین پور، رو به فردا

باسمه تعالی

 

به دنبال اظهارات وحید یامین پور مجری برنامه های "رو به فردا" و "دیروز امروز فردا" مبنی بر اینکه برخی مدیران صدا و سیما وی را مشروط التصویر خوانده اند و از او خواسته اند نه زیاد حرف بزند و نه حرف زیادی بزند، حقیر به ذهنم رسید انواع افراد به لحاظ پخش تصویرشان در تلویزیون را دسته بندی شده خدمت شما عرضه نمایم. باشد که مقبول افتد.

 

میسور التصویر: کسی است که به مقداری که میسر باشد تصویرش نمایش داده می شود

مخمور التصویر: کسی است که هر وقت تصویرش نمایش داده می شود خمار و منگ است

مکسور التصویر: کسی است که تصویرش به صورت شکسته نمایش داده می شود معمولا برای مخالفان نظام کاربرد دارد

منفور التصویر: فردی که کارکرد پخش تصویرش ایجاد نفرت در مخاطبان است

مجبور التصویر: کسی که به دلیل موقعیت ویژه اش مجبور است در صفحه تلویزیون ظاهر شود

مشهور التصویر: کسی که از بس مشهور است تلویزیون به ناچار تصویرش را پخش می کند

متلون التصویر: کسی است که هیچگاه معلوم نمی شود چکاره است و هر بار با یک هیئت ظاهر می شود

مضروب التصویر: همان کتک خور تلویزیون است

مغرور التصویر: به دلیل غرور خاصی که دارد نمایش داده می شود

مقروض التصویر: به عنوان نماد افراد مقروض نماش داده می شود

مربوط التصویر: کسی که مرتبط با موضوع خاصی به تلویزیون می رود

نامربوط التصویر: کسی است که بدون ربط او را نمایش می دهند

منشور التصویر: ورزشکاری است که منشوری شده و نمی تواند در صدا و سیما ظاهر شود

سگ زور التصویر: کسی است که با اینکه منشوری شده اما به هر زوری هست خودش را به تلویزیون قالب می کند

دیروقت التصویر: فردی است که همواره آخر شب ها و یا ساعات ابتدایی بامداد امکان نمایش چهره دارد

هر روز التصویر: کسی است که صدا و سیما تعهد دارد حتما او را هر روز نمایش بدهد

نیم رخ التصویر: کسانی هستند که صرفاً می توانند به صورت نیم رخ دیده شوند و بیشتر از آن به صلاح نیست

شطرنج التصویر: افرادی هستند که چهره شان همواره به صورت شطرنجی دیده می شود

از پشت التصویر: برخی ها به دلیل وضعیت خطرناکشان فقط امکان نمایش از پشت سر را دارند

بحران التصویر: کسی است که در بحران ها امکان نمایش پیدا می کند

مسرور التصویر: شخص خوشحالی است که همواره در تلویزیون مسرت بخش به نظر می رسد

به زور التصویر: همان سگ زور التصویر است ولی از اقشار دیگر جامعه

هردم بیل التصویر: کسی که به صورت بی نظم و هر دم بیل چهره اش نمایش داده می شود

خروسخون التصویر: افرادی هستند که صرفا کله سحر می شود چهره آنها را از تلویزیون پخش کرد

مناسبت التصویر: افرادی هستند که در مناسبت ها به تلویزیون می آیند

فرزند التصویر: کسی است که به دلیل شهرت و موقعیت پدر یا پدر بزرگش امکان حضور در صفحه تلویزیون را دارد

حمام التصویر: کسی است که به شرط حمام رفتن می شود او را نمایش داد

موبایل التصویر: این ها کسانی هستند که تلویزیون با آن ها به صورت تلفنی صحبت می کند و تصویر کوچک آنها نمایش داده می شود

همراه التصویر: این افراد به دلیل اینکه همراه یک مسئولی هستند تصویرشان ناچاراً پخش می شود؛ این افراد گاهی کارکرد منفور التصویر هم پیدا می کنند

تا وقتی مسئول التصویر: این ها افرادی هستند که تا سر منصبی هستند تلویزیون نشانشان می دهد و وقتی که برکنار شدند دیگر تلویزیون کاری با آن ها ندارد

همسرالتصویر: این ها کسانی هستند که به دلیل معروفیت همسرشان تصویرشان پخش می شود

خنثی التصویر: کسانی هستند که پخش شدن یا نشدن تصویرشان هیچ تاثیری بر کسی ندارد

بر فرض التصویر: کسی است که بر فرض هم که تصویرش پخش شود دلیل نمی شود که فردایش ممنوع التصویر یا مشروط التصویر نشود

هر دم از این باغ التصویر: فردی است که وقتی تصویرش از صدا و سیما پخش می شود رسانه ها می نویسند "هر دم از این باغ بری می رسد"

اقوام التصویر: این ها افرادی هستند که به دلیل قوم و خویشی با مدیران تلویزیون تصویرشان پخش می شود

این لیست را شما می توانید تکمیل کنید...

