سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/18
12:4 عصر

در مذمت سیاسی حرف زدن یک رمان نویس

بدست تقی سهیلی در دسته سیاست، احمدی نژاد، رضا امیرخانی، اظهار نظر سیاسی، رمان نویس، فرهنگ

باسمه تعالی

من دقیقاً متوجه نمی شوم چرا باید یک آدم رمان نویس و فرهنگی را مجبور کنیم که احساساتش را در مورد مسائل سیاسی بیان کند! اینکار دقیقاً چه فایده ای برای فرهنگ و سیاست ما دارد؟!

درست است که مخاطبان رسانه، البته دنبال این هستند که نظرات افراد مطرح را در خصوص همه چیز بدانند، اما انتشار نظرات غیرکارشناسی افراد مورد توجه و شخصیت های مطرح در حوزه های غیر تخصصی، که عموماً همراه با احساسات و نگاه های غیرکارشناسی آنهاست، چه نتیجه­ای برای ما در بر دارد جز اینکه التهابی بی جهت و پرهزینه را به جامعه تزریق کنیم و افراد را در غیر شأن خودشان، مطرح نمائیم.

آیا مدیریت رسانه اقتضای چنین مصلحت سنجی هایی را ندارد؟

رضا امیرخانی اگر مصاحبه سیاسی کند، معلوم است چه حرف­هایی خواهد زد ولی صحبت در فایده­مندی این حرف­ها برای فرهنگ و سیاست ماست.

یک نشریه ای، مصاحبه­ای را از امیرخانی منتشر کرده و با افتخار نوشته است که وی در این مصاحبه، از نظرات سیاسی ویژه­اش، پرده برداری کرده است!

کافی است به گوشه­هایی از این مصاحبه توجه کنیم تا دریابیم که خسارت اظهارنظر سیاسی یک رمان­نویس چه اندازه می­تواند باشد؛

امیرخانی یک جا می­گوید وزیر خارجه یک کشوری تز دکترایش پایبندی به دین در دنیای مدرن است ولی سیاست­مداران ما بی کتاب هستند!

وی ترجیح داده اسم کشوری که وزیر خارجه­اش همچین کتابی نوشته را نبرد که اگر می برد طبیعتاً جای بحث بود که بالاخره میزان تقید به دین و اخلاق در سیاست خارجه آن کشور چقدر است و احتمالاً آخرش در می آمد که اصلاً هم تقیدی در کار نیست یا اگر هست در ظاهر است و در باطن بدترین رفتارها صورت می گیرد.

در ثانی آیا سیاست مداران ما واقعاً بی کتاب هستند؟ مسلماً خیر و اتفاقاً برخی از آنها خیلی هم اهل کتاب هستند و آیا مثلاً آنهایی که با کتاب هستند حتماً بهتر هستند؟ معلوم نیست؛ چنانکه برخی از اهل کتاب چه در تاریخ معاصر و چه در گذشته تاریخ، از بدترین اشرار بوده­اند!

بهرحال لب کلام امیرخانی در این بیان این است که سیاستمداران ما اخلاق و تقیدشان کمتر از سیاست مداران دیگر کشورهاست که مقایسه­ای ساده و سرانگشتی، سخافت این رای را معلوم می کند.

امیرخانی جای دیگری از پرده برداریش، رئیس جمهور را به بدترین صفات ممکن، می نوازد و از حیز شخصیت اسلامی، ساقط می­کند.

می گوید احمدی نژاد، سیاست ورزی قدرت طلب است که هیچگاه نگاهی آرمانی به سیاست نداشته است و برای حفظ قدرت سیاسی، بنا بر اقتضاء، رفتارهای متفاوت و متناقضی هم کرده است که در واقع تناقضی ندارند زیرا احمدی نژاد در یک دستگاه فکری و منطقی منسجم صحبت نکرده است.

می گوید جریان انحرافی در کار نیست و این اصل دولت و خود احمدی نژاد است.

