سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/1/24
9:56 صبح

یاد شهدا به خیر

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

مگه ما سالی چند بار یک پست معنوی و بدرد بخور میذاریم تو وبلاگمون؟ ولی الان باید در مورد نسیم رحمت بنویسم. نسیم رحمت الهی از جانب کربلای حسین(ع). 2سال پیش ما همه فهمیدیم که مخلصانه در سنگر امام حسین(ع) ماندن نتیجه اش شهادت خواهد بود و شهادت بی تردید چیز غریبی است.
2سال پیش که صدای انفجار بهانه ای بود برای پر کشیدن عده ای که مانند ما سینه زن امام حسین(ع) بودند ولی مثل ما نبودند دوباره دلها را لرزشی کربلایی گرفت و بهت مشاهده تفاوت عیار ، تا مدتی فضای ذهن را پر کرد.
خدا را شکر در زمانی زندگی میکنیم که شهادت در جبهه جنگ نرم و فرهنگی را به عینه مشاهده کردیم. خدا را شکر ما هم شب شهادت شهدا را دیدیم. ما هم میتوانیم بگوئیم : نمیدانید قیافه شان چقدر نورانی شده بود، اصلاً قابل توصیف نبودند. خدا را شکر!
یاد شهدای حسینه سید الشهداء (ع) شیراز در کانون فرهنگی رهپویان وصال غالباً با ماست ، اما من خاطره برخورد شهید شاهچراغی را فراموش نمی کنم که چندی قبل از شهادتش از من می خواست که فعال تر باشم و برنامه ها را بهتر به پیش ببرم.
شب انفجار صدای نوحه که بلند شد چند متری با حسینیه فاصله داشتم "بی تو ای صاحب زمان بی قرارم هر زمان از غم هجر تو من دل خسته ام" صدای مداح توی فضا بود. ناگهان غرش مهیبی را درک کردیم ، نگاهم به سمت حسینیه رفت شعله ای سوزان به آسمان بلند شد. هر چه بود آخر حسینیه بود ، به سمت در انتهایی دویدم. صحنه هایی که در انتهای حسینیه دیدم قابل تعریف و توصیف نیست اما پیدا بود که عده زیادی به خون خود غلطیده اند. شیراز شب عجیبی را از سر گذراند. شبی که از کودکی خردسال تا مردی میانسال که خواب دیده بود با مینی بوس از مقابل حسینیه به کربلا اعزام شده اند ، به نمایندگی از همه عاشقان اباعبدالله (ع) راهی سفر زیارت امام عاشقان شدند.


89/1/21
3:6 عصر

چرا پیشرفتها را دیر باور می کنیم؟

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

حدود 10 سال پیش در حال بازدید از سد دز در استان خوزستان بودم و در برابر عظمت سازه ها و تاسیسات فنی موجود در آن محل که به نظر دنیایی از فناوری می آمد ، متحیر مانده بودم. طبق نظر یکی از کارشناسان ارشد این سد ،طراحی و ساخت این بنای عظیم به گونه ای صورت گرفته بود که علیرغم نزدیکی به مرزهای عراق و پرواز بمب افکن های بعثی در آسمان منطقه ، آنها هرگز موفق نشدند آسیبی به این سد و تاسیسات حیاتی مرتبط با آن بخصوص نیروگاه برق عظیم آن برسانند.
در همان سالهایی که بازدید مذکور را داشتم ، ایران در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین سدسازهای دنیا بود اما ما مردم نمی دانستیم و به سختی هم باور میکردیم! این اتفاق در بسیاری دیگر از حوزه های فناوری نیز رخ داده است. نحوه مواجهه مجموعه دستگاههای تبلیغاتی و رسانه ای کشور و عملکرد بسیاری از مسئولین رده های گوناگون نظام نقش اساسی در این دیر باوری داشته است. موضوع این نیست که برخی رسانه ها سخن گفتن از موفقیت های فناورانه نظام اسلامی را مغایر شئون روشنفکری خود میدانند! بحث بر سر این نیست که ضریب نفوذ اخبار حوادث اجتماعی و سیاسی در رسانه ها بیشتر از اخبار کامیابی های علمی است! اشکال ما این نیست که برخی کارگزاران نظام و برخی سرمایه های کشور، سخن گفتن در خصوص پیشرفتهای علمی کشور را نه تنها از وظایف خود نمی دانند بلکه آنرا کلامی سبک می پندارند که باعث بهم خوردن پز مثلاً همیشه منتقدشان میشود.
موضوع این است که در برابر کاروان پیشرفت و تعالی کشور ما ، کدام راهبرد را برخواهیم گزید. آیا منتظر می مانیم تا پیشرفت اتفاق بیفتد و سپس آنرا به نحوی معرفی کنیم و یا پیشاپیش مسیر تعالی کشور را ترسیم و تبلیغ خوهیم نمود و اذهان را برای ورود به مراحل بالاتر آماده میکنیم؟
آنچه البته در رفتار برخی از سیاسیون و رسانه های متبوعشان دیده میشود این است که تا آنجا که میتوانند در سیاه نمایی اوضاع مملکت تلاش میکنند وقتی هم که موفقیتی برای کشور پیش می آید اگر آنرا تکذیب نکنند و اگر مسئله ای برای تحقیر و تمسخر آن نیابند ، نهایتاً آنرا به رسمیت میشناسند و می پذیرند؛ کاری که دشمنان نظام هم از آن ناچارند!
 و اما انفعال در برابر آینده کشور و صرفاً معرفی دستاوردهای به وقوع پیوسته ،موضعی ناکارآمد و هزینه ساز است و بالعکس گفتگو در مورد آینده پیشرفتهای نظام و تببین مسیر تعالی فناوری کشور، سرمایه ساز و امید آفرین خواهد بود.
دقت در روش و سیره امام خامنه ای(ایده الله) بیانگر این است که ایشان همواره در حال تبیین گذشته نظام و ترسیم آینده انقلاب اسلامی در حوزه های گوناگون هستند.   
تاکید بر ترسیم و تنظیم سند چشم انداز و توصیه به پیگیری اهداف مندرج در آن , ناگذاری سالهای متوالی , دیدارهای متعدد با نخبگان حوزه های گوناگون و بیان آینده مطلوب در آن حوزه ها تاکید بر تبدیل شدن ایران به مرجع علمی در سراسر دنیا ، تاکید بر تبدیل شدن زبان فارسی به زبان علمی دنیا و نامگذاری دهه چهارم انقلاب به عنوان دهه پیشرفت و عدالت نمونه هایی از این سیره معظم له می باشد.
بیان موکد آنچه میتوانیم و باید بشویم در سخنان ایشان بسیار پر رنگ است و در همان حال توصیف آینده دشمنان نظام نیز توسط ایشان درخت امید را بارور میکند.
این شیوه باعث میشود مردم که صاحبان اصلی نظام و رقم زنندگان واقعی پیشرفت و تعالی کشور هستند با نگاهی امیدوار و مطمئن و روشن به آینده بنگرند و نه تنها باور پذیری آنها نسبت به توفیقات علمی کشور بالاتر رود بلکه همواره با مطالبه آرمانها ،مسئولین را مورد سئوال قرار داده  و تسریع در روند توسعه کشور را بخواهند. در واقع با این شیوه ما پیش از رسیدن به مراحل گوناگون پیشرفت ، افکار عمومی کشور را کاملاً منتظر و آماده پذیرش آن کرده ایم و همزمان کم کاری مسئولین مورد مواخذه مردم قرار میگیرد و بهرحال از آنجا که عملیات انجام شده همواره کمتر از انتظار مردم خواهد بود هرگز در برابر اخبار موفقیت ، احساس شادی رخوت آلود نخواهند کرد چنانکه امام خامنه ای (ایده الله) نیز اخیراً تاکید فرمودند کارهای انجام شده در برابر توانائی و عظمت مردم ایران کارهای بزرگی نیست و انتظار کارهای بزرگتری هست.