 


90/3/2
1:57 عصر

آقای رئیس جمهور حق فارس این نبود

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، احمدزاده، استانداری فارس، انتخابات88، کارآموزی

باسمه تعالی

وضعیت این روزهای فارس واقعاً دیدنی است! مدیر جنجالی استان پستش را تحویل داده و رفته سر منصب جدید! به کی تحویل داده معلوم نیست! خرزو خان تحویل گرفتن استانداری فارس را شدیداً تکذیب کرده است! وضعیت مبهمی بر استان حاکم است.

انتصاب روح الله احمدزاده استاندار پرحاشیه فارس به معاونت رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی و رفتن وی از استانداری جوی از نگرانی و تشویش را در بین برخی مدیران وابسته به وی ایجاد کرده است.

این اتفاق موجب ایجاد دلهره در مدیرانی گشته است که به واسطه نزدیکی به وی و یا با سفارش گروه های متنفذ در تهران، برخی پست های مدیریتی استان فارس را بدون استحقاق اشغال نموده اند.

برخی از مدیران با رها کردن حوزه کاری خود به جای خدمتگذاری به مردم به دنبال کنکاش در خصوص حضور استاندار آینده فارس و به تبع آن وضعیت کاری خویش باشند.

در این میان وضعیت مدیرانی که بدون دارا بودن شرایط واقعی مدیریت و صرفاً بر اساس ارتباط با مدیران ارشد استان به برخی پست های مدیریتی دست پیدا کرده اند بسیار بغرنج می باشد.

این مدیران در حالیکه پیش از این اخبار اطمینان بخشی را از حضور احمدزاده تا پایان دولت دهم در استان فارس از جانب برخی مدیران ارشد استان دریافت کرده بودند هم اینک دچار تزلزل شدیدی در رفتار شده و برای حفظ وجهه و احیاناً ماندن بر سر پست های خود اقدام به رایزنی با گروه های مختلف می نمایند که البته تاثیر بسیار مخربی بر پیشرفت کارهای حوزه مدیریتی آنها دارد.

ولی آیا این حق استان فارس بود؟!

استانی بدون استاندار و بلاتکلیف!

فارس در انتخابات 88 برای احمدی نژاد سنگ تمام گذاشت و رای عجیبی به وی داد ولی جوانی بی تجربه و تازه کار همانند هندوانه در بسته نصیب این استان حساس شد تا تجربه کار در مدیریت های بالا را پیدا کند.

به راستی احمدزاده در فارس کسب تجربه کرد و پس از طی دوره کارآموزی هم اینک راهی تهران شده است و از ایرانیت دم می زند.

ولی اگر احمدزاده تجربه اندوزی مثبتی هم داشت دلمان نمی سوخت؛ به راستی چه کسی در استان از او راضی است؟ همه در حال انتقادند.

واقعاً که آقای احمدی نژاد!!

 

 


90/2/24
9:12 عصر

فالوده بستنی زنجیره ای

بدست تقی سهیلی در دسته فالوده شیرازی، بستنی، فروشگاه زنجیره ای

باسمه تعالی

 

فروشگاه زنجیره ای در سطح ملی اصولاً به چه معناست؟

جواب این سئوال را دقیقا نمی دانم ولی حس خوبی نسبت به اینکه محصولات بومی مان در قالبی غیر بومی در کشور توزیع شود ندارم مخصوصاً وقتی که این محصول بستنی و فالوده شیرازی باشد.

اخیراً در شیراز بستنی و فالوده فروشی نسبتاً بزرگی راه افتاده است که خود را شعبه یک فروشگاه در تهران می خواند و با عنوان آن فعالیت می کند.

باید قبول کرد کار قشنگی نیست! آدم تو شیراز فالوده زنجیره ای تهران را بخورد؟

از چند سال قبل برخی فروشگاه های زنجیره ای مثلاً برای عرضه پیتزا راه افتادند که البته موفقیت چندانی به دست نیاورند ولی بستنی فالوده زنجیره ای واقعاً تو شیراز نوبر است.

به نظرم آدم باید توی هر شهر و سامان بستنی و فالوده همانجا را بخورد تا مزه و بوی آنجا را بفهمد نه اینکه همه کشور دستور کارشان را از تهران بگیرند؛ اینطوری همه کشور بی مزه می شود! چون اگر بستنی شیراز مزه بستنی تهران بدهد، آدم شیراز هم بوی آدم تهران را می دهد و این یعنی فاجعه! فاجعه ای که البته تا حدودی رخ داده است.

وقتی از مقابل این شعبه بستنی فالوده تهرانی عبور می کنم عده ای را می بینم که دوست دارند مثل تهرانی ها باشند حتی در فالوده شیرازی خوردن و این رفتارشان هم مانند دیگر رفتارهایشان تهرانی باشد!!