امیرخانی در میان این پرده برداری، تحلیل سیاسی بی سابقه و غریبی هم ارائه می دهد و مدعی می شود:

ما دو جریان داشته ایم؛ جریانی موافق آقای احمدی نژاد و جریانی مخالف آقای احمدی نژاد؛ این دو جریان به هیچ عنوان دو قطب هم نبوده‌اند.

یعنی رمان نویس عزیز ما، کشور را به دو گروه احمدی نژادی و غیراحمدی نژادی تقسیم می کند؛ شنیدن این حرف ها، برای من، چقدر از آدمی مثل امیرخانی، بعید است! بعد هم می گوید این ها دوقطب نبوده اند؛ اگر منظورش این است که مردم دو قطب نبوده اند که جز رسانه های بیگانه کسی چنین حرفی نزده است و اگر مقصودش سیاسیون و جریانات سیاسی است که باز هم چقدر از امیرخانی بعید بود چنین حرف­هایی!

یعنی جریانات فکری و سیاسی پشت سر میرحسین موسوی و احمدی نژاد، دو قطب نبوده اند؟!

در اثناء این پرده برداری! حدود و ثغور و قوانین انتقاد کردن در نگاه رضا امیرخانی هم اینگونه تعریف می شود که احمدی نژاد، چون استاندار دوره هاشمی رفسنجانی بوده است، حق انتقاد از وی را ندارد ولی اگر یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی، استعفا داده بود، حق داشت تا پایان عمر رکیک ترین الفاظ را نسبت به وی به کار ببرد!!

سئوالی که بی پاسخ می ماند این است که آیا اصلاً اگر پرده برداری نکنیم از نظرات مشعشع سیاسی هنرمندان و نویسندگان، کجای بنای سیاست ما آسیب می بیند و اینکه آیا هیچگاه هرینه و فایده اینچنین پرده برداری­هایی را سنجیده­ایم؟!

طبیعتاً امیرخانی، حرف­های درستی هم در این مصاحبه زده است و برخی حرف هایش هم اگر در فضای ادبی گفته شود، اشکالی ندارد، اما همین حرف ها وقتی با الفاظ سیاسی و در قالب پرده برداری از نظرات یک نویسنده مطرح شود، ناصحیح به نظر می رسد.

 


90/3/2
1:57 عصر

آقای رئیس جمهور حق فارس این نبود

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، احمدزاده، استانداری فارس، انتخابات88، کارآموزی

باسمه تعالی

وضعیت این روزهای فارس واقعاً دیدنی است! مدیر جنجالی استان پستش را تحویل داده و رفته سر منصب جدید! به کی تحویل داده معلوم نیست! خرزو خان تحویل گرفتن استانداری فارس را شدیداً تکذیب کرده است! وضعیت مبهمی بر استان حاکم است.

انتصاب روح الله احمدزاده استاندار پرحاشیه فارس به معاونت رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی و رفتن وی از استانداری جوی از نگرانی و تشویش را در بین برخی مدیران وابسته به وی ایجاد کرده است.

این اتفاق موجب ایجاد دلهره در مدیرانی گشته است که به واسطه نزدیکی به وی و یا با سفارش گروه های متنفذ در تهران، برخی پست های مدیریتی استان فارس را بدون استحقاق اشغال نموده اند.

برخی از مدیران با رها کردن حوزه کاری خود به جای خدمتگذاری به مردم به دنبال کنکاش در خصوص حضور استاندار آینده فارس و به تبع آن وضعیت کاری خویش باشند.

در این میان وضعیت مدیرانی که بدون دارا بودن شرایط واقعی مدیریت و صرفاً بر اساس ارتباط با مدیران ارشد استان به برخی پست های مدیریتی دست پیدا کرده اند بسیار بغرنج می باشد.

این مدیران در حالیکه پیش از این اخبار اطمینان بخشی را از حضور احمدزاده تا پایان دولت دهم در استان فارس از جانب برخی مدیران ارشد استان دریافت کرده بودند هم اینک دچار تزلزل شدیدی در رفتار شده و برای حفظ وجهه و احیاناً ماندن بر سر پست های خود اقدام به رایزنی با گروه های مختلف می نمایند که البته تاثیر بسیار مخربی بر پیشرفت کارهای حوزه مدیریتی آنها دارد.

