نصیحت به مسئولین جامعه اسلامی

باسمه تعالی

هراز گاهی یک ناله سرد و گرمی از یکجایی بلند میشود که بله فلان دانشمند و عالم ، اصلاً ایرانی نیست و متعلق به یکجای دیگری از این کره خاکی است. آخرین موردش جریان بوعلی سیناست.

خوب البته همه میدانند که منظور دشمنان تضعیف روحیه خود باوریماست و همچنین باید اذعان کرد برانگیختن برخی احساسات بی مورد در میان گروهی از مسلمانان نسبت به گروهی دیگر میتواند در این جریان دیده شود.اما برای من مسئله صورت دیگری دارد. من از ابتدا ابن سینا و امثال او را انسانهایی میدانستم که در دامان تمدن اسلامی رشد کرده و بالیده اند. پرورش دهنده آنها همانا مفاهیم قرآنی و

آموزه های وحیانی پیامبر اسلام و خاندان مطهر او "ص" بوده است و این حقیقت را هیچ کس نمیتواند کتمان کند. بله باید با صدای بلند تصریح کرد که این بلند مرتبه ها و قله های رفیع انسانی ، اهل ایران بوده اند ولی یادمان باشد آنها انسانهایی مسلمان بوده اند که در ایران می زیستند.

بهرحال باید به هوش باشیم و جایی بخوابیم که آب از زیرش رد نشودیا اصلاً نخوابیم!! وقتی بیش از حد روی ملیت افراد تکیه کردیم و قومیت آنها را بزرگ نمودیم نباید غیر ممکن بدانیم که فردا روزی خبرش در بیاید که فلانی که اینقدر به او مینازید جدش از اهالی قفقاز بوده که با دختری از سامان مغولستان ازدواج میکند و در هندوستان ساکن میشود سپس پسرشان در سفری به مصر با دختری سومالیایی عقد ازدواج می بندد و پس از سالها زندگی در شمال شبه جزیره بریتانیا به ایران آمده و در آنجا فرد مورد نظر به دنیا می آید... و بعد ما باید دو دستمان را روی سر بگذاریم که ای وای حیثیت ملی مان بر باد رفت. اگر افراد بر اساس مبانی فکری و تعلقشان به حوزه های تمدنی و فرهنگی باز شناسی شوند موثرتر و مفید تر خواهد بود تا بر اساس محل تولد و سکونتشان به نظر من البته.

این حرف امروز در دنیا گوش شنوا زیاد دارد و بیشتر عقلا و متفکرین دراین دسته اند.