اگر این وضع ادامه پیدا کند و قرار بر این باشد که چون تراکم همه چیز در تهران قرار دارد پس آنها فروشگاه زنجیره ای عرضه محصولات را در سطح ایران بر عهده بگیرند بعد از مدتی فروشگاه زنجیره ای عرضه فلافل تهرانی شعبه ای در آبادان دایر خواهد کرد و فروشگاه عرضه قطاب تهرانی در یزد و قوتوی تهرانی در کرمان و ... راه خواهد افتاد و همه چیز همه کس در همه جا، تهرانی خواهد شد!

این فرایند در طول زمان منتهی به یکسان سازی فرهنگ مناطق کشور با الگویی بی هویت خواهد شد که در نتیجه آن همه زوایای زیبا و دل انگیز زندگی مردمان این سرزمین تخریب شده و یکسره تهرانی که نه در واقع غربی می شود و همه تمایز و تنوع روح افزایمان را در این رهگذر از دست خواهیم داد و این ما را به شدت آسیب پذیر خواهد کرد، در ادامه خواهم گفت چرا

این اتفاق، دور به نظر نمی رسد چرا که پیش از این فرایند یکسان سازی پوشش ما اعم از کفش و کلاه و شال و شلوار و پیراهن در عین عجیب بودن تا حدود زیادی به وقوع پیوسته است. چطور ممکن است آدم بندرعباس مثل آدم شیراز و مثل آدم تبریز و مثل آدم تهران و مثل آدم مشهد لباس بپوشد و عین خیالش هم نباشد و تازه فکر هم کند که اگر اینطور نباشد طبیعی نیست و تو چشم می زند!

قبلاً که اینطوری نبود و مردم هر سامانی لباس خودشان را می پوشیدند چقدر خوب بود؟! مثلا اگر یک شیرازی می رفت مشهد، همه می فهمیدند این آدم شیرازی است و هر رفتاری از او می دیدند می گذاشتند پای فرهنگ و شخصیت شیرازی ها! طبیعتاً همه مراقب رفتارشان بودند و این خیلی در تقویت هنجارهای فرهنگی و اجتماعی موثر بود.

این طوری بهتر بود یا مثل حالا که هیچ کی به هیچ کی نیست؟! همه دوست دارند مثل یک الگوی تهرانی رفتار کنند و مثل همان الگو لباس بپوشند و مثل همان الگو فالوده بخورند! طبیعتاً کنترل های اجتماعی در این شرایط خیلی سخت تر به نظر می رسد.

حالا این موضوع را بهانه کنم و اشاره ای داشته باشم به اینکه ما از راه نمایش و عرضه تنوع و تکثر فرهنگیمان و در پناه این سبک های متفاوت زندگی مان چقدر می توانیم در مقابله با جنگ نرم دشمنان موفق باشیم و در دنیای مواجهات و تعاملات فرهنگی چه کالاهای ارزنده ای برای فرهنگ دوستان عالم داشته باشیم؛ کافی است بدانیم گردشگران خاجی چقدر برای دیدن ممیزات و اختصاصات فرهنگی ما غش و ضعف می روند و حاضرند برای دیدن این جلوه های منحصر به فرد راه های طولانی را تا روستاهای دور افتاده طی کنند ولی برخی جریانات می خواهند به ما القا کنند که اگر می خواهیم مورد توجه باشیم باید شبیه غربی ها باشیم در حالیکه برعکس آن صادق است.

اینها برجستگی هایی است که با فرشگاه های زنجیره ای کمرنگ خواهند شد و این امکان بالقوه برای حضور جهانی را از ما خواهند گرفت.

از این صحبت ها بگذریم؛ اگر دلتان خواست، بروید و از فروشگاه زنجیره ای فالوده بخورید تا مطمئن شوید هیچگاه طعم و مزه فالوده و بستنی فالوده فروشی سر کوچه تان را نمی دهد.

 


90/2/18
1:57 عصر

بیانیه جمعی از وبلاگ نویسان و فعالان فضای مجازی

بدست تقی سهیلی در دسته ولایت فقیه، تجدید بیعت با رهبری، ولایت پذیری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ولایت‌پذیری و تبعیت از امام عصر از وظائف هر مسلمان است و در عصر غیبت، ولی فقیه عهده دار زمام امور مسلمین است. بر هر مسلمانی واجب است تا تبعیت خود را از ولی فقیه خود، هم به صورت زبانی و هم به صورت عملی اثبات کند.

ما وبلاگ‌نویسان و فعالان فضای مجازی وظیفه خود می‌دانیم تجدید بیعت خود با ولی‌فقیه را اعلام کرده و اعلام کنیم که حمایت‌ها و همراهی‌های ما با گروه‌ها و مسئولین تا زمانی است که در مسیر ارزش‌های الهی و اسلامی گام بردارند. ما با کسی عقد اخوت نبسته‌ایم و مرزهای اعتقادیمان را با تمام وجود حراست می‌کنیم.