ولی آیا این حق استان فارس بود؟!

استانی بدون استاندار و بلاتکلیف!

فارس در انتخابات 88 برای احمدی نژاد سنگ تمام گذاشت و رای عجیبی به وی داد ولی جوانی بی تجربه و تازه کار همانند هندوانه در بسته نصیب این استان حساس شد تا تجربه کار در مدیریت های بالا را پیدا کند.

به راستی احمدزاده در فارس کسب تجربه کرد و پس از طی دوره کارآموزی هم اینک راهی تهران شده است و از ایرانیت دم می زند.

ولی اگر احمدزاده تجربه اندوزی مثبتی هم داشت دلمان نمی سوخت؛ به راستی چه کسی در استان از او راضی است؟ همه در حال انتقادند.

واقعاً که آقای احمدی نژاد!!

 

 


88/5/27
5:24 عصر

مدیریت در استان فارس2

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، استان فارس، تغییر مدیران، انتخابات ریاست جمهوری

حضور تعداد قابل توجه مدیران دوم خردادی در بدنه دولت نهم اگر چه از همان ابتدا برای آگاهان و ناظران سیاسی مشهود و نگران کننده بود اما این عدم هماهنگی در طول 4 سال کاملاً خود را به مردم عادی نیز نشان داد و به این ترتیب بود که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بسیاری از مدیران ارشد استان شامل برخی معاونین استاندار و مدیرکل های ادرات استانداری و همچنین تعداد قابل توجهی از روسای سازمانها و مدیران کل ادارات تابعه استان فارس با فراغ بال مجموعه تحت مدیریت شان را جهت تقویت کاندیداهای رقیب دکتر احمدی نژاد بسیج نموده و به گونه ای عمل نمودند که در ایام انتخابات گویی ستاد انتخاباتی را به محل کار خود آورده بودند و آنهایی که این جسارت را نداشتند با گرفتن مرخصی های بلند مدت به طور مخلصانه و شبانه روزی به فعالیت در ستادهای رقیب رئیس جمهور منتخب پرداختند.

مسئله ای که متاسفانه باید به آن اذعان نمائیم ریشه دواندن حضور پررنگ مدیران بی اعتقاد به آرمانهای انقلاب اسلامی در سطح مدیریت استان فارس به مدد حاکمیت تفکر تساهل و تسامح است. تفکری که در یک دوره به پشتوانه حمایت فکری و سیاسی از مرکز کشور و برخی مدیران ارشد توانست تعداد قابل توجهی از مدیران و کارشناسان زاویه دار با نظام را به سیستم مدیریت و اداره استان تحمیل نماید و در دوره دیگر با بکارگیری حداکثر توان سعی در نگهداری این مجموعه و ارتقای آنان در سطح مدیریت استان نماید. اینگونه که به نظر می آید آنان در این استراتژی خود موفق عمل کرده اند و حسرت و دریغ نصیب دل حامیان دولت اسلامی و آرمان جهانی امام (ره) بوده است.

حضور بی پروا و جسورانه برخی از مدیران ارشد استان در رقابتهای سیاسی اخیر به نفع کاندیداهای معارض دولت ، گویای دلگرمی و پشتیبانی قابل توجه از برخی نهادها و مراکز قدرت استانی و همچنین برنامه ریزی قوی و گسترده ایشان برای بازگرداندن انقلاب از مسیری است که در این سالهای اخیر در پیش گرفته و مورد تائید رهبر معظم انقلاب نیز هست.

پس از انتخابات عظیم 22 خرداد و انتخاب مجدد دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری تمام تلاش باندهای بهم پیوسته قدرت این است که ضمن درگیر کردن دولت دهم با مسائل حاشیه ای بعد از انتخابات و مخدوش کردن چهره دولت مردمی و اسلامی ، مانع از اقدامات ساختار شکنانه و اساسی جهت قطع ید متجاوزان به حقوق مردم شده و این فرصت گران قیمت 4 ساله را از انقلاب سلب نمایند.

