سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/6/14
12:49 عصر

ما و هنرمندان افغانی

بدست تقی سهیلی در دسته هنرمندان ایرانی، هنرمندان غربی، تقلید، هوین اصیل دینی

باسمه تعالی

هنرمندان افغانی شاگرد هنرمندان ایرانی هستند

این را یک هنرمند افغانی گفته است!

 بسیاری از هنرمندان ایرانی شاگرد هنرمندان غربی هستند

این را چشم ما می گوید!

 بسیاری از متفکران ایرانی بلندگوی تفکرات غربی هستند

این را عقل ما می گوید!

 بسیاری از کتاب های ایرانی ترجمه غلطی از کتاب های غربی هستند

این را ناشران ما می گویند!

 بسیاری از فیلم و سریال های تلویزیون تقلیدی ناشیانه از مدل های غربی هستند

این را خودشان می گویند!

 بسیاری از انقلابیون دنیا از انقلاب اسلامی ایران الگو می گیرند

این را غربی ها می گویند!

.

.

.

این گزاره ها و گزاره هایی شبیه این ها به ما می فهماند که هرگاه بر هویت اصیل دینی خود تکیه کرده ایم الهام بخش تعالی  و حیات طیبه به همه دنیا بوده ایم و هرگاه مقلد بی فکر غربی ها شده ایم، عروسکی بی رنگ و لعاب، به نظر آمده ایم!

 

 


90/6/8
10:40 صبح

ستاد بدلی

بدست تقی سهیلی در دسته ستاد احمدی نژاد، ستاد قالیباف، ستاد بدلی، استاندار فارس، صادق عابدین

باسمه تعالی

همیشه، چیزبدلی راحت تر به دست می آید و راحت تر قابل استفاده است.

از جمله چیزهایی که همواره مورد استفاده هستند و به درد می خورند، سیاسیون بدلی هستند. ماجرای سیاسیون بدلی که به نمایندگی از برخی جاها و برخی افراد عمل می کنند خیلی شنیدنی و خواندنی است ولی آنچه حالا می خواهم به آن بپردازم موضوعی است به نام ستاد انتخاباتی بدلی!

ستاد انتخاباتی بدلی به چه درد می خورد واقعاً؟

دیده اید بعد از هر انتخابات عده ای راه می افتند که ما بُردیم؛ ما بُردیم! اینها وقتی بهشان میگویند خب که چی؟ جوابشان این است که چون ستاد انتخاباتی برای (شخص یا جریان) پیروز انتخابات داشته ایم، پس سهم ما را بدهید بیاید!

حالا اگر جریانی پیروز شده باشد و ستاد انتخاباتی اش پر و پخش و بی صاحاب مانده باشد، خوب طبیعتاً یک عده ای راه می افتند، ستاد بدلی می زنند و دنبال غنیمت جمع کردن می افتند.

حالا داستان ستاد انتخاباتی احمدی نژاد درفارس، همچین ماجرایی شده است.

معلوم نیست کی متولی کار است؛ آقای هاجری یک تنه احساس تکلیف کرده که (البته به لحاظ رسانه ای) این زحمت را تقبل کند و گردن بگیرد که به نمایندگی از اعضای ستاد انتخاباتی احمدی نژاد حرف بزند.

اخیراً شنیده ام که حضرتشان به اتفاق برخی دیگر از دوستان به عنوان ستاد احمدی نژاد با استاندار فارس افطار کرده و سخن هم گفته اند و حال آنکه همه می دانند این آقایان، اعضای ستاد دکتر خلبان قالیباف بودند نه احمدی نژاد، آن وقتی که احمدی نژاد احتیاج داشت و گفتمانش دل مردم و نه احزاب را ربوده بود.

حالا من پیشنهاد دارم؛ واقعاً مفهومی به نام ستاد احمدی نژاد در فارس را به هر طریق صلاح است، اعدام کنند؛ مثلاً تو آب خفه کنند یا زیر خاک چالش کنند تا حدااقل دیگه کسی برای خودش ستاد بدلی نزنه! و اعلام کنند که آقا دیگه تمام شد برید دنبال یه کار دیگه!

البته برای اینکه حرف ناقص نماند باید اذعان کرد، برخی دوستان بهرحال در سال 88 در ستاد احمدی نژاد فعالیت کردند که آنهم با خواست حسن روزی طلب مسئول ستاد استان بود که این برادران به نظرم اصولاً دوست ندارند زیاد ریختش را ببینند!