ما معتقدیم که مشروعیت مسئولین نظام وابسته به اجرای احکام اسلامی و تبعیت از نایب عام امام زمان (عج) است و اگر کسی در غیر این مسیر گام بردارد، قرار گرفتنش در آن مسئولیت خلاف شرع و قانون اساسی است. ما از مسئولین می‌خواهیم تا «ولایت پذیری عملی» خود را اثبات کنند و راه را بر هرگونه شایعه و حرف‌های حاشیه‌ای ببندند چرا که ما معتقدیم که تبعیت از ولی فقیه در قالب سخنان زیبا نیست و باید این سخنان در عمل ظهور یابند.

تعز من تشاء و تذل من تشاء
بیدک الخیر انک على کل شىء قدیر
جمعی از وبلاگ نویسان و فعالان فضای مجازی

 

اسامی همه امضاء کنندگان در وبلاگ آذرپاد


90/1/31
10:10 عصر

استعفای عجیب بازرس استاندار؛ بوی حلوا یا...(2)

بدست تقی سهیلی در دسته حسین قاسمی - فرمانداری شیراز - حسین مذنب - احمدزاده کرمانی -

باسمه تعالی

خبر پایان حضور حسین قاسمی فرماندار شیراز و شمشیر برنده استاندار، از جمله مهمترین اخباری است که می تواند در تحلیل این رویدادها موثر باشد.
قاسمی که کادر رسمی سپاه پاسداران بوده و این روزها خبر پایان ماموریتش بیش از حد شنیده می شود در واقع یکی از نیروهای کلیدی استاندار فارس در طول روزهای مسئولیتش بوده است.
هرچند با جدی شدن این موضوع تلاشهایی از جانب قاسمی برای جلب موافقت مسئولین سپاه جهت تمدید حضورش در فرمانداری شیراز به چشم می خورد که خیلی جالب است؛ مانند تجلیل وی از سردار غیب پرور به خاطر برگزاری اجلاسیه سرداران و شهدای استان فارس در اردیبهشت ماه!
اما در همین حال اوج گرفتن اخبار مربوط به تعویض شخص استاندار فارس قضایا را پیچیده تر نموده است و به استعفای مذنب می تواند رنگ و بوی دیگری ببخشد.
واقعیت این است که روند طرد برخی از نیروهای حزب اللهی خیلی قبل از این توسط مدیریت ارشد استان اتفاق افتاده بود اما هرگز اعتراضی از جانب حسین مذنب و دوستانش مشاهده نشد ولی امروز چه اتفاقی افتاده است که ناگهان وی برآشفته است.
آیا این استعفا و برخی اتفاقات مانند اخراج بیش از 50 نفر از کارکنان جوان استانداری در راستای تغییر در مدیریت استان رخ داده است؟


90/1/24
10:22 عصر

استعفای عجیب بازرس استاندار؛ بوی حلوا یا...(1)

بدست تقی سهیلی در دسته استاندار فارس - حسین مذنب - بازرس استاندار - طرد نیروهای حزب الل

 

باسمه تعالی

 