 

 


88/5/24
10:21 صبح

مدیریت در استان فارس1

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، استان فارس، مدیریت، تغییر

بعد از پایان انتخابات نهم ریاست جمهوری در سوم تیرماه 84 مطالبات انبوه و متراکم مردم استان فارس جهت بهبود وضعیت مدیریت این منطقه و قرار گرفتن در مسیر صحیح پیشرفت و تعالی و همچنین شعارها و منش عدالتخواهانه و مردمی رئیس جمهور منتخب ، این امیدواری را بوجود آورده بود که بعد از گذشت سالهای متمادی از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد روی کار آمدن مدیرانی متعهد ، کارآزموده و با دلبستگی بالا نسبت به شعارهای دولت جدید که همان شعارهای انقلاب اسلامی بود،باشیم.

با قدرشناسی و رعایت انصاف باید اذعان کنیم حجم فعالیت های عمرانی و خدماتی صورت گرفته در دولت نهم در استان پهناور و مستعد فارس به هیچ روی قابل مقایسه با هیچیک از دولتهای انقلاب در سالهای گذشته و بلکه دهه های اخیر نیست.

این تغییر رویکرد دولت در توجه شایسته تر به این استان که بیشتر در مسایل عمرانی بروز و ظهور داشت ؛ متاسفانه با تغییر مناسب مدیران همراه نبود و به خواسته های اصولی مردم چندان توجهی نشد.

دلایل مشخصی را میتوان برای این پیش آمد برشمرد که از جمله مهمترین آنها عدم سازماندهی نیروهای قابل و وفادار به شعارهای رئیس جمهور و اشتباه تاکتیکی احمدی نژاد در نادیده گرفتن نقش مشورتی ستادهایش در استانها را میتوان اشاره کرد. به این ترتیب این فرصت تاریخی انقلاب ، در اختیار برخی مراکز قدرت سنتی و جریانات محافظه کار قرار گرفت که اعتقاد چندانی نیز به تحول خواهی رئیس جمهور و مشی عدالت طلبانه وی نداشتند.

به این ترتیب برخی از اهداف قابل وصول در این مدت که از مطالبات جدی مردم در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بود عملاً به قتلگاه محافظه کاری ، باندبازی و قدرت طلبی برده شد. در طول چهار سال گذشته برخی مدیران (جا مانده از دولتهای قبل) بی اعتقاد به منش عدالت خواهانه  و ارزشی دولت نهم به ترویج رفتارهای تعریف نشده در دولت اسلامی ادامه داده و با مشی بر مسیر سوء استفاده از قدرت به تخریب وجهه دولت پرداخته و موجب انزجار مردم گردیدند.

برخی مدیران اصلاح طلب استان ، همزمان با تخریب بی سابقه دولت به بهانه تعویض مدیران ناکارآمد گذشته ، توسط بازوهای رسانه ای خود که در استان فارس توسط روزنامه افراطی تحلیل روز و افسانه پیگیری میشود ، به چینش نیروهای مخالف دولت در پستهای حساس و کلیدی پرداخته و در ادامه روند سالهای گذشته سعی در قفل کردن و مسدود نمودن همه مسیرهای تصمیم سازی و برنامه ریزی استان در مجموعه نیروهای وفادار به خود نمودند.

همزمان با انتقادات تند و بی پروای رسانه های مخالف دولت مبنی بر انحصار طلبی دولت نهم و تعویض بی رویه مدیران در استان فارس، تعداد قابل توجهی از سازمانها ، ادارات کل و دفاتر مهم در استان زیر نظر مدیران دوم خردادی قرار داشت و استاندار محترم و وزرای مربوطه محترم! هیچ واکنشی نشان نمیدادند سهل است همت خود را صرف نگهداری این مدیران و حمایت از آنان در مقابل موج تغییر خواهی میکردند...