واقعیت ماجرا این است که وقتی شنیدم عده ای از اعضای قالیبافی ستاد احمدی نژاد! به عنوان ستاد احمدی نژاد با استاندار فارس دیدار داشته اند و حال آنکه اعضای احمدی نژادی ستاد احمدی نژاد! اصلاً دیده نشده اند گفتم این مطلب را بنویسم و پیشنهاد دهم که آقایان! به نام ما ستاد بدلی نزنید و به نام ما دیدار نکنید و به نام ما مطالبه نکنید؛ به نام خودتان حرف بزنید اگر منصف هستید!

چطور شما که در سال 88 به ستاد احمدی نژاد پیوستید عضو این ستاد هستید ولی آنهایی که از ابتدای84 برای این جریان آبرو گذاشته اند نباید باشند؟ آزاده مرد باشید اگر...

 

--------------------------

 

 

از این نوشته بوی سهم خواهی می آید؟ نه جدی؟!  برداشت شما چیست؟ بروید نیتتان را درست کنید باشد که هدایت شوید. هزار تا اتفاق دیگه هم می افتاد لب از لب باز نمی کردم ولی واقعاً دیگه نمیشه ساکت بود. یک تابلویی به نام ستاد را دست گرفته اند و هر کس یک طرفی می کشد. بهترین راه نابودی این تابلو است!

 


90/5/18
12:4 عصر

در مذمت سیاسی حرف زدن یک رمان نویس

بدست تقی سهیلی در دسته سیاست، احمدی نژاد، رضا امیرخانی، اظهار نظر سیاسی، رمان نویس، فرهنگ

باسمه تعالی

من دقیقاً متوجه نمی شوم چرا باید یک آدم رمان نویس و فرهنگی را مجبور کنیم که احساساتش را در مورد مسائل سیاسی بیان کند! اینکار دقیقاً چه فایده ای برای فرهنگ و سیاست ما دارد؟!

درست است که مخاطبان رسانه، البته دنبال این هستند که نظرات افراد مطرح را در خصوص همه چیز بدانند، اما انتشار نظرات غیرکارشناسی افراد مورد توجه و شخصیت های مطرح در حوزه های غیر تخصصی، که عموماً همراه با احساسات و نگاه های غیرکارشناسی آنهاست، چه نتیجه­ای برای ما در بر دارد جز اینکه التهابی بی جهت و پرهزینه را به جامعه تزریق کنیم و افراد را در غیر شأن خودشان، مطرح نمائیم.

آیا مدیریت رسانه اقتضای چنین مصلحت سنجی هایی را ندارد؟

رضا امیرخانی اگر مصاحبه سیاسی کند، معلوم است چه حرف­هایی خواهد زد ولی صحبت در فایده­مندی این حرف­ها برای فرهنگ و سیاست ماست.

یک نشریه ای، مصاحبه­ای را از امیرخانی منتشر کرده و با افتخار نوشته است که وی در این مصاحبه، از نظرات سیاسی ویژه­اش، پرده برداری کرده است!

کافی است به گوشه­هایی از این مصاحبه توجه کنیم تا دریابیم که خسارت اظهارنظر سیاسی یک رمان­نویس چه اندازه می­تواند باشد؛

امیرخانی یک جا می­گوید وزیر خارجه یک کشوری تز دکترایش پایبندی به دین در دنیای مدرن است ولی سیاست­مداران ما بی کتاب هستند!

وی ترجیح داده اسم کشوری که وزیر خارجه­اش همچین کتابی نوشته را نبرد که اگر می برد طبیعتاً جای بحث بود که بالاخره میزان تقید به دین و اخلاق در سیاست خارجه آن کشور چقدر است و احتمالاً آخرش در می آمد که اصلاً هم تقیدی در کار نیست یا اگر هست در ظاهر است و در باطن بدترین رفتارها صورت می گیرد.

در ثانی آیا سیاست مداران ما واقعاً بی کتاب هستند؟ مسلماً خیر و اتفاقاً برخی از آنها خیلی هم اهل کتاب هستند و آیا مثلاً آنهایی که با کتاب هستند حتماً بهتر هستند؟ معلوم نیست؛ چنانکه برخی از اهل کتاب چه در تاریخ معاصر و چه در گذشته تاریخ، از بدترین اشرار بوده­اند!

بهرحال لب کلام امیرخانی در این بیان این است که سیاستمداران ما اخلاق و تقیدشان کمتر از سیاست مداران دیگر کشورهاست که مقایسه­ای ساده و سرانگشتی، سخافت این رای را معلوم می کند.