طی رویدادی جالب توجه، حسین مذنب، بازرس سابق استاندار فارس، با نگارش استعفانامه­ای، کناره­گیری خود را از این سمت اعلام نمود.
مذنب که از حدود یک سال قبل با سمت بازرس استاندار، یکی از نزدیک­ترین افراد به روح الله احمدزاده کرمانی به حساب می­آمد، علاوه بر پست بازرسی، عملاً به دلیل ناآشنایی استاندار غیربومی و جوان فارس با فضای کاری استان، مشاور برجسته­ای برای وی به شمار می­رفت. این در حالی است که وی در پایان سال اول فعالیت خود عملاً از ورود به استانداری منع شده بود!
تقریباً همزمان با ورود حسین مذنب به حوزه فعالیت های استانداری، تعداد قابل توجهی از جوان­های مذهبی نیز به واسطه وی یا بدون ارتباط با او به صورتی غیراداری و کاملاً غیرحرفه­ای به بدنه استانداری تزریق شده بودند که در بخش­های مختلف مانند بازرسی، رسیدگی به شکایات، اداره ­کل اجتماعی، مشاوران جوان، روابط عمومی و ادارات دیگر مشغول به کار شدند که البته هیچگاه نتوانستند در بدنه اداری استانداری جایگاه خود را پیدا نمایند.
در میان تازه واردان، همسر حسین مذنب و تعدادی از دوستان نزدیک وی نیز حضور داشتند که به همراه وی وارد استانداری شدند.
بر اثر تغییر و تحولاتی که چندان منشأ آن روشن نیست و می­تواند دلایل اداری و یا غیراداری داشته باشد، تقریباً همه این تازه واردین که بالغ بر 50 نفر می شدند، در اقدامی بی سابقه از کارهای خود برکنار شده و ضمن تسویه حسابی نه چندان آبرومندانه، عذر آنان از استانداری خواسته شد.
نکته عجیب در این میان، نحوه برخورد با افراد اخراج شده بود. آن­جا که این اخراج شده­ها پس از مراجعه به درب استانداری، متوجه می شدند که نام آن­ها در لیستی به حراست ورودی استانداری داده شده و از ورود آن­ها به استانداری ممانعت می­گردد که این برخورد در مواردی منجر به دلخوری شدید و حتی مشاجره نیز گردید.
این اتفاق تلخ البته برای افرادی که در طول این چند ماه با حرارت زیاد از استاندار تازه وارد فارس حمایت کرده و منتقدانش را به شدت تخطئه می­نمودند نیز رخ داد که موجب تعجب همگان گردید.
این افراد کسانی بودند که در طول این مدت سینه خود را در برابر سیل انتقادات از استاندار جوان گشوده بودند و به شدت از وی دفاع می­نمودند!
به هر روی حسین مذنب نیز در میان این افراد بود و پس از چند هفته حضور کمرنگ و بلکه بی رنگ در کنار استاندار، معلوم شد که اصولاً وی دیگر جایگاهی در استانداری ندارد!
اکنون با اعلام استعفای حسین مذنب، که در واقع به مثابه اظهار بی اعتنایی گربه به گوشت تازه، در اثر ناتوانی است! باید شاهد تحولات جدیدی در عرصه سیاسی استان فارس باشیم، مخصوصاً اگر توجه نمائیم که جناب مدنب در استعفانامه­شان به چه دلایلی برای استعفا اشاره کرده­اند.
مذنب در نامه استعفایش تأکید کرده است که بارها به شخص استاندار تذکر داده است که روند حذف و طرد نیروهای حزب اللهی را متوقف سازد؛ ولی استاندار با نظر 3 تن از مشاورانش به این روند ادامه داده است و چون این وضعیت دیگر قابل تحمل نیست وی از سمت خود کناره­گیری می­کند!
البته این استعفا مربوط به هفته جاری است و هنوز رسانه­ها به آن نپرداخته­اند و یا شاید نخواسته­اند که بپردازند!
آنچه از ظاهر این حرکت برمی­آید اینست که مذنب شمشیر را برای استاندار از رو بسته و علناً وی را متهم به طرد نیروهای ارزشی و حزب اللهی نموده است که اتهامی سنگین و جدی است.
اما همزمان و از سوی دیگر نواهایی بلند شده است که تحلیل رویدادها را کمی پیچیده­تر می­کند.

...


90/1/21
10:9 صبح

یاد آوینی

بدست تقی سهیلی در دسته آوینی - هنر انقلاب - سید شهیدان اهل قلم

 

باسمه تعالی

هرچند بر هر وبلاگ­نویس جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که در سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی، یاد آن مرزدار حریم هنر انقلاب را زنده نماید، اما این باعث نمی شود اگر مطلب در خوری برای این روز آماده نداریم لااقل با ذکر خیری این روز را گرامی نداریم!

آوینی حق بزرگی به گردن ما دارد؛ او بود که به ما آموخت می توان تغییر کرد و رو به کمالی سرخ بال گشود.

آثار مکتوب مرتضی، همچنان تازه و داغ و تیز است! یعنی هرچه مخالفانش بیشتر در شیپور خود باختگی بدمند، آوینی زنده تر و تندتر در صحنه مقابل آن ها ظاهر می­شود.

این هم خاصیت مردان خداست! نمی میرند و همچنان چون رود جاری هستند.

ما از سیدمرتضی آوینی جا ماندیم و دو دهه بعد از او را به بازیگوشی سپری کردیم! امروز برای پرداختن به معضلات ملموس و غیر ملموس اجتماعمان به نگاه سید مرتضی و زحتمی که در تولید آثار قلمی و تصویری کشیده است احتیاج داریم و این به معنی تداوم تقابلی است که آوینی در عرصه هنر و اندیشه دنبال می­کرد.

 


90/1/20
2:19 عصر

حاتمی کیا و نشستن در موضع طلبکار

بدست تقی سهیلی در دسته راز - ابراهیم حاتمی کیا - نادر طالب زاده - سینما - به نام پدر -

 

باسمه تعالی

کار نادرطالب زاده در دعوت از ابراهیم حاتمی کیا، کارگردان صاحب سبک و برجسته ایرانی به برنامه فخیم "راز" را در مجموع مثبت و ارزنده می دانم.

چرا نباید یک کارگردان صاحب سبک که در انقلاب و دفاع مقدس رشد کرده است بتواند حرفش را بزند؛ درددل کند و از خودش دفاع نماید؛ حاتمی کیا باید حرف بزند؛ مفصل هم باید بزند؛ همه باید بتوانند حرف بزنند این یک اصل است!