89/1/17
12:44 عصر

این اتهامات به یاران سابق امام(ره) میچسبد

بدست تقی سهیلی در دسته

یکی از سیاسیون در مقابل موج سئوالات مردم در خصوص چرایی انحراف برخی خواص و یاران سابق امام(ره) و انقلاب گفته بود این اتهامات به یاران انقلاب نمی چسبد!
من پیش خودم فکر کردم چرا این آدم که یک شخصیت شناخته شده در جناح اصلاح طلب است و ادعای خط امامی بودن دارد باید این حرف را بزند. تا جایی که سنم و مطالعات تاریخی ناچیزم اجازه میدهد فکر میکنم این حرف بسیار مزخرف و بی ارزش است.

به چه دلیلی میتوان گفت کسانی که سابقاً یار امام(ره) و انقلاب محسوب میشده اند ، نمی توانند روزی دشمن انقلاب شده و در تباه کردن آن بکوشند؟
آیا نمونه های تاریخی برای این انحراف نداریم؟ آیا ذهن معمولی یک انسان نمیتواند این انحراف را پیش بینی و تائید کند؟ هم ذهن ما میتواند این انحراف را درک کند و هم نمونه های بی شمار تاریخی میتوان برشمرد که این انحراف در اصیل ترین یاران انقلاب رخ داده است.
آیا ذهن برخی خواص ما اینقدر علیل شده که این موضوع را تشخیص نمیدهد؟
من البته فکر میکنم آنها به خوبی این انحراف در خودشان و برخی یاران سابق انقلاب و امام(ره) را میفهمند اما اصرار دارند ذهن ما را از نکته ای اساسی غافل کنند و آن این است که ما هرگز نباید چشم از این خواص برداریم و غافل از آنها نباید بشویم زیرا گروهی که بیشترین امکان برای نابودی انقلاب را دارند همین ها هستند به بیان واضح تر فقط همین یاران سابق انقلاب ممکن است زمینه ساز شکست نظام اسلامی شوند! 
نه! در این مورد اصلاً نمیتوانیم مجامله کنیم! باید صراحتاً و با صدای بلند بگوئیم آهای خواص
!
فقط شماها احتمالاً خواهید توانست به نظام ضربه ای اساسی وارد کنید؛ بنابراین به شدت مراقب شما هستیم و با حساسیت مواضعتان را زیر نظر داریم.
باید بر در مجالس شورای اسلامی و خبرگان و سایر مجامع تشخیص مصلحت تابلوی بزرگی نصب کنند و روی آن بنویسند"حضرات! اگر تاکنون به اصحاب صحیفه ملعونه نپیوسته اید خطر زبیر شدن در کمین شماست
! تقوای الهی پیشه کنید و به ولایت پناه ببرید"
این یاران سابق انقلاب مثل اینکه حواسشان نیست که مردم متوجه تفاوت آرمانهای امام(ره) و انقلاب با عملکردها و رفتارهای آنها شده اند و لذا تلاش میکنند با بیان جملاتی مانند: مگر میشود که یاران امام(ره) چنین بکنند! نباید یاران انقلاب را منزوی کرد! برخی تازه به دوران رسیده ها میخواهند انقلابیون اصیل را گوشه نشین کنند! و از این قبیل آدرس غلط بدهند.
در پناه این غفلت کشنده یک خیانت دیگر هم در حق نظام صورت میگیرد که در این انتخابات تا حدودی از آن پرده برداری شد؛
آن خیانت وحشتناک از این قرار است:
انقلابیون بریده و به خاکی رفته که سینه را به قدرت طلبی ها و شکم را به چربیهای دنیا عادت دادند ؛ ناگاه دریافتند که مردم بر اساس قرائنی پس پرده شان را حدس زده و از خروج آنها بو برده اند! و زبانها به بدگوئی شان باز شده است و ولی نعمتان شصت شان خبر دار شده که خواص کارگزار ساز دیگری میزنند؛ لذا دست بکار شدند تا این عارضه را تدارک کنند. دو کار کردند که شاهکار بود در خیانت و خباثت!