امیرخانی جای دیگری از پرده برداریش، رئیس جمهور را به بدترین صفات ممکن، می نوازد و از حیز شخصیت اسلامی، ساقط می­کند.

می گوید احمدی نژاد، سیاست ورزی قدرت طلب است که هیچگاه نگاهی آرمانی به سیاست نداشته است و برای حفظ قدرت سیاسی، بنا بر اقتضاء، رفتارهای متفاوت و متناقضی هم کرده است که در واقع تناقضی ندارند زیرا احمدی نژاد در یک دستگاه فکری و منطقی منسجم صحبت نکرده است.

می گوید جریان انحرافی در کار نیست و این اصل دولت و خود احمدی نژاد است.

امیرخانی در میان این پرده برداری، تحلیل سیاسی بی سابقه و غریبی هم ارائه می دهد و مدعی می شود:

ما دو جریان داشته ایم؛ جریانی موافق آقای احمدی نژاد و جریانی مخالف آقای احمدی نژاد؛ این دو جریان به هیچ عنوان دو قطب هم نبوده‌اند.

یعنی رمان نویس عزیز ما، کشور را به دو گروه احمدی نژادی و غیراحمدی نژادی تقسیم می کند؛ شنیدن این حرف ها، برای من، چقدر از آدمی مثل امیرخانی، بعید است! بعد هم می گوید این ها دوقطب نبوده اند؛ اگر منظورش این است که مردم دو قطب نبوده اند که جز رسانه های بیگانه کسی چنین حرفی نزده است و اگر مقصودش سیاسیون و جریانات سیاسی است که باز هم چقدر از امیرخانی بعید بود چنین حرف­هایی!

یعنی جریانات فکری و سیاسی پشت سر میرحسین موسوی و احمدی نژاد، دو قطب نبوده اند؟!

در اثناء این پرده برداری! حدود و ثغور و قوانین انتقاد کردن در نگاه رضا امیرخانی هم اینگونه تعریف می شود که احمدی نژاد، چون استاندار دوره هاشمی رفسنجانی بوده است، حق انتقاد از وی را ندارد ولی اگر یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی، استعفا داده بود، حق داشت تا پایان عمر رکیک ترین الفاظ را نسبت به وی به کار ببرد!!

سئوالی که بی پاسخ می ماند این است که آیا اصلاً اگر پرده برداری نکنیم از نظرات مشعشع سیاسی هنرمندان و نویسندگان، کجای بنای سیاست ما آسیب می بیند و اینکه آیا هیچگاه هرینه و فایده اینچنین پرده برداری­هایی را سنجیده­ایم؟!

طبیعتاً امیرخانی، حرف­های درستی هم در این مصاحبه زده است و برخی حرف هایش هم اگر در فضای ادبی گفته شود، اشکالی ندارد، اما همین حرف ها وقتی با الفاظ سیاسی و در قالب پرده برداری از نظرات یک نویسنده مطرح شود، ناصحیح به نظر می رسد.

 


90/5/3
9:49 صبح

کودک جنسی با کیفیت است2

بدست تقی سهیلی در دسته تربیت کودک، بچه عمو، همسالان، احترام به کودک، بازی با کودک، بدگویی از بچه، حرف زدن با بچه

باسمه تعالی

...

هرگز و مخصوصاً در روزهای اول و ماه های ابتدایی تولد، از بچه جلوی دیگران بدگویی نکنیم و فکر نکنیم که او نمی فهمد و ما داریم خودمان را خالی می کنیم؛ او می فهمد و ما داریم بچه مان را جلوی دیگران کم شأن می کنیم.


با بچه باید زیاد حرف زد ولی نه آنقدر که بچه نتواند حرف بزند باید از کودکمان بخواهیم حرف بزند و با او همراهی کنیم.


بچه ها در زمینه های مختلف پدر و مادر را محک زده و امتحان می کنند تا ببینند جنس پدر و مادر چگونه است! باید مراقب بود که رفتاری محترمانه و عاقلانه از خود نشان دهیم، هر چند کودکان باهوش هستند و در نهایت ذات ما را کشف خواهند کرد!
مثلا بچه غذایی را که به دستش داده اید به راحتی و با خونسردی تمام، روی زمین می اندازد و به چشم های شما نگاه می کند تا واکنش شما را متوجه شود!