حاتمی کیا وقتی با طالب زاده صحبت می کند، طبیعتاً حرف های خوب و سطح بالاتری خواهد زد و دغدغه­های انقلابی­اش را خواهد گفت؛ این­ها همه از برکات "راز" است.

اما چرا نادر طالب­زاده و رازش نخواستند جدی­تر به فیلم­های اخیر حاتمی­کیا بپردازند و دل نگرانی­های کلامی وی را با محصولات عملی  و فیلم­های تولیدی وی مقایسه کنند؟!

همه آنچه حاتمی­کیا گفت و می­شود از او تا حدودی پذیرفت این بود که چرا با من مانند دشمن برخورد می­کنید! چرا مرا تحمل نمی­کنید! و چرا به من انگ نفاق می زنید! و چرا عمیق نیستید! و چرا کارهای مرا با بدبینی نگاه می­کنید! و چرا با دشمنان انقلاب در کوبیدن من به اشتراک رسیده­اید!

ولی آنچه نگفت و طالب­زاده هم چندان سراغش را نگرفت تا توضیحی جدی بشنود این بود که بالاخره کسی با شخص حاتمی­کیا مسئله ندارد؛ آنچه هست و بحث برانگیز است فیلم­های اوست؛ فیلم­هایی که اگر در مورد جنگ است، ضدجنگ است و اگر اجتماعی است چندان با دغدغه­های جبهه انقلاب هم­آوایی ندارد!

حاتمی­کیا البته مروری تفننی روی فیلم­هایش کرد و در مورد هر کدام توضیح مختصری داد که بله! این دغدغه را در فلان فیلم پیگیری کرده ام و چنین انتقادات غیرمنصفانه­ای هم به فیلمم شده است! اما این­ها، جوابگویی به انتقادات جدی و قابل­تأمل نیست.

این را می شود پذیرفت که یک برنامه جای همه حرف­ها نیست و بیشتر به نظر می آمد، قرار است طالب­زاده فضایی در اختیار ابراهیم حاتمی­کیا بگذارد تا به زبان بیاورد که فرزند انقلاب و جنگ است و دغدغه­اش، جبهه انقلاب اسلامی است و البته که ما هم می­پذیریم، اما حاتمی­کیا هم بپذیرد که ما نمی­توانیم درباره فیلم­هایش حرف نزنیم.

فیلم­های حاتمی­کیاست که موضوع مناقشه است نه خودش؛ "به نام پدر" کدام رسالت را در جبهه فرهنگی انقلاب به دوش می­کشد و همچنین "دعوت"!

حاتمی­کیا باید بداند که نشستن در موضع طلبکار و بیان این­که من همچین هستم و همچین نیستم و باید مرا بپذیرید جواب مسئله نیست! پاک کردن صورت مسئله است!

حاتمی­کیا می گوید که ادب او کناره گیری از موضوعات اصلی و حساس را نمی پذیرد و ادب او چنین در معرکه وارد شدن را بر می تابد!

به راستی چه کسی منتقد ادب جنگاوری فیلم­ساز بوده است که حاتمی کیا از ادبش دفاع می­کند؟ این ادب را ما هم ارج می نهیم؛ اما مسئله این است که در موقعیت تهاجم به اساس ارزش­های دفاع مقدس و زیر سئوال رفتن مفاهیم بلند انقلاب اسلامی، ادب فیلم­سازی حاتمی­کیا برای دفاع از آن چه خودش، هویتش را از آنجا می­داند چه محصولی را بر می­تابد؟ "به نام پدر"! در ژانر ضد جنگ.

حاتمی­کیا اگر احساس تکلیف و به دوش کشیدن رسالت خاصی دارد به خودش مربوط است اما باید بداند که مدت­هاست ما منتظر چیز خاصی از او نیستیم! یعنی امیدها به حاتمی کیا و این که تولیداتی در تقویت گفتمان اسلام ناب داشته باشد ته کشیده است؛ بیشتر نگرانی از این است که در فیلم­های بعدیش چه بر سر گذشته­اش خواهد آورد!

بله این نگرانی جدی است؛ مخصوصاً وقتی که ابراهیم با حرارت می­گوید که حتماً چمران را خواهد ساخت و باید به خدا پناه برد که ادب حاتمی­کیا چگونه چمرانی را برمی تابد؟ فرزند روح­الله و چریک انقلاب جهانی اسلام یا ...؟!

 


90/1/11
1:0 عصر

چه کسی مانع اصلاح طلبان برای ورود به عرصه سیاسی کشور است

بدست تقی سهیلی در دسته فتنه88 - اصلاح طلبان - فعالیت سیاسی - براندازی نظام

 

باسمه تعالی

 

 

نتیجه مشخص و ملموس فتنه 88 در صحنه سیاسی کشور این شد که اصلاح طلبان در فضایی معلق و نامعلوم، تکلیفشان برای ادامه حضور در فعالیت های سیاسی، معین نیست.