ادامه دارد

 

 


88/4/13
12:42 عصر

کروبی و سروش

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، کروبی، سروش، خط امام، شعور

یکی از مسائل دردناکی که در مناظرات انتخاباتی مطرح شد دفاع شیخ مهدی کروبی از دکتر سروش بود. وی سروش را بعنوان نیروی فکری خویش مطرح و در جریان مناظره با احمدی نژاد به شدت از وی دفاع کرد.

 

شیخ ، سروش را متفکری معرفی کرد که با اینکه محترم و ارجمند است اما وقتی از کسی مثل کروبی دفاع میکند او را به باد انتقاد میگیرند!

 

انصافاً وقتی این جملات از دهان کروبی خارج میشد من احساس کردم قلبم تحت فشار است.

 

خدایا! قطار انقلاب چه بی رحم و سریع میتازد. شیخ مهدی کروبی ؛ کسی که خود را سرباز امام خمینی(ره) و مدافع خط او میداند در مقابل چشم میلیونها بیننده عبدالکریم سروش را بعنوان یک متفکر بزرگ میستاید و از منتقدین او گلایه مینماید.

 

سروش اما در آن لحظه به چه می اندیشیده؟ پیش خود گفته آیا من واضح اعلام موضع نکرده ام؟ آیا من نبودم که جمهوری اسلامی را رژیمی منحط دانستم؟ آیا من نبودم که حکومت دینی را برآمده از جهالت دانستم؟ آیا من نبودم که گفتم بشر جدید از دین بی نیاز است؟ آیا من نبودم که گفتم زیارت جامعه کبیره مرامنامه شیعه غالی است؟ آیامن نبودم که زیارت عاشورای امام حسین (ع) را تخطئه کردم؟ آیا من نبودم...

 

براستی کروبی مخاطبین خود را چگونه فرض کرده است؟

 

آیا میتوان تصور کرد شیخ مهدی کروبی ، مدعی خط امام (ره) و انقلاب ، عبدالکریم سروش ، کسی که مدعی است قابل تصور است و اصلاً بعید نیست امثال ماها از مقام امام حسین(علیه السلام) بالاتر برویم ، را بعنوان مغز متفکر تیمش معرفی کند؟

 

آیا نمیتوان انتظار داشت آرای معنا دار و به شدت پائین کروبی پیامی به او و سایر هم پالکی هایش باشد که آقاجون! ملت حالیشونه!

 

شیخ مهدی! شکستی ؛ خرد شدی؛ له شدی ؛ مردی جلوی چشم هر چی عاشق امام (ره) و انقلابه.

 

آدم دلش نمیاد تو رو نفرین کنه! از بس گاهی با نمکی! بنابراین دعا میکنم با سروش محشور نشی ولی اگه خودت اصرار داری باشه!؟

 

 

 

این هم چند مطلب خواندنی از دیگر دوستان. بخونید و لذتش رو ببرید

 

 تو از کجا، عشق از کجا؟!

 

   درباره نامه بی سابقه رفسنجانی به رهبری، اصل قضییه چیست؟     

شورای نگهبان خجالت بکشد

تقاطع مشترک میر حسین و پسر شاه  

            هشدار به وزارت کشور برای نقض حقوق شهروندی


 احمدی‌نژاد: داماد تهران منم؛ آرای تهران بزرگ مخدوش است

 


88/2/2
9:29 صبح

میر حسین موسوی کاندیداتوری برای احیای قاعده بازی

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، قاعده بازی، میرحسین موسوی، هجمه به دولت نهم

از جمله سئوالات مهمی که میرحسین موسوی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری باید پاسخ میداد ، چرایی ورود در این برهه از زمان به متن رقابتهای انتخاباتی ، بعد از دو دهه کناره گیری و سکوت در مقابل تحولات سیاسی است.

علیرغم اینکه مهندس موسوی پاسخ نسبتاً شفافی به این پرسش داده است اما برای شناخت دیدگاههای اساسی نخست وزیر دوران دفاع مقدس رمزگشایی از این پاسخ لازم به نظر میرسد.