 

شوخی با بچه ها مسئله بسیار مهمی است که معمولاً مغفول واقع می شود.
عموماً مردم در شوخی و بازی با بچه ها آنها را به عنوان عروسک در نظر می گیرند و بعد با آن ها شوخی می کنند!
پووووووففففف کردن در شکم بچه ها یکی از این شوخی های زننده است که آدم بزرگ ها آن را دوست دارند و تفریح لذت بخشی برایشان به حساب می آید یا قلقلک دادن و از این قبیل کارهای بی محتوا که خودتان بهتر می دانید!

 

یک مسئله مهم دیگر در خصوص همسالان و رقبای کودک است.

وقتی بچه شما کودکی همسن خود یا کوچک تر از خود را در بغل شما ببیند انتظار نداشته باشید که واکنش نشان ندهد و سیب زمینی باشد!

اینجا چند نکته وجود دارد؛

اول اینکه مثلاً خواهر یا برادر شما خیلی به بچه تان اظهار علاقه می کنند، تا اینجا مشکلی نیست! ولی وقتی خواهر شما که عمه بچه تان باشد خودش بچه دار شد مدیریت ماجرا کمی مشکل می شود. خوبی این گونه اتفاقات این است که بچه متوجه کاهش توجه عمه و سایر اطرافیان به خودش می شود و همین درس زندگی به او می دهد که به کسی دل نبندد زیرا کم کم سایرین هم بچه دار می شوند یا به هر دلیل حواسشان کمتر به کودک است و او از مرکز توجهات خارج می گردد و متوجه می شود که زندگی همه اش فوران محبت عمه و خاله و عمو نیست!

این کاهش تدریجی علائق بچه به اطرافیان نعمت بزرگی است که باید آن را مدیریت کرد.
نکته دیگر اینکه کودک علاوه بر اینکه توجهات را از دست می دهد، شاهد قربان صدقه رفتن دیگران برای کودک تازه متولد شده هم هست و حتی پدر و مادر خودش را می بیند که کودک دیگری را بغل گرفته اند و زیر غبغبش را می بوسند و لذت می برند!
این دیگه واقعاً دیوانه کننده است!
راه حلش چیست؟ به نظر من باید کودک را در این مسیر مشارکت بدهیم و او را با خود همراه کنیم. مثلاً وقتی بچه عمویش را بغل کرده ایم بگوئیم بیا عزیزم ببین چقدر پسر عمویت نازه! بیا نی نی عمو را بوس کن! بیا نی نی عمو را ناز کن!
به این ترتیب کودک خودش را در مقام و منزلتی می بیند که باید به بچه تازه وارد محبت کند و او را زیر سایه حمایت خودش بگیرد و محافظت نماید که البته این هم خطراتی در پی دارد چون کودک دوست دارد به هر زوری شده بچه کوچک را بغل کرده و با او بازی کند!

 

امید است با خواندن این مطلب هدایت شده باشید!

از آنجا که من خودم درگیر این موضوع هستم تقاضا می کنم اگر نظر خاصی دارید بفرمائید تا استفاده کنیم

 


90/5/2
8:44 صبح

کودک جنسی با کیفیت است1

بدست تقی سهیلی در دسته تربیت کودک، بچه، جنس با کیفیت، والدین، محبت، احترام

باسمه تعالی

البته بنده همانطور که پیداست متخصص تربیت کودک از هیچ جنبه ای نیستم و هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارم و اصلاً معلوم نیست حرف هایی که می زنم به درد کسی بخورد و کلاً به درد بخورد و اصولاً هیچ ورود تخصصی در این حوزه نداشته ام و به کسی هم توصیه نمی کنم نوشته مرا جدی بگیرد و هیچ...

و اما بعد

بنده چون بچه دارم لذا این اجازه را دارم که در مورد بچه حرف بزنم چون دوست دارم تجربیات خودم را بیان نمایم!

اولین نکته ای که والدین و بلکه همه در مواجهه با بچه ها باید توجه نمایند این است کودک، یک جنس با کیفیت و درجه یک است!

توجه فرمودید؟!

کودک جنس بنجل و بی کیفیت و ضعیف و مانده و پلاسیده و ساییده نیست؛ بچه را به عنوان جنس اعلا و اورجینال تحویل آدم می دهند!
درک این نکته فوق العاده اهمیت دارد و در نوع تعامل با بچه تأثیر به سزایی خواهد داشت.
بچه نیاز به ارتباط با پدر و مادر و در مرحله بعد اطرافیان خود دارد اما این ارتباط باید ارتباطی با کیفیت و متعالی باشد نه همینجوری و از سر وقت گذرانی و رفع تکلیفی!
یعنی بچه انتظار و ظرفیت دارد که به گستردگی با والدین خود ارتباط برقرار نماید و متوقع است که این تعامل پرمحتوا و ارزنده باشد؛ یعنی والدین به عنوان افرادی که متولی تربیت و پرورش کودک هستند برای این موقعیت فوق العاده مهم، خود را به انواع مهارت ها مجهز و به گستردگی خود را برای انجام این وظیفه تربیت کرده باشند!