متأسفانه شدت التهاب و درگیری در فضای سیاسی و اجتماعی کشور در جریان فتنه 88 به قدری بالا بود که ارزیابی عمومی جامعه از ابعاد آن هنوز به سطح مطلوبی نرسیده است و به این لحاظ تعیین عمق تأثیر حضور طیف های مختلف اصلاح طلبان در این ماجرا کار مشکلی است.

اما آنچه آشکار است هجوم سراسری و بی پروای افراد و گروه هایی از اصلاح طلبان با همدستی همه دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی به کیان این نظام الهی و میراث امام امات(ره) بود که البته درایت و اخلاص رهبری و بصیرت مردم مانع از تحقق اهداف آن ها شد.

هرچند نمی توان همه اصلاح طلبان را با یک چوب راند اما شدت وقاحت قانون شکنان و مهاجمان به نظام اسلامی، که در قالب پروژه اتهام تقلب صورت گرفت به حدی است که دامن همه آن ها و بلکه دامن هر شخصیت سیاسی بی تفاوتی را هم در آتش می سوزاند.

آنچه می ماند اینست که برخی از گروه ها و احزاب اصلاح طلب مانند مشارکت و مجاهدین به واسطه حضور تمام و کمال اعضایشان در عملیاتی نمودن فتنه برعلیه نظام اسلامی به درستی از سوی مراجع ذی صلاح، فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند و دیگر نمی توانند حضوری در عرصه رسمی سیاست کشور داشته باشند.

دلیل اتخاذ این رویه، کاملاً مشخص و برای همه دنیا به خوبی قابل تبیین است. تهاجم به قانون و نهادهای قانونی و تلاش برای تخریب نظام مشروع کشور با همدستی بیگانگان مسئله ای نیست که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد و کمترین هزینه آن در همه دنیا محرومیت از ادامه فعالیت سیاسی است.

مسامحه با این گونه آشوبگری در عرصه سیاسی عوارض وخیمی می تواند برای بالندگی نظام داشته باشد و حرکت قانونمند و مصلحانه برای اعتلای کشور را دچار خدشه و ضعف نماید.

در طول ماه­های پس از افول فتنه نیز همواره مطالبه مردم از نظام، اعمال همین منطق روشن در مواجهه با غوغاسالاران و مهاجمان به قانون بوده است که در تجمعات گوناگون آن را فریاد کرده اند.

به این ترتیب باید با صدای رسا به همه فعالان سیاسی اعلام نمود زدن زیر میز قانون و به خیابان ریختن پس از باخت در انتخابات همچنان که برای مردمان نجیب این کشور و نظام مظلوم اسلامی هزینه سنگینی در بر دارد برای این خاطیان و پشت کنندگان به رأی ملت نیز بی هزینه نخواهد بود و علاوه بر عقاب اخروی، خذلان و ذلت دنیایی نیز در انتظار آنها خواهد بود.

سایر اصلاح طلبانی که در عملیات براندازانه علیه نظام مشارکت فعال نداشته اند نیز چند دسته اند؛ یک گروه آن هایی هستند که اگرچه در وسط میدان نبوده اند اما در پشت پرده و با احتیاط، مهاجمان به نظام را تقویت کرده و یاری نموده اند.

گروه دیگر آن هایی هستند که در طول این مدت، با سیاست یکی به میخ یکی به نعل سعی در سرزنش نظام اسلامی و آلوده کردن فضای تصمیم گیری مردم و به فراموشی سپردن ظلم بزرگ تر داشته اند.

دسته هایی از اصلاح طلبان هم بوده اند که طول این مدت را با سکوت طی کرده اند و هیچ حضور مشخصی در صحنه فتنه نداشته اند.

برای این گروه های اصلاح طلب و افراد فعال در آن، برائت جستن از فتنه 88 و سران داخلی و خارجی آن و اعلام مرزبندی دقیق و مشخص با معاندان و مخالفان نظام اسلامی و سعی در جبران خطاها، حداقل انتظار برای ادامه حضور در عرصه سیاسی کشور است.

اما آنچه گاهی در اظهارنظرهای برخی از اصلاح طلبان به چشم می خورد این است که جامعه را دارای تمایلات اصلاح طلبانه و در نتیجه متمایل به گروه های اصلاح طلب معرفی میکنند!

این هم حکایت جالبی است! این گروه ها دانسته یا نادانسته تمایل به اصلاح را که در نهاد تمام ابنای بشر وجود دارد و انقلاب اسلامی ما هم بر اساس آن شکل گرفته است را مترادف تمایل به احزاب اصلاح طلب که خیانت و وطن فروشی برخی از آن ها محرز و آشکار است، معرفی می کنند.