اول سعی کردند که انقلاب را به گونه ای بازتعریف کنند که کمتر با حرکت منحط آنها اصطکاک پیدا کند. طراحی برنامه های توسعه و سیر بازآموزی آرمانهای انقلاب توسط جریانهای مسلط و صاحب قدرت با همکاری رسانه های همسو به شدت در جهت کمرنگ کردن قسمتهای زهر دار و آزاردهنده! انقلاب به زعم ایشان به گونه ای گسترده در دهه هفتاد پیگیری شد و رجوع به سخنان حکیمانه امام انقلاب در این سالها و توجه به نهیب ها و هشدارهای ایشان به خوبی نشان میدهد که چگونه خواص در حال زمینه سازی برای ورود جنگنده بمب افکن های شبیخون فرهنگی دشمن به آسمان ایران برای قتل عام در قلب نهضت جهانی اسلام بودند.
دومین حرکت قابل توجه خواص که به مثابه فرو کردن خنجر در قلب نظام اسلامی بود، تعریف مخالفتهای توده مردم مسلمان با رفتارهای ویژه خوارانه حضرات به عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی و دلسرد شدن مردم از آرمانهای خمینی کبیر(ره) به شمار میرود.
در این حرکت تبلیغاتی و روانی ، برخی یاران سابق امام(ره) و انقلاب ، چنین وانمود میکردند که توده های مردم از ادامه آرمانخواهی خسته و زده شده اند و این خواص آبرودار هستند که به هر سختی شده در حال محافظت از نظام هستند ولو به قیمت کوتاه آمدن از برخی آرمانهای قدیمی و غیرواقع بینانه!
در تمام این مدت میراث دار ولایت رسول الله(ص) به انحاء گوناگون در حال تذکر این نکته بود که مردم در خط انقلاب هستند، مردم دوست دار انقلاب هستند، مردم دلبسته آرمانهای امام(ص) هستند؛ ولی این ندا از جانب خواص سنگین شده از وزر دنیا و دور شده از مردم، پذیرفته نمیشد که نمیشد تا آنکه صدای مهیبی برخواست و انتخابات عظیم و بی نظیر 22 خرداد1388 با حضور بسیار بالای مردم برگزار شد و نشان داده شد که مردم با نظام اسلامی مشکلی ندارند و اگر مسئله ای هست بر سر رفتارهای برخی مسئولین و خواص است و این به واقع سیلی محکمی بود به خواصی که سالها تذکرات رهبر انقلاب را توجه نکرده بودند. این البته آغاز دور تازه ای بود از به غلیان آمدن نفسهای عصیان گری که شناسنامه انقلابی گری را نیز به همراه داشتند. تصور ایجاد فتنه های پس از انتخابات و تعدی به حریم نظام اسلامی و گستاخی بی شرمانه مستکبرین، بدون زمینه سازی ، ارائه رهنمود ، رضایت ضمنی و یا گیجی و بیخبری بسیاری از خواص تصوری رویایی است. دشمنان چگونه میتوانستند بدون همراهی  و چراغ سبز برخی عناصر داخل نظام اینگونه آتش بپا کنند و اینگونه هیجانی بیافرینند که برخی ، حتی قبل از انتخابات 22 خرداد1388 بتوانند این آتشفشانهای در سینه را تشخیص داده و بر مبنای آن سرگشاده صادر کنند و از دود و آتش برحذر دارند!
بله! فتنه های پس از انتخابات را خواص و یاران سابق امام(ص) و انقلاب به مردم و نظام اسلامی تحمیل کردند و هشدارهای آشکار و صریح امام انقلاب به خوبی شاهد این ادعاست.

 


88/12/25
12:6 عصر

نمایش زنان ایرانی برای فروش جنس آلمانی

بدست تقی سهیلی در دسته فرهنگ غربی، پرسیل، شوینده شماره یک آلمان، تبلیغات تلویزیونی، مصرف زدگی، سوء استفاده از زنان برای تبلیغات کالای خارجی

بسم الله

استفاده از زنان و دختران و کودکان برای جلب نظر مشتریان در تبلیغات تلویزیونی مدتی است عادی شده است.
نمایش زنان ایرانی برای فروش جنس آلمانی اما خیلی عادی نشده است. قبول دارید؟ لذا تصمیم گرفتم اعتراض کنم!
شوینده شماره یک آلمان ،پرسیل، در تبلیغات خود در تلویزیون از تعداد زیادی زن استفاده میکند و البته دختر بچه هم حضور پررنگی دارد و در نهایت موفق میشود نظر آنان را جلب کرده و جنسش را به خوبی معرفی کند.