طبیعتاً آدم زمخت، بی هنر، بی حوصله و کج خلق را باید از اطراف کودک دور کرد.

شنیده اید می گویند پارچه حریر در کارگاه حصیر بافی حروم میشه؟!

شنیده اید می گویند قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری؟!

منتها تفاوت ماجرای کودک اینجاست که کودک هرچند خیلی عالی تر از حریر است اما اگر برخورد نامناسبی با او صورت بگیرد می تواند تبدیل به حصیر شود!
یعنی پدر و مادر و اطرافیان و جامعه تا حدود زیادی می توانند با تاثیراتی که بر بچه می گذارند او را عزت بخشیده و یا ذلیل سازند.
پس باید مجهز به مهارت ارتباط با کودک بشویم و در خصوص کودکان به شناخت و بصیرت کافی دست پیدا کنیم تا مقدمات لازم را برای مواجهه با این جنس بی نظیر را به دست بیاوریم!
همان طور که اشاره کردم در ارتباط با کودک باید فوق العاده هنر به خرج داد؛ انواع هنرها؛ باید شعرهای زیبا بخوانیم و هرگاه کم آوردیم از کلام آهنگین استفاده کنیم و بلکه شعر بسازیم!
باید روی حرکات صورت و سایر اعضای بدن کار کنیم چون کودک به خوبی آن ها را درک می کند!
باید احترام به کودک در حد یک قدیس و نماینده خدا باشد و هرگز از کلمات غیر محترمانه در خصوص او استفاده نکنیم.
رفتارهای طبیعی کودک همانند گریه و دفع نباید موجب تکدر خاطر و خدای ناکرده بی حرمتی به کودک شود.
در این شرایط باید در نهایت احترام و عزت وی را تمیز و خوشبو کنیم و در آغوش بگیریم.
این کار به خصوص در چندماه اول ممکن است برای پدر و مادر سخت باشد ولی در عزت مندی کودک موثر خواهد بود.

...ادامه دارد

 

امید است با خواندن این مطلب نصیحت شده باشید

از آنجا که من خودم درگیر این موضوع هستم تقاضا می کنم اگر نظر خاصی دارید بفرمائید تا استفاده کنیم

 


90/4/28
11:28 صبح

مردم مهم هستند یا رای مردم؟

بدست تقی سهیلی در دسته انتخابات مجلس، محمدجانی، حوزه انتخابیه آباده، رای مردم

باسمه تعالی

شنیده اید می گویند آدم مسافرکش، مردم کنار خیابان را به شکل 200 تومانی می بیند؟ یا مثلاً آدم گرسنه به هر چیزی نگاه خوراکی دارد و دنبال سیر کردن شکمش هست؟

این حالت برای همه در زمینه کاریشان ممکن است وجود داشته باشد، از جمله نمایندگان مجلس!

می توانید حدس بزنید آدم هایی که دنبال نمایندگی مجلس هستند به مردم چه نگاهی ممکن است داشته باشند؟

بله! دقیقاً درست حدس زدید به شکل رای!

یعنی گاهی برخی نمایندگان مجلس و برخی از کسانی که دوست دارند نماینده مجلس شوند رفتارشان با مردم مانند برگه رای است و اگر همه روابطشان را بر ابن اساس تنظیم می کنند.

داشتم خبری را از یکی از نمایندگان شمال فارس می خواندم، بی اختیار خنده ام گرفت! بنده خدا روحانی هم هست مثلاً! در جلسه داشته صحبت می کرده گفته: "دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه انتخابیه(من) رشد خوبی را در سال های اخیر به خود دیده که  نشان از وجود برنامه آن می باشد  .  "

این من داخل پرانتز را خودم گذاشتم تا معنی اش شفاف تر شود.

منظورش این بوده: در این شهرستان که من به چشم حوزه انتخابیه به آن نگاه می کنم دانشگاه آزاد رشد خوبی کرده است.

البته اینگونه تمجید از دانشگاه آزاد، سئوالات چربی را در ذهن ایجاد می کند که فعلا از آن می گذریم، ولی آقایان! مردم رای نیستند و کشور حوزه انتخابیه نیست!

