سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/18
12:4 عصر

در مذمت سیاسی حرف زدن یک رمان نویس

بدست تقی سهیلی در دسته سیاست، احمدی نژاد، رضا امیرخانی، اظهار نظر سیاسی، رمان نویس، فرهنگ

باسمه تعالی

من دقیقاً متوجه نمی شوم چرا باید یک آدم رمان نویس و فرهنگی را مجبور کنیم که احساساتش را در مورد مسائل سیاسی بیان کند! اینکار دقیقاً چه فایده ای برای فرهنگ و سیاست ما دارد؟!

درست است که مخاطبان رسانه، البته دنبال این هستند که نظرات افراد مطرح را در خصوص همه چیز بدانند، اما انتشار نظرات غیرکارشناسی افراد مورد توجه و شخصیت های مطرح در حوزه های غیر تخصصی، که عموماً همراه با احساسات و نگاه های غیرکارشناسی آنهاست، چه نتیجه­ای برای ما در بر دارد جز اینکه التهابی بی جهت و پرهزینه را به جامعه تزریق کنیم و افراد را در غیر شأن خودشان، مطرح نمائیم.

آیا مدیریت رسانه اقتضای چنین مصلحت سنجی هایی را ندارد؟

رضا امیرخانی اگر مصاحبه سیاسی کند، معلوم است چه حرف­هایی خواهد زد ولی صحبت در فایده­مندی این حرف­ها برای فرهنگ و سیاست ماست.

یک نشریه ای، مصاحبه­ای را از امیرخانی منتشر کرده و با افتخار نوشته است که وی در این مصاحبه، از نظرات سیاسی ویژه­اش، پرده برداری کرده است!

کافی است به گوشه­هایی از این مصاحبه توجه کنیم تا دریابیم که خسارت اظهارنظر سیاسی یک رمان­نویس چه اندازه می­تواند باشد؛

امیرخانی یک جا می­گوید وزیر خارجه یک کشوری تز دکترایش پایبندی به دین در دنیای مدرن است ولی سیاست­مداران ما بی کتاب هستند!

وی ترجیح داده اسم کشوری که وزیر خارجه­اش همچین کتابی نوشته را نبرد که اگر می برد طبیعتاً جای بحث بود که بالاخره میزان تقید به دین و اخلاق در سیاست خارجه آن کشور چقدر است و احتمالاً آخرش در می آمد که اصلاً هم تقیدی در کار نیست یا اگر هست در ظاهر است و در باطن بدترین رفتارها صورت می گیرد.

در ثانی آیا سیاست مداران ما واقعاً بی کتاب هستند؟ مسلماً خیر و اتفاقاً برخی از آنها خیلی هم اهل کتاب هستند و آیا مثلاً آنهایی که با کتاب هستند حتماً بهتر هستند؟ معلوم نیست؛ چنانکه برخی از اهل کتاب چه در تاریخ معاصر و چه در گذشته تاریخ، از بدترین اشرار بوده­اند!

بهرحال لب کلام امیرخانی در این بیان این است که سیاستمداران ما اخلاق و تقیدشان کمتر از سیاست مداران دیگر کشورهاست که مقایسه­ای ساده و سرانگشتی، سخافت این رای را معلوم می کند.

امیرخانی جای دیگری از پرده برداریش، رئیس جمهور را به بدترین صفات ممکن، می نوازد و از حیز شخصیت اسلامی، ساقط می­کند.

می گوید احمدی نژاد، سیاست ورزی قدرت طلب است که هیچگاه نگاهی آرمانی به سیاست نداشته است و برای حفظ قدرت سیاسی، بنا بر اقتضاء، رفتارهای متفاوت و متناقضی هم کرده است که در واقع تناقضی ندارند زیرا احمدی نژاد در یک دستگاه فکری و منطقی منسجم صحبت نکرده است.

می گوید جریان انحرافی در کار نیست و این اصل دولت و خود احمدی نژاد است.

امیرخانی در میان این پرده برداری، تحلیل سیاسی بی سابقه و غریبی هم ارائه می دهد و مدعی می شود:

ما دو جریان داشته ایم؛ جریانی موافق آقای احمدی نژاد و جریانی مخالف آقای احمدی نژاد؛ این دو جریان به هیچ عنوان دو قطب هم نبوده‌اند.

یعنی رمان نویس عزیز ما، کشور را به دو گروه احمدی نژادی و غیراحمدی نژادی تقسیم می کند؛ شنیدن این حرف ها، برای من، چقدر از آدمی مثل امیرخانی، بعید است! بعد هم می گوید این ها دوقطب نبوده اند؛ اگر منظورش این است که مردم دو قطب نبوده اند که جز رسانه های بیگانه کسی چنین حرفی نزده است و اگر مقصودش سیاسیون و جریانات سیاسی است که باز هم چقدر از امیرخانی بعید بود چنین حرف­هایی!

یعنی جریانات فکری و سیاسی پشت سر میرحسین موسوی و احمدی نژاد، دو قطب نبوده اند؟!

در اثناء این پرده برداری! حدود و ثغور و قوانین انتقاد کردن در نگاه رضا امیرخانی هم اینگونه تعریف می شود که احمدی نژاد، چون استاندار دوره هاشمی رفسنجانی بوده است، حق انتقاد از وی را ندارد ولی اگر یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی، استعفا داده بود، حق داشت تا پایان عمر رکیک ترین الفاظ را نسبت به وی به کار ببرد!!

سئوالی که بی پاسخ می ماند این است که آیا اصلاً اگر پرده برداری نکنیم از نظرات مشعشع سیاسی هنرمندان و نویسندگان، کجای بنای سیاست ما آسیب می بیند و اینکه آیا هیچگاه هرینه و فایده اینچنین پرده برداری­هایی را سنجیده­ایم؟!

طبیعتاً امیرخانی، حرف­های درستی هم در این مصاحبه زده است و برخی حرف هایش هم اگر در فضای ادبی گفته شود، اشکالی ندارد، اما همین حرف ها وقتی با الفاظ سیاسی و در قالب پرده برداری از نظرات یک نویسنده مطرح شود، ناصحیح به نظر می رسد.