با توجه به اینکه در این تیزر تلویزیونی مردی آلمانی با بالن از آسمان فرود می آید و مستقیماً وارد جمع خانمها شده و مورد استقبال گرم خانمهای ایرانی واقع میشود نکات زیر از این تیزر قابل برداشت می باشد:

1- مردان غربی ارمغان های دل انگیزی برای جامعه ایرانی دارند.

2- مردان غربی ارمغان های دل انگیزی برای زنان ایرانی دارند.

3- مردان غربی مورد توجه زنان ایرانی هستند.

4- مردان غربی به خوبی از عهده اغوا کردن زنان ایرانی برمی آیند.

5- جامعه ایرانی خودش دلش میخواهد به غربیها اعتماد کند اگر برخی مزاحم نشوند.

6- جامعه ایرانی به این بلوغ رسیده که از جنس درجه یک آلمانی اسفاده کند.

7- غربیها به خوبی میتوانند مسائل جامعه ایرانی را پیش بینی کرده و به آن پاسخ بگویند.

8- غربیها حتی بیشتر از انتظار جامعه ایرانی موفق و مقتدر هستند ولی باید با تفاهم فرصت برای دوستی ایجاد شود.

9- اگر مردم خوبی باشیم و حرف غربیها را گوش بدهیم به نفع خودمان است و امکانات خوبی دریافت میکنیم

10- نبود مردهای ایرانی در این ماجرا نشان میدهد نبود عنصر مردانگی باعث گرایش بیشتر و سریعتر ایرانی ها به غرب میشود.

11- زنان ایرانی از قبل در انتظار ورود ارمغان های دل انگیز تمدن غرب هستند و یک جایی جمع شده اند و با ورود مرد آلمانی پسرکی آمدنش را مژده میدهد.

12- کسی که به غربیها دل بسپارد، راضی و خشنود خواهد بود.

13- صدا و سیما پولش را میگیرد و تیزرش را پخش میکند.
.
.
.

 


88/10/14
10:24 صبح

بصیرت از سرچشمه ولایت جاری است

بدست تقی سهیلی در دسته

سلسله حوادث پس از 16 آذر 88 که در واکنش به بی حرمتی نسبت به تمثال امام خمینی(ره) روی داد ، بیانگر یک واقعیت بزرگ است ؛ گره زدن ولایت ائمه معصومین(ع) با ولایت فقیه آن واقعیت زیبایی است که باید با افتخار از آن یاد کنیم. مردم مسلمان ایران محبت قلبی خود نسبت به امامان معصوم(ع) را در ظرف ولایت فقیه ریختند و از سوی دیگر نظام سیاسی مبتنی بر ولایت را به عینیت رساندند و این نبود مگر به دلیل بصیرت عمیقی که به واسطه مودت مردم نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) در سایه رهبری امام راح (ره) به دست آمد.

مردم با بصیرت تاریخی خود به خوبی دریافتند که حریم زدایی و حرمت شکنی نخستین مرحله از ولایت ستیزی شیاطین دشمنان اسلام است چنانکه قرنها در زیارت عاشورای ابا عبدالله(ع) خواندند که « لعن الله الممهدین بالتمکین من قتالکم »

در روزهای منتهی به ماه محرم سینه های به درد آمده مردم ایران از مشاهده تصاویری که انتظار آن را نداشتند باعث شد همگان بیاد بیاوریم جمله تاریخی امامشان را که فرمود « ولایت فقیه همان ولایت رسول الله(ص) است» و دانستیم که شکستن حرمت ولایت فقیه شکستن حرمت ولایت رسول الله(ص) است و این کلام روح خدا(ره) پر رنگ تر شده که « شکستن جمهوری اسلام، شکستن اسلام است »

محرم امسال به دلیل تقارن با این فتنه رنگ و بوی دیگری داشت. مردم ایران نشان دادند قرنها عزاداری و سوگواری بر مصیبت سالار شهیدان(ع) موجد بصیرت و درکی دشمن شکن شده است تا ندای تاریخی کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را تحقق شایسته ای ببخشند.

امسال سوگواری و تعظیم ماه محرم را از پس این فتنه وامتحان الهی در حال برگزاری کردیم که نشان دادیم «ولی خدا » در جغرافیای تاریخی جمهوری اسلامی تنها نخواهد ماند و خروش حسینی(ع) مردم در آغاز محرم الحرام فریادگر ناله مومنانه « یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم » بود.

آری ، حلقه زدن به دور شمع ولایت و پاسداری از حریم ولی خدا‌، کنایه تاریخی ایرانیان بود به همه بشریت که ندای « هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) بی پاسخ نمی ماند و در سرزمینی که ولایت جاری است چشم فتنه کور خواهد بود. ان شاء‌الله .
حساسیت بالای مردم ایران نسبت به حریم ولایت و قداست حکومت اسلامی نشان داد که گستره ولایت الهی به خوبی در این سرزمین در حال شناسایی است و دشمنان این سرزمین در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.


88/8/23
5:36 عصر

وارونه نمایی برخی مسئولین و نمایندگان فارس

بدست تقی سهیلی در دسته احمدزاده، استانداری فارس، گروههای سیاسی فارس، فرصت طلبی

در پی پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب ایشان بعنوان دهمین رئیس جمهوری اسلامی ، تلاشهای گسترده و پشت پرده ای برای تعیین مدیران موثر در استان توسط گروههای مختلف سیاسی آغاز شد که نقطه کانونی توجهات ، معطوف به جایگاه استاندار بود.