 


90/4/21
12:51 عصر

سیاسی کاری زشت "رکنی نیوز"

بدست تقی سهیلی در دسته شیراز، مجلس، انتخابات مجلس، دکتر قادری، رکنی نیوز، تبلیغات زودهنگام، کاندیداها

 

باسمه تعالی

 

سایت های خبری چند جورند:

بعضی ها برای انجام رسالت خبر رسانی و تنویر افکار راه می افتند و برخی برای ابراز وجود که ما هم می توانیم و گروهی برای تخریب کسی و جریانی.

سایت های خبری البته با مقاصد دیگری هم به کار می آیند؛ انتخابات و تبلیغات انتخاباتی!

و اینچنین است ماجرای سایت خبری رکنی نیوز و آقای دکتر جعفر قادری نماینده محترم مردم شریف و مظلوم شهرستان شیراز و بلکه کل کشور!

آری! آقای دکتر قادری نماینده محترم مردم شریف شهرستان شیراز، که این روزها فوران نموده اند و هرچه در طول این سال ها نگفته اند و جایی نرفته اند و موضعی نگرفته اند، در این چند ماه منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی، آنچنان دور برداشته اند و خود را در رسانه های استانی و ملی مطرح کرده اند که هر حرکت ایشان مورد توجه واقع می شود و البته این از لوازم فعالیت رسانه ای و تبلیغاتی است که همانند تیغ دو دم عمل می کند و ممکن است ناگهان همه این ارزش خبری یافتن و شهرت پیدا کردن هوار شود روی سر آدم و ماجرای 80 میلیارد کاهش بودجه استان علم شود و حالا خر بیار و باقالی بار کن!

بگذریم!

رکنی نیوز، سایت خبری تازه تاسیسی است که از ابتدای شروع به کارش به صورت واضح و گل درشت دکتر قادری را بر تارک خویش نشاند تا نشان دهد برای چه کسی فعالیت می کند و چه مسیری را طی می نماید و کدام موضع را هدف گرفته است!

البته گناه که نیست(هر چند به نظر، قشنگ هم نیست!)، این هم یک شیوه تبلیغات رسانه ای است و مختارند که اینچنین غیرحرفه ای عمل کنند! اما آنچه نگرانم کرد مطلبی بود که دیروز بر تارک این سایت دیدم و لرزیدم!

رکنی نیوز اقدام به انتشار مطلبی با عنوان "کاندیداهای احتمالی و مطرح برای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی" نموده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته است.

قسمتی از مطلب مورد نظر را بخوانید:

"هرچه به زمان برگزاری انتخابات نهم نزدیکتر می شویم فعالیت های انتخاباتی داغ تر و حضور چهره های گمنام و مشهور در این رقابت ها شفاف تر می شود . حضور کاندیداهای احتمالی در مناسبت های ملی ، مذهبی و سیاسی و یا تشکیل نشست های ماهانه و حتی هفتگی در حال یارگیری و عناصر سیاسی و حتی همسو و غیر همسو با جریانات خویش می باشند . تشکیل کمیته ها ، شرکت در مجالس عمومی و خصوصی ، ترحیم ، عروسی ، مسابقات ورزشی ، جشنواره های فرهنگی ، هنری ، ارتباط مستمر با تشکل ها و هیات های مذهبی و جریان های سیاسی ، مصاحبه با رسانه ها ی گروهی و مطبوعات و درج مقاله ، خبر ، گزارش و....حکایت از عزم جدی این افراد برای ورود به پارلمان نهم و تکیه زدن بر کرسی سبزرنگ بهارستان دارد.

آنچه بیشتر جلب توجه می کند حضور نمایندگان فعلی بصورت هفتگی در حوزه انتخابیه خود بوده •درصورتیکه •تا پیش از این ماهها به حوزه انتخابیه خود سراکشی نمی کردند.
شندیده های ما از سراسر استان حاکی از حضور این کاندیداها در انتخابات مجلس نهم می باشد.

لازم به ذکر است که پس از کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر داوطلبان و اطلاع از خط و خطوط این افراد اخبار تکمیلی متعاقبا" منعکس خواهد شد."

توجه فرمودید؟! رسماً داغ شدن فضای انتخاباتی را اعلام(در واقع تلقین) و وارد عرصه شناسایی کاندیداها می شود.