آری! مردم ما دارای تمایلات اصلاح طلبانه هستند و البته همین مردم از خائنان به آرمان های امام(ره) و انقلاب و آشوب طلبان و فتنه انگیزان بیزارند.

در واقع بسیاری از اصلاح طلبان نمی خواهند این موضوع را بپذیرند که اصولاً حضور آن ها در کشتی نظام زیر سئوال است و ابتدا باید برادری خود را ثابت کنند و سپس به انتقادهای گزنده از دولت و یا احیاناً نظام بپردازند.

بنابراین آنچه از برخی افراد منسوب به جریان اصلاح طلب که همچنان خود را وفادار به آرمان های امام(ره) می­دانند انتظار می­رود، بازگشت به مسیر صحیح انقلاب و مردم و اعلام سرافرازانه پایبندی به ولایت و ارزش های اسلامی است.

 


90/1/6
6:30 عصر

اخراجی ها3؛ 2 ساعت خندیدن به فضاحت فتنه گران

بدست تقی سهیلی در دسته اخراجی ها3 - مسعود دهنمکی - انتخابات ریاست جموری - غربت جانبازان

یا فتاح

 

اخراجی ها3 به بیننده امکان می دهد که 2 ساعت به فضاحت فتنه گران بخندد و در همان حال 2 ساعت بر مظلومیت فرزندان انقلاب اسلامی اشک بریزد.

باید به مسعود دهنمکی به خاطر ساخت اخراجی ها3تبریک گفت چراکه بینندگان فیلمش در سالن های سینما به قدری متأثر می شوند که به راحتی گریه می کنند و حال آن که هرگز برای گریستن به سینما نرفته اند!

اخراجی ها3 اگرچه انتخابات اخیر ریاست جمهوری و حوادث جنجالی و تاریخی آن را دستمایه فیلمش قرار داده است؛ اما فیلمی درباره انتخابات نیست و به اندازه توان فیلم، درباره لایه های زیرین حوادث اجتماعی سیاسی تاریخ انقلاب اسلامی است.

فیلم با لطافت و ظرافت لباس تظاهر را از تن بازیگران عرصه سیاست بیرون می کشد و آنان را بی دفاع مقابل تماشاگران نمایش می دهد تا بینندگان بتوانند یک دل سیر به زرنگ بازی های این طراران بخندند و آن ها را تمسخر کنند.

این خندیدن خیلی ارزش دارد و باید قدر آن را دانست و البته قدر اخراجی ها را که ادبیات سیاسی و اجتماعی اش حسابی در جامعه نفوذ کرده و بدون اغراق باید گفت سیایسون باید مراقب خود باشند تا در قالب تیپ های شخصیتی این سری فیلم ها قرار نگیرند که اگر چنین شود رهیدن شان از بند بسی مشکل می نماید.

اخراجی ها3 پر از نمادهایی است که باید درباره آن ها حرف زد؛ از مهمترین این نمادها دختری به نام ایران است که نفسش را از فداکاری و ایثار رزمندگان اسلام در جبهه ها گرفته است و در دامن پر مهر و عطوفت آن ها بزرگ شده است.

این دختر، نماد ایران است و در حوادث انتخابات اخیر، خیلی فعال و پرتلاش مشغول عکس برداری از ستادها و رفتارهای انتخاباتی رقبا است.

وی اگرچه دچار تردیدهایی در دل سپردن به شخصیت ها یا تأسی از شاخص ها می شود اما خیلی زود راهش را از میان رنگ ها و جنجال های اغواگر سیاسی پیدا می کند.

قصه اخراجی ها3 مارمولک هم دارد! مارمولکی که قرار است مثلاً به تقلید از جام جهانی فوتبال نتیجه انتخابات را پیش بینی کند و البته پیش بینی هم می کند؛ یک پیش بینی توهم آور!  چقدر این مارمولک خوب در فیلم جا می گیرد و البته در ذهن تماشاگر و دیگر نیازی هم نداریم که زیاد دنبال مصادیقش بگردیم که خودشان نقششان را فریاد زده اند.

آنچه در زیر قصه اخراجی ها3 جریان دارد، داستانی رنجی است که فرزندان امام(ره) در این رهگذر می کشند؛ رنج مشاهده بازی خوردن دختر ایران در بازی رنگ ها و رنج بازیگری و حقه بازی مدعیان شکم گنده دفاع مقدس که روایت وارونه شان از جنگ و جهاد فریاد جانبازان را بلند می کند و البته صدای گریه تماشاگران فیلم در سالن سینما هنگام مشاهده درد و جانبازی بازماندگان دفاع مقدس نشانه موفقیت فیلم در به تصویر کشیدن این غم جانکاه است.

پیش بینی فروش فوق العاده اخراجی ها3 کار چندان دشواری نیست و این احتمال که بتواند رکورد فروش در تاریخ سینمای ایران که در اختیار اخراجی ها2 می باشد را جابجا کند چندان دور از ذهن نمی نماید.


   1   2      >