تهیه لیستهای مختلف از افراد و سعی در تحمیل آنها به استاندار دولت نهم تجربه شیرینی برای عده ای اندوخته بود و امیدوار بودند بتوانند این تجربه را در دولت دهم نیز تکرار کنند.

مطرح شدن نام دکتر احمدزاده بعنوان گزینه استانداری فارس اغلب گروههای سیاسی را نگران و آشفته کرد و مخالفت همه جانبه آنها را موجب شد. به خوبی میشد حدس زد که حضور دکتر احمدزاده موجب افسردگی خاطر و بهم ریختگی برنامه های عده ای خواهد شد. اینگونه بود که بی سابقه ترین و گسترده ترین مخالفتها با حضور وی در استان از جانب رسانه ها و تریبونهای گوناگون ابراز گردید.

در این انکار و تردیدهای پرحجم ، مساله غیربومی بودن احمدزاده به طور ویژه مورد توجه قرار داشت و در واقع نقطه قوت وی که عبارت بود از عدم وابستگی به گروههای سیاسی سنتی فارس تخریب میگردید.

جلسات متعدد ، طومارهای زنده باد و مرده باد ، تهدیدها و تشویق ها ، تخریبها و سایر تحرکات برخی اصولگرایان و متحدان اصلاح طلب آنها نتیجه ای نداد و روح الله احمد زاده به استانداری فارس انتخاب گردید.

هنگامیکه کار انتخاب استاندار جدید به مراحل نهایی خود رسیده و قطعی شده بود ، مدیران و نمایندگان به تدریج سنگر مخالفت و مقاومت را رها کرده و به استقبال رفتند. چنانکه رضایی نماینده جهرم در گفتگو به یک روزنامه ، مدعی شد نمایندگان تلاش زیادی برای انتخاب احمدزاده برای استانداری صورت داده اند و نتیجه رایزنی مجمع نمایندگان فارس ، با مسئولین کشوری مخصوصاً وزیر کشور ، منتهی به استانداری احمدزاده شده است! ادعایی که مرده را در گور میخنداند؛ اما نماینده مورد نظر با اعتماد به نفس قابل توجه آنرا مطرح میکند.

از سوی دیگر مدیران اجرایی استان که عموماً به مخالفت علنی و نیمه علنی با انتصاب احمدزاده به استانداری فارس مشغول بودند اینک سینه چاک و هوادار گفتمان انقلاب اسلامی گشته و آماده استقبال از استاندار جدید در مراسم معارفه میگردند.

این وارونه نمایی و دوگانگی در پی آن است که به وضعیت گذشته استان تداوم بخشیده و همچنان با در اختیار گرفتن مناصب اصلی و کلیدی به تاثیر گذاری در عرصه مدیریت فارس ادامه دهد.

 


88/8/17
12:33 عصر

مظلوم نمایی سبزی ها

بدست تقی سهیلی در دسته 13آبان، جنبش سبزی، بی اعتنایی مردم

جنبش سردرگم و رو به زردی "سبز" در آزمون 13 آبان علائمی بسیار مشخص از احتضار را نشان داد. پیش از آن دعوت های مبنی بر راه اندازی تظاهرات میلیونی و دادن دسته گل به نیروی انتظامی و ماندن در صحنه تا پیروزی و از این قبیل صورت گرفته و سبزی ها با اعتماد به نفس مثال زدنی مشغول رجز خوانی بودند.

اما از حضور و تظاهرات پیروان جنبش سبز میرحسین تنها نقطه قابل توجهش کتک خوردن آنها بود!

جمعیت قلیل و آب رفته سبزی ها ، خیلی ضدحال بزرگی برایشان بود. بی توجهی مردم و شهروندان به رفتارهای ناهنجار و ساختارشکنی شعارهایشان باعث شد حسابی عصبانی شده و به سنگ پرانی به طرف مردم و نیروی انتظامی رو بیاورند!
همه چیز داشت خیلی خوب پیش می رفت و تدارک گسترده و وسیع سبزی ها برای مانور شهری به دلیل کم محلی مردم ناکام ماند. دقیقاً خودم شاهد بودم که روی پل باغ صفا دختر و پسری 206سوار و سبزپوش با علامت 7 مردم را دعوت به همراهی میکردند و بی اعتنایی عابران آنها را کلافه کرده بود. اینها واقعاً فکر میکنند اگر یک دختر سانتال مانتال سبز پوش برای یک پسر دبیرستانی علامت فرستاد و پسرک هم ذوق کرد یعنی اینکه مردم هوادار جنبش سبزی هستند! بقول یکی از دوستان اینها اگر برنامه هایشان مختلط و با بهره گیری از جاذبه های جنسی نبود تا حالا جنبششان صد تا کفن پوسانده بود.

بهرحال طبق معمول بی تدبیری (نمیدانم در طراحی یا اجرا) باعث شد در لحظات پایانی نیروهای لباس شخصی سبزیها را کتک بزنند و همین ، کار را خراب کرد و بیشترین بهره را آنها از همین اتفاق بردند.

من واقعاً نمیدانم ما کی میخواهیم یاد بگیریم که اینجور برنامه ها را با تدبیر جمع کنیم.