مطلب را که دیدم توجهی به تقویم پیدا کردم؛ متوجه شدم در تیرماه به سر می بریم وانتخابات هم در اسفندماه برگزار خواهد شد! و باز هم توجه پیدا کردم به برخی سخنان جناب آقای دکتر قادری نماینده محترم مردم شریف شهرستان شیراز در مجلس شورای اسلامی که بر فعالیت مفید برای استان و ترک سیاسی کاری تاکید ویژه دارند؛ همچنین توجه پیدا کردم به سخنان هشدارگونه رهبر معظم انقلاب که خواستار جهاداقتصادی و جلوگیری از انتخاباتی شدن فضای جامعه در ماه های قبل از انتخابات شدند و مجدداً توجهی پیدا کردم به ادعای اصولگرایی جناب آقای دکتر قادری نماینده.... شیراز و ناراحت شدم!
این حرکت سخیف و غیر حرفه ای سایت خبری رکنی نیوز البته می تواند دم خروس بلند و رنگارنگی تعبیر شود که همه ادعاهای جناب آقای دکتر قادری نماینده....شیراز را زیر خرواری از سئوالات بی پاسخ مدفون نماید و هزار اتفاق مطبوع و خوشبو و چرب را برای رقبای ایشان رقم بزند! اما ما ترجیح می دهیم اینچنین تفسیر نکنیم و این اتفاق را صرفاً حرکتی شتابزده و از سر بی حواسی! تلقی کرده و خرزو خان را مسبب این گاف معرفی کنیم، تا ببینیم چه پیش می آید!

 


90/4/15
12:14 عصر

تهیه اتوبوس های با صندلی مبله حداقل احترام به شهروندان شیرازی

بدست تقی سهیلی در دسته اتوبوس، حمل و نقل عمومی، صندلی مبله، عدالت، کاهش مصرف سوخت

بسمه تعالی

کافی است کسی یک بار مسیرهای طولانی برخی خطوط شرکت اتوبوس رانی شیراز را روی صندلی های خشک و بی روح اتوبوس های آن تجربه کرده باشد تا بداند که دغدغه این نوشتار چیست!

اتوبوس خط واحد، وسیله اصلی حمل و نقل گروهی از مردم ماست که اتفاقاً به نظر می رسد صاحب حق ترین شهروندان باشند.

این گروه همان هایی هستند که بدون تبلیغات رسمی مبنی بر پاسداشت محیط زیست و استفاده کمتر از سوخت های فسیلی، به دلیل مضیقه مالی و یا هر عامل دیگر از اتوبوس های شهری برای رفت و آمد خود استفاده می کنند.

حرکت قهری جامعه به سمت محدود کردن استفاده از خودروی شخصی و پائین آوردن مصرف سوخت، وضع قوانین و اتخاذ سیاست های مختلف در حوزه عرضه سوخت، هرچند تاکنون موجب نشده است التهاب ترافیک شیراز التیام بیابد، اما جای این سئوال را باقی می گذارد که اگر تشویق به استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی، برآمده از عمق تحلیل و ضرورت قطعی جامعه برای سامان بخشیدن به بسیاری از معضلات شهری است پس چرا در عمل این مردم کم تر برخوردار هستند که باید بدترین شرایط را در عدم استفاده از اتوموبیل شخصی تجربه و تحمل کنند.

اتوبوس های خطوط واحد شیراز، سرعت پائینی دارند و مسافرانشان را دیر به مقصد می رسانند، زیرا ایستگاه های زیادی دارند و مرتب در ترافیک خودروهای شخصی گیر می کنند، تا مسافران بی نوا احساس خسران کنند.

اتوبوس های یاد شده دارای صندلی های خشک و خشن هستند و مردمان را آزار می دهند و این آسیب به جسم مسافران در مسیرهای طولانی بیشتر مشهود است و کمردرد قهری ناشی از استفاده طولانی مدت از این سیستم حمل و نقل، پیامد ناگزیر زندگی بی کیفیت شهری برای اقشار صمستضعف خواهد بود.

مدیران شیراز در بخش های گوناگون حکومتی، انگاردوست ندارند باور کنند شیراز شهری گرم و نیه خشک محسوب می شود! همه دوست دارند بگویند شیراز شهر گل و بلبل است و عطر دلاویز بهار نارنج بی وقفه مشام جان را می نوازد! اما در میانه آن واقعیت ملموس و سوزنده و این تعارفات شاعرانه و رسانه ای، آنچه برجا می ماند گرمای اتوبوس های شهری شیراز است که مردمان مظلوم و بی ادعای این شهر را می آزارد.