موسوی در چند مرحله پاسخهایی داده است که هر چند در بیان متفاوت هستند اما در مفهوم مشترک و یکسان به نظر میرسند. وی در جایی گفته است ، برای نظام احساس خطر کردم و در جایی دیگر تاکید نموده قانون شکنی دولت نهم مرا برای ورود به عرصه مجاب کرده است.

اما به زعم من مهمترین اشاره میرحسین موسوی برای حضور در صحنه انتخابات آنجاست که گفته بعد از امام من نگرانی نداشتم  و از چپ و راست هر کس که قدرت را به دست میگرفت من خیالم راحت بود اما با روی کار آمدن دولت نهم "قواعد بازی" رعایت نشد و لذا من احساس خطر کردم و وارد عرصه شدم!

به خوبی میتوان استنباط کرد که احساس خطرها و نگرانیهای آقای موسوی در نهایت معطوف به همین "قواعد بازی" است کما اینکه به نظر میرسد دغدغه "قانون شکنی" را هم باید در همین فضا فهم نمود؛ چرا که "قانون" در بیان عده ای از سیاستمداران همان "قواعد بازی" است.

احتمالاً این "قواعد بازی" بیش از آنکه یک ترکیب ادبی باشد یک عبارت استاندارد شده با بار معنایی مشخص برای یک گفتمان خاص است که باید منتظر ماند تا گوینده در ادامه رقابتها آنرا توضیح بیشتری بدهد ، اما به راستی این "قواعد بازی" چیست که احمدی نژاد و دولت نهم آنرا بهم زده اند و قرار است مهندس موسوی برای احیاء و پاسداشت آن سکوت 20 ساله را بشکند و به میدان بیاید؟

این کدام قواعدی است که همواره در دولتهای پس از امام (ره) رعایت میشده وموجبات آسودگی خیال جناب میر حسین را فراهم میکرده است و تنها دولت محمود احمدی نژاد است که از آن قواعد اساسی  عدول کرده و نگرانی مشار الیه را برانگیخته است.

تا آنجا که به طرفداران محمود احمدی نژاد و والبته همه مردم ایران مربوط میشود ، فریاد نهفته در پشت آرای میلیونی مردم در انتخابات نهم ریاست جمهوری دقیقاً بر سر همین "قواعد بازی" بود.

"قواعد بازی" احتمالاً همان قوانین نانوشته ای است که مشخص میکند هر گروه سیاسی و هر شخصیت اجتماعی چقدر"کوپن" برای اظهار وجود داشته باشد. این "قواعد بازی" احتمالاً ترجمه ای است از "بازی بزرگان" که در آن پدر خوانده ها و باندهای مخوف مافیایی در تقابل و البته تعامل با یکدیگر حدود منافع ملی! را تعریف و برای احقاق آن تلاش میکنند.

شاید منظور آقای مهندس میر حسین موسوی این است که در شرایط رعایت "قواعد بازی" هر کس از هر جناحی بر سر کار باید موظف است نظرات و ملاحظات شبکه های بهم پیوسته قدرت و ثروت را محترم شمرده و غنائم را به شکل عادلانه! میان ایشان تقسیم کند.

صورت دیگر "قواعد بازی" به تعامل با دنیا اشاره دارد. بدون شک "قواعد بازی" در نظام ظالمانه بین الملل را ما ننوشته ایم و خروجی این بازی قطعاً به نفع نظام انقلابی ما نخواهد بود. هنر بزرگ امام راحل (ره) ما این بود که خارج از این قواعد استکباری با دنیا گفتگو کرد و سلطه گران را به چالش کشید.