کتک زدن این چند نفر سبزی فقط باعث مظلوم نمایی آنها و ناراحتی و دلخوری بچه های خودمان شد.

سبزی های تنها و منزوی با چشم خودشان دیدند که مردم به شعارها و ادعاهای رسانه های بیگانه اعتنایی ندارند و این میتوانست مقدمه برچیده شدن کامل بساطشان باشد ، اما ما در نهایت آنها را کتک زدیم. چرا؟ چه فایده ای داشت جز اینکه بروند برای دیگران تعریف کنند که بله ما مورد حمله لباس شخصی ها قرار گرفتیم و مظلوم نمایی در کنند از خودشان! رسانه های بیگانه هم که از خدا خواسته!

آیا آنها حق ندارند از ما بپرسند اگر ما کم هستیم چرا اینقدر با عصبانیت به ما حمله کردید؟

آقایان! مدیریت کنید ، برای نظام هزینه بی جهت درست نکنیم. خودمان فردا می نشینیم میگوئیم رهبری مظلوم واقع شده. از ماست که بر ماست.

این ماجراها مربوط به شیراز است ، کسی اشتباهی گمراه نشود!


88/7/27
2:24 عصر

یاد لجن پراکنی های "تحلیل روز" بخیر

بدست تقی سهیلی در دسته

 

فردای روزی که "تحلیل روز" نشریه تجدید نظر طلبان فارس تعطیل شد ، بیشتر روزنامه های شیراز و البته خبرگزاری محترم ایسنا به اقامه عزا کمر بستند و در فراق یار گور به گور شده ، گزارش ، خبر و مصاحبه تهیه کردند. مضمون حرفشان هم همان شعارهای همیشگی بود که آزادی بیان را پاس بداریم ، اطلاع رسانی شفاف را گرامی بداریم ، رسانه های مسئول را محترم بشماریم ، خبرنگاران را بیکار نکنیم ...

چند روز پیش هم حاجات نیا ، یکی از مسئولین جریده "تحلیل روز" التجا نامه ای به وزیر ارشاد نوشته و طی آن مدعی شده که ما روزنامه ای معتدل و مدافع کیان نظام و ولایت بودیم و البته انتقاداتی هم به دولت نهم داشتیم.

من نگران هستم که اگر وضع به همین منوال پیش برود تا چند روز دیگر مدعی بشوند که اصولاً روزنامه "تحلیل روز" تنها ارگان مدافعان حریم ولایت فقیه و وارث خون شهدا و صدیقین بوده و ضد انقلاب کوردل طی توطئه ای آن را به تعطیلی کشانده اند.

البته از پیروان نظریه تلفیقی اخلاق منهای سیاست و سیاست منهای اخلاق  اصلاً بعید نیست که عملاً بلندگوی مطرودین نظام باشند و در مقام تظلم خواهی ، خود را انقلابی و مدافع کیان نظام جا بزنند.

تعدادی از فعالین فرهنگی شیراز در حال جمع آوری امضاء برای نامه ای هستند که در آن از اقدام قاطع شورای نظارت بر مطبوعات در تعطیلی مخمل نامه "تحلیل روز" تشکر شده است. این نامه که منتشر شد همه خواهند دانست که بیشتر روزنامه های شیراز نماینده افکار عمومی نیستند و بالعکس عموم فعالین فرهنگی مذهبی شیراز روزنامه تحلیل روز را همچون خاری در چشم متدینین می دانستند و دل خون دغدغه مندان نظام از دست شیطنتها و فضا سازیهای غیراخلاقی و غیر حرفه ای این جریده تازه کمی تشفی یافته است.

شنیده ام پرونده قطوری از تخلفات روزنامه ای که مدعی قانون گرایی بود در نهادهای فرهنگی مسئول جمع آوری شده است که برای تعطیلی 10 روزنامه هم کافی است. امیدوارم مسئولین مربوطه در پاسخ به درخواست مردم این تخلفات را در اختیار رسانه ها و مردم قرار دهند تا همگان ببینند اینهایی که خودشان را بر مشی اعتدال معرفی می کنند چگونه ناجوانمردانه بر کیان نظام تاختند و سیاه نمایی اگر سقفی داشت ایشان چگونه روی بامش ایستادند!

روزنامه تحلیل روز بعنوان ارگان غیر رسمی کودتاچیان مخملی ، آموزه های جنگ نرم را یکی پس از دیگری بکار می بست و سیر حرکت آن از اولین روزهای انتشار در زمستان 1385 به خوبی حاکی از برنامه ریزی دقیق و هدف گذاری مشخص برای رسیدن به آن چیزی بود که در تابستان 1388 امید داشتند محقق شود و نشد!

البته همه میدانند "تحلیل روز" بخاطر حضور در طرح براندازی نرم و مسائلی از این دست تعطیل نشده است ؛ چنانکه دستگاه قضایی ما و قوانین ناظر بر فعالیت مطبوعات در کشورمان هنوز تا روزهای جنگ نرم چند سال فاطله دارند و این گونه عناوین تعریف روشنی پیدا نکرده است.

فردای روزی که "تحلیل روز" منتشر نشد روزنامه افسانه ، رفیق فابریک "تحلیل روز" ، در صفحه اول تیتر زد: "روزهای تحلیل خاطره شد" من هم در همین حال و هوا عرض میکنم"

لجن پراکنی های تحلیل خاطره شد...

دروغگویی های تحلیل خاطره شد...

سیاه نمایی های تحلیل خاطره شد...