نگاه مسافرین اتوبوس های شهری، وقتی که گرمای هوا آنها را کلافه کرده است و از شدن حرارت پیراهن خود را تکان می دهند و همزمان به بیرون از اتوبوس و خودروهای سیستم بالایی که باد خنک کولر موهای راکبین را نوازش می کند می نگرند، نگاه معنادار و عبرت آموزی است!

هم اکنون البته تا جایی که نگارنده می داند برخی از شهرهای بزرگ کشور از اتوبوس های با صندلی مبله در سیستم حمل و نقل عمومی استفاده می کنند و به این ترتیب حداقلی از احترام را برای شهروندانشان قائل می شوند.

القصه! مردم حواسشان جمع است؛ مسئولین دقت داشته باشند که وقتی شعار حمایت از حمل و نقل عمومی و عدم استفاده از خودروی شخصی می دهند همه ماجرا به وارد کردن اتوبوس جدید در سیستم حمل و نقل عمومی ختم نمی شود، بلکه کیفیت مسافرت شهری باید مورد توجه باشد که این موقوله در ارتباط وثیق با کیفیت خودرو و قوانین ترافیکی شهر تعریف می شود.

 


90/4/13
9:55 صبح

ترجمه غلط عدالتخواهی به افشاگری؛ یا افشاگری تو افشاگری

بدست تقی سهیلی در دسته فارس، عدالت خواهی، افشاگری، وبلاگستان

باسمه تعالی

 

نمی دونم نتیجه کدام اقدام غلط است و چه کسانی مقصرند اما متاسفانه گاهی احساس می شود مطالبه عدالت در جامعه ما به افشاگری تعبیر می شود؛ افشاگری البته خودش یک بحثی دارد و باید هم به آن پرداخت ولی افشاگری آیا همان عدالتخواهی است؟

افشاگری دامنه بلندی دارد و انتهای نامعلوم و مبهمی هم می سازد. اینکه هرکس راه بیفتد و یک چیزی درست یا غلط از زندگی دیگران پیدا کند و سر دست بگیرد و جار بزند و... چقدر زشت است! عده ای هم می ایستند یک گوشه ای به کل ماجرا می خندند؛ کل ماجرا یعنی اینکه این جریان ادامه دار خواهد بود و افشاگری های بعدی معادلات جدیدی را رقم خواهد زد و همینطور همه دنبال یک سندی، عکسی، نامه ای، چیزی می گردند تا رو کنند و طرف مقابل را مات نمایند.

من البته درباره درستی و غلطی این کار فعلاً بحثی ندارم و اصلاً صاحبنظر هم نیستم ولی می دانم که این اسمش عدالتخواهی نیست! هر کس هم دنبال این برنامه باشد باید عنوان کارش را چیز دیگری بگذارد.

من دقیقاً متوجه نمی شوم برای مطالبه عدالت چرا باید به اطلاعات پنهان و مخفی و افشاگری های جنجالی دست زد.

عدالت علائمی دارد و وقتی این علائم نبود و علائم بی عدالتی آشکار بود این سند است برای گرفتن یقه مسئول مربوطه و گرفتن یقه فرایند غلط. وقتی گروهی از مردم در خانه هایشان از داشتن حمام محروم هستند این یعنی بی عدالتی و باید رفت دنبال احقاق حق آن ها.

حالا چی شد که این ها را نوشتم؟ بهانه این نوشتن وضع عدالتخواهی در شیراز است.

چند صباحی عده ای احتمالاً بی توجهی کردند و افشاگری های غیر قابل قبولی داشتند و بعد توپ افتاد دست یک گروه دیگری که علیه این گروه اول افشاگری کنند و بعد دوباره از میان همین افشاگران کسی راهش را کج کرد و به افشاگری علیه افشاگران دوم پرداخت و احتمالا یک رشته سر دراز دارد!

البته من اطلاعات دقیقی از پشت پرده ماجراها ندارم و چیزهایی که می بینم را تحلیل می کنم. شاید هم کل این افشاگری ها کار یک گروه باشد ولی آنچه قابل تصور است این است که عده ای نشسته اند به ریش همه می خندند و هِی سند رو شده مطالعه می کنند و لذت می برند!

دوستان افشاگر! خواهشاً بس کنید!

شاید برخی خوانندگان دقیقاً متوجه منظور برخی مطالب این پست نشوند ولی آنهایی که در وبلاگ های فارس چرخی زده اند می دانند که درباره چی نوشته ام.