افتخار همه ما به دولت نهم که در کلام رهبری معظم انقلاب (1) نیز متبلور است از آنجاست که این دولت حاضر نشد در چارچوب قواعد ظالمانه تن به ذلت ملت ایران بدهد و همین به هم زدن "قواعد بازی" بین المللی ، بازیگران حرفه ای و سابقه دار سیاست جهانی را آنچنان گیج و سردرگم کرده است که هم نوا با مهندس موسوی به هجمه علیه دولت نهم در خصوص عدم رعایت "قواعد بازی" مشغولند.

 

 1- بیانات رهبری در دیدار هیئت دولت 2/6/87


88/1/31
9:11 صبح

میر حسین به مثابه سرباز وفادار بروکراسی دیوانسالار

بدست تقی سهیلی در دسته میر حسین موسوی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، بروکراسی دیوانسالار، تهاجم به دولت نهم، احمدی نژاد

دفاع جانانه مهندس میرحسین موسوی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق نشان داد که بروکراسی دیوانسالار در طول دهه های گذشته با تحمیل خود به نظام اداره کشور ، مناسبات ، تعاملات ، نهادها ، فرایندها و مدیران بسیاری را پرورانده است و ما همچنان شاهد درگیری این میراث صد ساله با روند اصلاح گری در مدیریت کشور خواهیم بود.

تفکر بروکراتیک پس از ورود به بدنه اداره کشور برای تثبیت خود و تضمین تداوم حضور در همه شئون تصمیم سازی کشور ناگزیر از نهادسازی در کلیه سطوح مدیریتی کشور بود و اکنون چندین دهه است که سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق شاخص ترین نهاد برآمده از این تفکر محسوب میشود.

هرچند "سازمان مدیریت و برنامه ریزی" در 15 اسفند 1351 رسماً با نام "سازمان برنامه و بودجه" شناخته شد اما پیش از آن در سال 1316 ، نخستین بار با نام  "شورای اقتصاد" ایجاد گردید و وظیفه هماهنگ کردن فعالیتهای عمرانی و تهیه برنامه هایی برای رشد اقتصادی و اجتماعی کشور برایش تعریف گردید. پس از این تاریخ همواره شاهد گسترش و ریشه دواندن این نهاد در مدیریت کلان کشور هستیم تا اینکه در تاریخ 11/12/78 ، شورای عالی اداری با ادغام این سازمان در سازمان امور اداری و استخدامی کشور تاکید میکند: "سازمان امور اداری و استخدامی کشور و سازمان برنامه و بودجه با تمام وظایف ، اختیارات و مسئولیتهای قانونی و نیروی انسانی و امکانات خود ادغام شده و نام آن به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تغییر یابد.

این نهاد همچون دیده بانی امین و قدرتمند برای نظام بروکراتیک کشور ، تلاش میکرد کلیه مجاری ورودی و خروجی تصمیم گیری کشور را تحت کنترل داشته باشد و هر گونه تغییر نگرش در مدیریت کشور میبایست الزاماً در قالبهای تعریف شده این نهاد صورت بپذیرد.

سازمان مدیریت و برنامه ریزی همچنین مجرای ورود نرم افزارهای مدیریتی غرب به کشور بود و اینچنین بود که انقلابی ترین تصمیمات ، هنگامیکه به دره سازمان مدیریت میرسید به گونه ای تغییر ماهیت میداد که از انتهای این فرایند ، شاهد تداوم روند تکیه بر تفکرات بریده از وحی بودیم.

سالها حضور تفکر بروکراسی در نظام اداره کشور ، موجب تربیت مدیرانی شد که برایشان تنفس در محیطی بدون حاکمیت سازمان مدیریت غیر قابل تصور است.

به نظر میرسد با توجه به اینکه وجود یا عدم وجود سازمان مدیریت و برنامه ریزی به شکل سابق آن هیچگونه اهمیت قابل توجهی برای توده های مردم نداشته و مطلقاً ذهن آنها را به خود مشغول نمیکند ، هجمه میر حسین موسوی از این منظر به دولت نهم بیشتر برای ارسال علامت به مدیرانی است که فصل مشترک همه آنها در مخالفت با احمدی نژاد ، اعتقاد به تداوم سنت مدیریتی سابق قابل بیان است.