تیترهای تکذیب شده در صفحه اول تحلیل خاطره شد...

این قضیه تیترهای دروغ در تحلیل روز ماجرای جالبی است. این روزهای آخر حیات! یادم هست گاهی تعداد تیترهای تکذیب شده در یک شماره این جریده به چند مورد می رسید و این برای یک رسانه چه معنایی میتواند داشته باشد بجز انتحار؟!

مرحوم "تحلیل روز" معمولاً اخبارش را از خبرگزاری ایلنا و یا سایتهای خبری اصلاح طلبان مانند ارگان ادوار مجلس و گاهی ایسنا می گرفت و عموماً اخبار تند و تیز را گلچین میکرد . فردای آنروز برخی از این اخبار که حتی گاهی تیتر اول روزنامه تحلیل روز بودند دروغ از آب در می آمد و یا تکذیب میشد ، لذا آن سایتهای مرجع و منابع اصلی تولید خبر ناچار می شدند تکذیبیه را منتشر کنند اما تحلیل روز دیگر فرصت و جایی برای تکذیبیه و جوابیه نداشت. فکر می کنم باید یک شماره ای روز جمعه منتشر میکردند و فقط تکذیبیه ها را توش چاپ میکردند.


88/7/9
3:41 عصر

ضرورت بازگرداندن میر حسین موسوی

بدست تقی سهیلی در دسته میرحسین موسوی، انقلاب مخملی، چارچوبهای نظام، شکست درانتخابات

جمله ای که از قول میرحسین موسوی نقل شد مبنی بر اینکه من با توجه به سن و موقعیتم چیزی برای از دست دادن ندارم ؛ واقعاً قابل تامل و جالب است چرا که همگان میدانند ما تا آخرین لحظه زندگیمان چیزی برای از دست دادن داریم آن هم دین و ایمان است! بهرحال جمله فوق با خط مشی موسوی بعد از انتخابات تطابق زیادی دارد و همین مشی باعث تحمیل هزینه های زیاد به مردم شده است.

اعتقاد من این است که باید با دوراندیشی این آقای ترمز بریده را از راهی که در پیش گرفته برگرداند. این حرفها که ما تا موسوی را محاکمه نکنیم دست از سرش برنمیداریم و او باید پاسخگوی هزینه هایی که به نظام تحمیل کرده باشد ؛ البته جور دیگری هم میتواند تعبیر بشود.

موسوی واقعاً در بازگشت به داخل نظام چه چیزی بدست می آورد؟ در ادامه مسیر خروج از نظام چه چیزی به دست می آورد؟ پاسخ هر دو سئوال هیچ است!

موسوی اگر خودش به آغوش نظام برگردد (که مترادف با کنار گذاشتن بسیاری از ادعاها و پذیرفتن بسیاری از اتهامات خواهد بود) در عین حال محاکمه نشود و طعنه هم نشنود ، دیگر هیچ پتانسیلی برای کار سیاسی ، اجتماعی و حتی فرهنگی ندارد. ایشان زین پس بعنوان یک مرده متحرک در جامعه زندگی خواهد کرد و در تاریخ جمهوری اسلامی به بررسی رفتارهای او خواهند پرداخت. او در اذهان و نه در محاکم باید پاسخگوی خونهای ریخته شده ، تخریب وجهه جمهوری اسلامی ، همراهی با دشمنان تابلودار نظام ، هزینه های تحمیل شده به مردم عادی و بازی با عواطف جوانان هیجان زده هوادار خود باشد. این فشار فزاینده از او چیزی باقی نخواهد گذاشت.

در این فرض ، اصلاح طلبان در پناه این عقبگرد آقای متوهم ، میتوانند دوباره به ورود در حاکمیت و حضور مثبت و نه صرفاً معترضانه در فضای سیاسی نظام فکر کنند البته آنها دیگر اسم میرحسین را نخواهند آورد چرا که همه حیثییت انقلابی و همه سابقه مبارزاتی و سیاسی خود را به پای خیره سری ها و ادعاهای عجیب و غریب این آدم گذاشتند.

فرض دوم این است که میر حسین مسیر خروج از دایره نظام را ادامه داده و نهایتاً تلاش کند خود را بعنوان اپوزیسیون رسمی نظام مطرح نگه دارد.

در این فرض هم باید توجه کرد که سیر نمودار هواداری از موسوی ، قوسی نزولی را نشان میدهد و بی مبنا بودن بیانیه ها و ادعاهای او ، متدینین به نظام و علاقه مندان به سرنوشت کشور را از جرگه او خارج کرده است و از طرف دیگر معاندان جمهوری اسلامی هرگز رهبر جنبش جلبکی را بعنوان پیشوای مبارزه با جمهوری اسلامی نخواهند پذیرفت و هواداری امروز آنها از وی صرفاً سوء استفاده از موقعیت و سابقه مدیریتی او در نظام برای القای شکاف و تحمیل هزینه به جمهوری اسلامی است تا به این وسیله هم یکی از مدیران باسابقه را از کشور جدا کنند و هم بخشی از بدنه اجتماعی را دچار تردید نمایند. بدیهی است زمانی که موسوی کاملاً در موضع مقابله با نظام قرار بگیرد ، تبدیل به یک نیروی عادی و کم اهمیت میشود و خدا میداند با او چه معامله ای خواهند کرد؛ کما اینکه بسیاری همچون او را تبدیل به تحلیل گران فصلی رسانه های فارسی زبان و بیگانه نمودند.

ممکن است کاندیدای مخملی ما بخواهد راهی بینابین را در پیش بگیرد اما استخوان لای زخم نمیتوان زندگی کرد ، مردم هم حوصله این بازی را ندارند ؛ لذا نهایتاً میرحسین به یکی از دو جهت خواهد غلطید و به نظر من باید این آقای دروغگوی بزرگ را به طرف داخل نظام کشاند و این کار چند فائده برای نظام دارد از جمله اینکه هیاهوی رسانه های بیگاه و دشمن بر سر انقلاب کوتاه شده و به سمت موسوی سرازیر خواهد شد. او زین پس باید شاهد سرکوفتهای فراوان رسانه ها و شخصیتهای متعارض با جمهوری اسلامی با عناوینی چون کوتاه آمدن در مبارزه ، جیره خواری نظام ، پا گذاشتن روی خونهای سبز ، خیانت به آرمان آزادی وطن و ...باشد.البته میتوان تصور کرد که کاندیدای شکست خورده هم برای دفاع از خود و برای توجیه بازگشتش به درون چارچوبهای نظام ، با استفاده از تمام ظرفیت رسانه ای به آنها پاسخ خواهد داد و انتقادهای سختی از آنها خواهد کرد که برملا شدن ریشه برخی از توطئه های اخیر میتواند جزئی از این مقابله به مثل موسوی باشد. در این شرایط هواداران نظام با لذت و آرامش به تماشای این تقابل می نشینند.

فایده دیگر ؛ سرخوردگی شدید بدنه اجتماعی اپوزیسیون در خارج و داخل مرزهاست که دیر زمانی آنها را رها نخواهد کرد. آنها تا مدتها بجای سردادن شعارهایی مانند یاحسین میرحسین و موسوی رای منو پس بگیر ؛ باید برای تخریب رفیق مخملی دیروزشان شعر بسرایند و مرتباً خون دل بخورند و زیر لب بگویند: مرتیکه ریشو آخرش خیانت کرد ؛ همه حیثییت جنبش سبز را زیر قیمت بز فروخت به رژیم!


88/7/6
2:10 عصر

آیه الله حائری استاد اخلاق

بدست تقی سهیلی در دسته آیه الله حائری، اخلاق، تلویزیون، زیبایی بیان

آیه الله شیخ محی الدین حائری شیرازی نماینده سابق ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز ، حالا که مسئولیت سنگین خود را واگذار کرده است اینک بعنوان یک استاد و کارشناس علوم دینی حضوری دل انگیز در رسانه ها پیدا کرده است که هم برای مخاطبان و هم برای رسانه ها مغتنم است.

لهجه شیرین ، چهره جذاب ، لحن تاثیر گذار و از همه مهمتر روح زلال و علم سرشار جناب آقای حائری مخاطبان را مسحور میکند و این را کسانی که برنامه های تلویزیونی ایشان را دیده باشند تصدیق خواهند کرد.

منظر نگاه آقای حائری به مسائل فوق العاده زیبا و هنری است و شاهد آن خطبه های نماز جمعه ایشان و کتابهای منتشر شده به قلم ایشان است.

یک مثال فقط بعنوان مشتی از خروار ، کتاب ولایت فقیه ایشان را کسانی که مطالعه کرده باشند می دانند شبیه هیچ کتاب ولایت فقیه دیگری نیست! کتابها و مقالات در خصوص ولایت فقیه که من خودم تا حالا مطالعه کرده ام و خیلی هم زیاد بوده ، هیچ کدامشان نگاه ویژه آقای حائری را نداشته اند. ماجرای این کتاب هم این است که شیخ شیرازی اوائل انقلاب بعنوان یکی از مراجع فکری و نظریه پردازان انجمنهای اسلامی دانشگاهها در تهران مطرح بوده و این کتاب موضوع یکی از مباحث ایشان در جمع انجمنهای اسلامی در سال 58 یا 59 بوه است. البته به همین دلیل این مکتوب مدتها متروک و دور از دسترس بود و در سالهای اخیر چاپ مجدد شده است. هر کس این کتاب شیرین را خوانده باشد میتواند تفاوت عیار را درک کند!                                              

شنیده ام که در محافل علمی و حوزوی آقای حائری را بعنوان استاد تمثیل می شناسند و انصافاً ایشان در این خصوص بی همتا است.

آخرین باری که ایشان در تلویزیون ظاهر شد برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو بود که به همراه آقای طباطبایی به بررسی رهنمود رهبر معظم انقلاب در مورد مسائل اخلاقی جامعه می پرداختند.

بگذریم که این آقای طباطبایی بنده خدا اصلاً در قد و قواره آقای حائری نبود اما مهمتر از آن تفاوت برخوردهایشان بود که آقای حائری با مثالهای زیبا موضوع را تبیین میکرد و هم لباسش با بی تدبیری بیشتر فضای ذهنی مخاطب را بهم می ریخت و با تهاجم مستقیم به رئیس جمهور میگفت من این مسائل را علنی نمی گویم اما فلان شده و من فلان کرده ام!

بهر حال آقای حائری هم که به دلیل ماه رمضان و عدم امکان خضاب ، قرمزی محاسنش کم رنگ شده و به پائین رسیده بود با نگاه معنا دار و جالبی به این جناب نگاه می کرد و حرفهای نپخته وی در وقت اضافه را با این نگاههایش جواب می داد.

برای این استاد اخلاق محبوب در راه تازه ای که پیش گرفته اند آرزوی موفقیت میکنم.

 


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >