سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/27
1:4 عصر

مسکن مهر را خدا فعال کرد

بدست تقی سهیلی در دسته مسکن مهر، دولت دهم، وام مسکن، مراجع، فتنه

بسم الله

 

سال 78 بود ، داشتیم با چند نفر بزرگتر گپ میزدیم. صحبت بر سر آینده جوانان مملکت بود. می فرمودند ما امروز اینقدر مشکل داریم برای تهیه مسکن و ازدواج ؛ وای به حال شما و وای به حال نسل بعدی! شما چجوری میخواهید خانه تهیه کنید ، اصلاً قابل تصور هم نیست. انصافاً میزان درآمد مردمان در مملکت ما چه نسبتی با هزینه تهیه مسکن دارد؟!

اما به واقع طرح مسکن مهر ، بخصوص با تسهیلاتی که اخیراً دولت محترم برای تسریع در اجرای آن قائل شده اند ، راه میانبری است که میتواند امید به زندگی با حداقل رفاه را برای بسیاری از جوانان فراهم کند.

همین چند روزه متوجه شده ام که بنده واقعاً واقعاً میتوانم صاحب یک باب منزل مسکونی شوم و این قابل باور نیست! باور کنید. یعنی من با یک درآمد کاملاً معمولی و کمتر از معمولی ، تا مدتی دیگر صاحب خانه ای خواهم شد که مال خودم است و این امری عجیب است.

برای صاحب خانه شدن من ، دولت زمینش را تامین کرده است. پول ساختش را هم تا حدود زیادی تامین کرده است. یعنی وامهای 20 میلیونی و 25 میلیونی برای ساخت مسکن مهر و من فقط باید اقساطش را پرداخت کنم.

وضعیت پیگیری مسکن مهر در دولت نهم چندان امید بخش نبود و با تانی و کندی بسیار پیش میرفت اما در دولت دهم ناگهان مثل اینکه بنزین سوپر زده باشد خیلی قوی دارد به پیش میرود. امیدوارم دست های نابکار نتوانند این امیدواری و دلخوشی را در دهان مردمان زهر کنند.

بی انصافی بود که این حداقل تشکر را هم از دولتی که انواع بی انصافی در حق آن می شود نکنم.     

.....

پی نوشت همینطوری!:

1-سوال و انتقاد از مراجع اگرچه سخت است اما از مهمترین وظایف است. چرا که آنها بهرحال نقش ویژه ای در هدایت جامعه به عهده گرفته اند و به همان میزان باید مراقب و متوجه باشند.

سئوالاتی که اخیراً حسین شریعتمداری از محضر برخی از مراجع مطرح کرد گوشه ای از سئوالات بی شمار مردم متدین کشور است که بی پاسخ مانده است.

مردم نیاز به روشنگری دارند و به ارشادات مراجع دینی هم توجه زیادی دارند ، اما چنانچه تناقضات آزار دهنده و موضع گیریهای مبهم مشاهده کنند، در بهترین حالت ، مرجع مورد سئوال را از ذهن خود کنار می گذارند و دیگر او را مورد رجوع قرار نمی دهند، البته در بهترین حالت!

البته همانطور که عرض کردم منظورم مراجع است نه هر کس برای خودش دفتر و سربرگ زده و مرید جمع کرده است.

 

2-اینهم کلیپی برای یادآوری وحشیگری های مدعیان حقوق مدنی و... خودتان ببینید


89/3/16
9:4 عصر

'این عمار' را به شما نگفتند برادر من

بدست تقی سهیلی در دسته امام خامنه ای، این عمار، حرم امام، بصیرت، جنگ نرم، نخبگان

بسم الله

سخنان بسیار مهم امام خامنه ای در سالگرد امام راحل(ره) پر از نکته هایی بود که باید مورد توجه ما باشد ، ولی یک قسمت آن ضروری فوری بود و از ملزومات کار ما محسوب میشود. ایشان در خصوص مراقبت از حدود و مرزهای الهی در انتقاد به افراد تاکید داشتند. این مرا وا داشت که مطلبی را که مدتهاست در ذهن دارم بیان کنم.
بعضی از ماها مخصوصاً در طول سال گذشته به علت احساس تکلیفی که وجودمان را دربرگرفته بود ، کارهایی کردیم که در شانمان نبود و بزرگتر از دهانمان حرف زدیم. هر وقت هم که چه از طرف دیگران و چه پیش خودمان مورد سئوال قرار گرفتیم که چرا این طور رفتار میکنی به این ندای امام خامنه ای ارجاع دادیم که آقا فرموده اند "این عمار"؟
غافل از اینکه شان نزول این خطاب، دقیقاً بحث نخبگان و خواص است؛ یعنی کسانی که میتوانند عمار باشند. دوستان! خیلی صریح باید بگویم ما عموماً، عمار نیستیم و مخاطب این ندا هم نیستیم. بنابراین حضرت آقا در این خطاب کسان دیگری را مدنظر دارند. مثلاً علمای فاضل و مبارز قدیمی حوزه میتواند خطاب این حرف باشد و هستند. من و شما اصلاً نیستیم و این ناراحتی ندارد چون وظیفه و امتحان سنگینی بر دوششان قرار دارد.
عمار از سابقون در انقلاب بود ، یک عمر سابقه مبارزه و حرکت در خط ولایت را داشت، حرفش حتی در اردوگاه مخالفین خریدار داشت و آنها که امر برشان مشتبه شده بود با بیانات او هدایت می شدند. ما اینگونه ایم؟ نه
آیا اینکه ما مخاطب "این عمار" نیستیم یعنی تکلیفی نداریم؟ تکلیف داریم و تکلیفمان هم متوسط آقا مشخص شده است ولی باید خطاب آقا به خودمان را پیدا کنیم و در همان جهت کار کنیم.
چرا این بحث مهم است؟ به دلیل اینکه وقتی تکلیف خود را ندانیم کارهایی میکنیم که در شان ما نیست. فکر می کنیم چون اماممان فرموده "این عمار" باید دهانمان را باز کنیم و یکسره فریاد بزنیم. در حالیکه نه سوادش را داریم ، نه این تکلیف را.

 ما میتوانیم نقش سرباز یا افسر جنگ نرم را برای خودمان در نظر بگیریم و سعی کنیم در این راستا ضمن تقویت ابزارهای جنگی، به تکلیفمان عمل کنیم و البته باید جنگجویانی باشیم که تحت تاثیر رفتارهای ناصواب برخی فرماندهان و یا کسانی که میتوانند عمار انقلاب باشند ولی فعلاً ترجیح داده اند در بیت الله معتکف باشند ، فعالیت مان راکد نشود بلکه با الهام گرفتن از امام امت و انجام تکالیف ، بزرگترها را به تحرک واداریم.

در ضمن از دوستانی که در حرم بوده اند کسب اطلاع دقیق کردم که مطمئن شوم تعداد شعار دهندگان در هنگام سخنرانی حسن خمینی کم  و اندک نبوده اند! دوستان می گفتند تقریباً همه شعار می دادند.


89/3/13
10:40 عصر

میلاد حضرت فاطمه(س) و رحلت امام

بدست تقی سهیلی در دسته امام خمینی، حضرت زهرا(س)، تبلیغات

بسم الله

امسال بزرگداشت امام خمینی(ره) باشکوه تر از هر سال برگزار شد. امسال مراسم تولد حضرت صدیقه (س) کمتر جلوه داشت نسبت به سالهای گذشته.
امروز گشتی در خیابانهای شیراز زدم
.
ناخودآگاه حواسم به تابلوها و اعلانات اداری و تبلیغاتی در سطح شهر جلب شد. متوجه شدم که 70درصد آنها با مضمون تسلیت فرا رسیدن سالگرد رحلت امام است و تعداد بسیار معدودی نیز به موضوع تبریک میلاد حضرت زهرا(س) و روز زن و مادر اختصاص دارد و فضای شهر در مجموع بسیار حالت حزن آلود به خود گرفته است.
مثلاً در خیابان باغ تخت مدرسه دخترانه ای بود که انتظار داشتم حداقل تبریکی به مناسبت روز زن گفته باشند اما فقط یک پارچه نوشته ، برای تسلیت رحلت امام بود.
دلگیر شدم ؛ یاد این حرف افتادم که میگویند ما متخصص برگزاری مراسمات عزا هستیم، واقعاً متخصصیم. در حالی که امروز، عید بزرگی است ، اما کاملاً حال و هوای عزا در سالگرد امام را دارد.
ان شاء الله حضرت زهرا(س) از همه عوامل دخیل راضی باشند، چون به هرحال(ان شاء الله) نیتشان خیر بوده ولی کج سلیقگی عجیبی به خرج داده اند.
یکی از دلایل این اتفاق البته میتواند دست پا چلفتی روابط عمومی ادارات مختلف باشد که پارچه ها و بنرهای مانده از سالهای گذشته در مورد رحلت امام را مجبور بوده اند همین امروز 5شنبه و قبل از تعطیلی ادارات نصب کنند و با توجه به اتصال این دو مناسبت این وضع پیش آمد.
خوب بود کمی برنامه ریزان تبلیغی و ترویجی شهر به این فکر می کردند که خمینی ها آمده اند که گوشه ای از نور وجود حضرت فاطمه(س) را اگر بتوانند متجلی کنند و اگر قرار بود خود امام نظر بدهد که شکل تبلیغات این مناسبت های متقان چگونه باشد چقدر فضا متفاوت بود.
شهرداری که قربانش بروم شهر را پر کرده از آویزها و بنرهای "روح خدا به خدا پیوست" هر سال هم این جور بنرها را میزنند. نمی شود آیا جملات کلیدی امام را مثلاً در مورد حضرت صدیقه (س) بزنیم؟ جایگاه ذوق و تدبیر کجاست؟


89/3/11
10:58 عصر

بالاخره بیت امام یا راه امام؟

بدست تقی سهیلی در دسته سیاست، انتخابات ریاست جمهوری، امام خمینی، سید حسن

بسم الله

جناب سید حسن مصطفوی نوه بنیان گذار کبیر جمهوری اسلامی به علت شهرت پدربزرگ ، بالقوه استعداد مشهور شدن در حد جهانی را دارد و این البته طبیعی است که آدمهای منسوب به اشخاص بزرگ و مشهور "مسئله" باشند و حتی اگر خودشان هم نخواهند بالاخره محل بحث و مجادله قرار بگیرند.

حضرت امام (ره) از آنجایی که نسبت به این قبیل مسائل حساس بود و عوارض آن را می دانست از ابتدا سعی بر دور نگهداشتن فرزندان و سایر اعضای خانواده اش از مسایل اجرایی و حکومتی داشت و نهایتاً از آنها در اداره دفترش کمک میگرفت.

همین منهج مورد توجه رهبر فعلی جمهوری اسلامی نیز قرار داشته و ایشان هم مانع از حضور وابستگان خود در مناصب حکومتی میشوند.

آنچه مورد توجه است آنکه، طریق دور نگهداشتن نزدیکان از مراکز قدرت رسمی در مورد بزرگان تا زمان حیات خودشان کاربرد عملی دارد و پس از آن ، آنچه تعیین کننده خواهد بود ، مذاق این آقازاده ها و البته گرایش و توجه مردم خواهد بود.

در مورد بیت مکرم و محترم حضرت امام (ره) چند نکته قابل توجه است:

 

1- انتساب به هیچ آقایی (هر که میخواهد باشد) هیچ امتیاز اصیلی برای کسی ایجاد نمیکند. نباید تعارفاتی که در این نوشته هم اشکالی از آن را میتوانید ببینید این آقازاده ها را هوایی کند که واقعاً خبری هست.

وقتی شاعر میگوید: گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل ؛ گویای این مسئله است که جوگرفتی و دچار سوء تفاهم شدن در اثر تعریف و تمجید مردم از پدر فاضل مربوطه ، سابقه ای طولانی و تاریخی دارد. اصولاً اگر بنا باشد احترامی واقعی از راه انتساب بر کسی مترتب باشد این احترام حدودی دارد و حفظ احترام امامزاده توسط متولی حداقل آن است. به بیان روشن تر خط امام و سیره امام راحل (ره) معیار روشنی در برابر مردم و مریدان آن پیر سفرکرده است و نمیتوان با ادعای بستگی نسبی به امام (ره) برخلاف سیره او گام برداشت و از مردم طلب حمایت نمود. به این ترتیب آقازاده ها باید متوجه باشند حرکت بر خلاف سنت حسنه رهبران انقلاب و در راس آن امام خمینی(ره) اگر چه برای مقطع کوتاهی ممکن است مردم را غافلگیر کند اما بتدریج آنها (آقازاده ها) را از اصل خواهد انداخت و باید پذیرفت اعضای بیت امام (ره) برتر از پیامبرزادگان و امام زادگان بی واسطه ای نیستند که مسیر طغیان در پیش گرفتند و عبرت تاریخ شدند!

 

2- منسوبین حضرت امام (ره) همگی یکسان و یک گونه نبوده اند و برخی از ایشان مانند سید حسین مصطفوی از ابتدای پیروزی انقلاب مورد غضب پدربزرگ خود و رهبر کبیر انقلاب اسلامی قرار گرفته و بعدها عملاً در مسیر دشمنی آشکار با نظام اسلامی تلاش کردند. بعضی دیگر از منسوبین دور و نزدیک این خانواده نیز مواضع متفاوت و گاه متناقضی در مسائل کشور داشته اند و نمیتوان نظری کلی را در مورد همه آنان ابراز کرد.

 

3- نمیتوان انکار کرد که حجه الاسلام سید حسن مصطفوی که بعد از فوت پدر بزرگوارش مسئولیت بیت امام راحل(ره) ، دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) و تولیت حرم امام (ره) را بعهده گرفته است ، به طور آشکاری به جریان معروف به اصلاح طلب گرایش داشته و این تمایل از همنشینی به همراهی در مواضع سیاسی در دوران حاکمیت اصلاح طلبان رسید.

          همه به خاطر دارند که در روزگار دوم خرداد ، طیفی وسیع از تخریبها و اتهامات نسبت به انقلاب و                

           نظام و بنیانگذار آن در فضای رسانه ای پخش شد ولی صدا از همه درآمد و از متولیان دفتر امام        

           (ره) خبری نبود. در مقابل توهین های مستقیم و علنی مانند آنچه اکبر گنجی نیز در مورد  امام راحل(ره) به زبان آورده بود نیز از "تیم دفتر" چیزی دیده و شنیده نشد.

4- سید حسن مصطفوی در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری ، پا را از این هم فراتر گذاشته و در عقبه ستاد انتخابات میرحسین موسوی به فعالیت مشغول گشت. این رفتارها هیچ تناسبی با آنچه مورد انتظار متدینبن و انقلابیون از بستگان امام خمینی(ره) است ،نداشت.

5- پایان انتخابات و اعلام نتایج رسمی آراء و بررسی شکایات از طرف شورای نگهبان میتوانست پایانی بر رقابتهای انتخاباتی و قرار گرفتن سید حسن خمینی در جایگاه اصلی خود باشد اما بزودی معلوم شد که نه رقبای آقای احمدی نژاد قصد تمکین به قواعد مردمسالاری دینی را دارند و نه سید حسن خمینی بنای مصلحت اندیشی در چارچوب مصالح نظام را دارد.

پیگیری مطالبات غیرقانونی و سعی در بحرانی نشان دادن جامعه از طرف برخی اصلاح طلبان و سکوت طولانی متولی بیت امام راحل(ره) که از آن تلقی رضایت و همراهی میشد در ایجاد این احساس عمومی نقش مهمی داشت مخصوصاً که شایعاتی در محافل سیاسی منتشر بود مبنی بر تلاش سید حسن خمینی برای جلوگیری از اعلام حمایت و حضور علما در فتنه ای که برای نظام ایجاد شده بود.

همه این مسائل در پرده بود تا اینکه مراسم مهم و تاریخی تنفیذ حکم ریاست جمهوری برای منتخب دهم ملت پیش آمد و مردم با تعجب متوجه شدند نوه امام (ره) بدون اعتنا به رای اکثریت مردم و جایگاه قانونی رهبری در کشور به این مجلس ملی نیامده و ترجیح داده با غیبت خود اعلام کند که به رای و انتخاب مردم معترض است.

این روند تداوم یافت تا اینکه رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت برای ادای احترام و تجدید بیعت با آرمانهای امام خمینی (ره) به حرم ایشان مشرف شدند و طبق معمول انتظار این بود که متولی این آستان به استقبال ایشان آمده و آنها را همراهی کند که البته اینطور نشد و سید حسنی در میان نبود.

رفتارهای نسنجیده و هیجانی گروههای اصلاح طلب در انتخابات اخیر البته دامن کلیت این جریان سیاسی را گرفته است و در آمدن از گردابی که در مقابله با نظام گرفتار آن شده اند نیازمند یک توبه سیاسی و تلاش برای پرداخت بدهی سنگین به مردم و نظام مقدسشان است و اگر خمینی جوان بنا ندارد در جایگاه ملی و فراحزبی خانواده خمینی قرارداشته باشد و ترجیح میدهد بعنوان یکی از عناصر جناح اصلاح طلب وظیفه ای بعهده گرفته و مشغول فعالیت سیاسی گردد لاجرم در دادن این هزینه باید شریک و سهیم باشد و نمیتواند از زیر آن شانه خالی کند.

 

 

4- اگر این دریافت صحیح باشد که حجه الاسلام و المسلمین سید حسن مصطفوی به طور جدی و آشکار قصد ورود به مسائل سیاسی را دارد ، اصلاً به مصلحت نیست که رسانه های ارزشی از در انکار و ممانعت نسبت به وی درآیند.هرچند این موضوع هزینه های زیادی را به رقبای سیاسی وی تحمیل خواهد کرد و اتهام مخالفت با بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی از همین اکنون آماده الصاق به پیشانی ایشان است اما نباید نسبت به بصیرت و درک مردم کم لطف بود و باید به خاطر آورد که بسیاری از این هزینه ها در انتخابات اخیر پرداخت شده است!

ورود رسمی به میدان فعالیتهای سیاسی برای بستگان امام راحل(ره) آزاد است اما همه میدانند که رقابتهای سیاسی ، همراه با انتقاد و عیب جویی است و رقبای ایشان مجاز خواهند بود همانند یک رقیب سیاسی به ایشان نگریسته و این نگاه را به جامعه نیز تسری دهند که در اینصورت آقای خمینی جوان دیگر از حیثییت متولی بیت رهبر انقلاب بودن تا حدود زیادی دور شده و همانند یک رجل سیاسی باید به زد و خورد با همآوردان خود بپردازد. اگر واقعاً سید حسن مصطفوی این راه را برگزیده باشد نباید از جایگاه گروههای سیاسی اصولگرا مانع او شد زیرا هم برای مردم و هم برای خودش تولید شبهه و نگرانی میشود.

 

6- این مسئله قابل انکار نیست که برخی اصلاح طلبان اکنون که پس از انتخابات پرماجرای 22خرداد و اتفاقات پس از آن همه داشته های خود را از دست رفته و همه حیثییت و گذشته سیاسی خود را سوخته یک ادعای بی سند و دلیل میبینند ، برای بازگشت به درون نظام و آشتی با صندلیهای حاکمیت ، نیازمند کانال و معبر قابل اتکایی هستند که در ماجرای انتخابات اخیر نسوخته باشد و همچنان پتانسیل ورود به رقابتهای سیاسی درون نظام را داشته باشد و هیچ کس برای آنها مطمئن تر از حجه الاسلام سید حسن مصطفوی ، نوه رهبر کبیر انقلاب انقلاب اسلامی ایران نمیتواند باشد. بنابراین نمیتوان تردید داشت که آنها به هر قیمت تلاش خواهند کرد سید حسن مصطفوی را وارد این عرصه نموده و آخرین تلاشهایشان را گرداگرد او انجام دهند.

با توجه به گذشته ای که از حسن مصطفوی سراغ دارم این اتفاق اصلاً بعید نیست و نباید تصور کرد که معنای آن فدا کرد موقعیت ویژه برای حفظ پایگاه اصلاح طلبان در نظام است ، بلکه این رفتار احتمالاً به معنای پایان یک مرحله از حیات جمهوری اسلامی و ورود به دوره ای جدید است که تنها یکی از نتایج آن اینست که دیگر هیچ وابسته به "نام" و "بیتی" حتی در گوشه دفترش ، این امکان را نخواهد داشت که به این وسیله خود را از معرض تهاجم منتقدین و مخالفان دور نگه دارد.

 

7- سید حسن مصطفوی با ورود به عرصه رقابتهای سیاسی ، به زودی با سئوالهای درشت و مهمی روبرو خواهد شد و باید خود را آماده پاسخ دادن کند. شاید روزی که میرحسین موسوی تصمیم گرفت به حمایتهای هاشمی رفسنجانی از خود افتخار کند! و همراهی و همکاری سازمان مجاهدین و حزب مشارکت در ستادهای انتخاباتی اش را بخواهد و در عین حال خود را کاندیدای بی رسانه و نخست وزیر امام (ره) و اصولگرای اصلاح طلب و حامی مستضعفین و ... معرفی کند ، هیچگاه تصور نمیکرد که صحنه سیاسی ایران این اندازه عریان و دریده باشد که به طرفه العینی مهر همراهی با سرمایه داران و افراطیون دین گریز را چنان بر پیشانی اش بکوبند که تقلا هرچه بیشتر کند ، نتیجه کمتر بگیرد.

8- ماجرای انتخابات اخیر ریاست جمهوری باید برای همه فعالان سیاسی درس عبرتی شده باشد که دوره غمزه های عاشقانه و ژستهای عارفانه در صحنه سیاست ایران سپری شده است ، احمدی نژاد که مدعی احیای ارزشهای انقلاب بود اکنون باید اتهام لیبرال بودن را از جانب علی مطهری تحمل کرده و پاسخ گو باشد ، بقیه هم جای خود دارند. خمینی جوان ، فکر اینکه بتواند با یک حضور پرشور و ناگهانی ، همه را غرق خاطرات زیبایشان از مرحوم امام (ره) کند را از سر بدر کرده و واقع بینانه با خود بیندیشد آیا میتواند از عهده سئوالات صریح و بی رحمانه برآید یا همان اول بازی میخواهد دردنامه خطاب به پدربزرگ و پدرش نوشته و از جور امت شکایت کند! و هوادارانش هم یکسره بر طبل بکوبند که حیثییت و حرمت خاندان امام(ره) را لکه دار نکنید!

-------------------------------------------

پی نوشت1:این مطلب میتواند درباره هر یک از خانواده امام راحل صادق باشد. مخصوصاً که این استعداد را هم بعضی هایشان دارند.

پی نوشت2: امروز خبر مصاحبه جنجالی زهرا اشراقی درباره امام منتشر شد و گواهی بود بر این مطالب و این نتیجه که "نواده روح الله سید حسن نصرالله"

پی نوشت3: تو این چند روز به علت اتفاقات حرم مطهر امام خمینی(ره) مطالب زیادی نگاشته شده که سعی میکنم به آنها لینک بدهم

همه چیز درباره سخنرانی ناتمام سید حسن خمینی http://ab_o_atash.persianblog.ir/post/278 
چرا مردم در حرم حضرت امام ، سید حسن را از نطقش باز داشتند؟؟http://hajimasalaton.blogfa.com/post-247.aspx

تاوانی که حسن آقا باید می داد و داد http://parandeyebibak.blogfa.com/post-62.aspx
اندک های بیشمار http://amirihosain.blogfa.com/post-198.aspx
حق با آسید حسن آقا بودhttp://bolukat.blogfa.com/post-51.aspx
نامه ای به نوه ناخلف امام سید حسنhttp://www.ruzeemtehan.blogfa.com/post-26.aspx
نگاهی به سخنان سیدحسن، فارغ از بحث های انتخاباتیhttp://bahr.blogfa.com/post-10.aspx

تازه 20 سال از رحلت امام گذشته است http://1shahed.blogfa.com/post-15.aspx

نسبت با امام مصونیت می آورد یا مسئولیت؟http://bi-omr.blogfa.com/post-95.aspx

تبار شناسی سید حسن مصطفوی

 http://ahmadghadiri.blogfa.com/post-148.aspx

رونمایی از یک سند تاریخی درباره سید حسن خمینی     http://amaliat.blogfa.com/post-183.aspx

“جوان مسلمان” و چهارده خرداد هشتاد و نه     http://www.philosociology.ir/daily-articles/214-1389-03-17-06-57-55.html

سوال برادر کوچک سید حسن آقا...      

 http://www.andishpak.blogfa.com/post-68.aspx

 

 

 


89/3/7
6:39 عصر

حاشیه ای بر برنامه اخیر "دیروز امروز فردا"

بدست تقی سهیلی در دسته یامین پور، سید مهدی میرباقری، سید منیرالدین حسینی، دیروز امروز فردا، هاشمی، فتنه پس از انتخابات، فرهنگستان علوم اسلامی

بسم الله

گفتگوی وحید یامین پور با حجه الاسلام سید مهدی میرباقری در برنامه چالشی "دیروز امروز فردا" یکی از بهترین و آموزنده ترین گفتوگوهای این برنامه بود. رئیس فرهنگستان علوم اسلامی از همان ابتدا با نگاه فرهنگستانی به تحلیل مسائل گذشته ، جاری و پیش روی نظام پرداخت و یامین پور هم بهتر از همیشه گفتگو را مدیریت کرد.
تفاوت نگرش میر باقری و هم سلکانش در فرهنگستان علوم اسلامی که ناشی از بنیادهای فکری به یادگار مانده از مرحوم سید منیرالدین حسینی است با سایر نحله های موجود به خوبی در این گفتگو به تصویر کشیده شد. نگاه تمدنی به اسلام و تولید عقلانیت ایمانی در عبور از عقلانیت سکولار غرب به عنوان مهمترین جبهه پیش روی انقلاب اسلامی دو کلید واژه مهم مطرح شده در این برنامه بود.
صراحت استاد میرباقری هم مثال زدنی بود و بدون کمترین جسارت و بی مبالاتی وقتی که یامین پور از وی خواست مصداقی تر سخن بگوید، مواضع هاشمی را با استناد به سخنان امام خامنه ای در خطبه های نماز جمعه 29خرداد تحلیل کرد و چقدر هنرمندانه مبادرت به این کار کرد. با وجود اینکه بسیاری از موضع گیریهای هاشمی را به این ترتیب شفاف کرد اما هیچ کس نمی تواند بگوید نسبت به وی بی احترامی صورت گرفت
.

باید از یامین پور و مدیران رسانه ملی بابت این حسن انتخاب و حسن اجراء تشکر کنیم که ما را با این سبک از نگرش هم آشنا کردند؛ البته بی تردید این هم از برکات فتنه پس از انتخابات است که آدمهای مختلف که تفکرات گوناگون را نمایندگی میکنند امکانی پیدا میکنند که حرفهایشان را مطرح کنند و مردم غیر از صحبتهای کلیشه ای و خسته کننده چیز دیگری هم بگوششان بخورد.
نکته ای که به ذهنم رسیده این است که به نظر می آید یامین پور قدرت اداره مناظرات سنگین دو طرفه را ، آنطور که انتظار میرود و در طراز ملی ندارد و کنترل کاملاً از دستش خارج میشود. البته شاید نیاز باشد فرصت بیشتری به او داده شود تا بتواند تسلط مناسبی بر فضای مناظرات پیدا کند ولی فعلاً که بیشتر برنامه هایش را تک نفره و با یک نگرش برگزار میکند. شاید هم من اشتباه میکنم.


89/3/5
7:2 عصر

سرباز روح الله سرباز روح الله مانده است

بدست تقی سهیلی در دسته ولایت فقیه، آیه الله نوری همدانی، فارس، امام خمینی

بسم الله

سفر حضرت آیه الله نوری همدانی به شیراز و استان فارس فرصت دوباره ای بود تا کلام روحانی این سرباز پاک باخته امام خمینی(ره) را از نزدیک نیوش کنیم و حضور نورانیش را در دیار خویش احساس نمائیم. اقشار متدین و مذهبی با این مدافع حریم ولایت از سالها پیش آشنایی دارند اما آنچه باعث شد نگاه ویژه مردمان ، معطوف بزرگی و صلابت و استواری این استوانه فقاهت و مجاهدت شود ، بصیرت و درایتی بود که آیه الله در ماجرای فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری از خود نشان داد.
در لحظه سرنوشت سازی از تاریخ اسلام و ایران که غبار تردید و دودلی با سموم فتنه گری و پیمان شکنی برخی بزرگان و خواص و دوگانه نمایی و بلکه چندگانه نمایی گروهی به ظاهر مصلح ،ترکیب گشته و فضای جامعه اسلامی را آلوده بود ، انصافاً حضور پر ایمان ، شفاف ، مطمئن و روشنگرانه حضرت آیه الله نوری همدانی ، همچون ستونی از نور راهگشای طریق هدایت و سعادت بود.
در کلام و رفتار این مرجع عالی قدر دینی آنچه نقش اول و محوری دارد ولایت است و دفاع از حریم آن. در همه سخنرانی هایی که ایشان در شیراز و سایر شهرهای استان ایراد نمود تاکید بر ولایت و شقوق آن نقش پر رنگی داشت.
در چند سخنرانی از ایشان که شخصاً حضور داشتم احساس کردم آیه الله خود را طلبه ای بلکه سربازی میداند که مانند چند دهه پیش در رکاب امام خمینی (ره) مشغول جهاد و مبارزه ای دامنه دار و طولانی مدت است و هرگز مقاطعی مانند پیروزی انقلاب در سال 57 را فرصتی برای اعلام پایان مبارزه نمی داند بلکه اعلام بازنشستگی را برای خود به منزله خیانت به امام زمان (عج) می پندارد. از این رو همواره با چشمان نگران روند امور را زیر نظر دارد و فارغ از تعلقات شخصی به وظیفه سنگین تهاجم به فرهنگ الحادی و مادی و تقویت اسلام ناب محمدی(ص) می اندیشد.
مرجع بسیجی واقعاً برازنده حضرت آیه الله نوری همدانی است ؛ کسیکه عمل به تکلیف را اصل می داند و همین را به همه توصیه میکرد. در یکی از جلسات از ایشان سئوال شد حوزه های علمیه چه برنامه ای برای مقابله با فتنه ها دارند ؛ ایشان با انتقاد تلویحی از برخی هم لباسهایشان گفتند اگر علمای حوزه ها جور دیگری موضع میگرفتند ، اوضاع به گونه ای دیگر پیش میرفت. ایشان اضافه کرد اگر از شیراز 10 نفر از علما کفن می پوشیدند و میگفتند ما معترضیم آیا اوضاع اینگونه میشد؟ شما باید وظیفه خودتان را انجام دهید و منتظر کسی نمانید که حوزه چه کرد یا فلان جا چه کرد! و همه را به آیه 200 سوره مبارکه آلعمران رجوع داد
.


نوع سخن گفتن ایشان در خصوص فتنه های پس از انتخابات نیز جالب و آموزنده بود. ایشان در پاسخ به سئوالی در خصوص شعار معروفشان _خامنه ای کوثر است دشمن او ابتر است _ فرمودند من احساس وظیفه کردم و برای دفاع از نظام وارد شدم. باید این نظامی که ابر قدرتها را به خطر انداخته است حفظ کنیم.خودش را همچنان هم نفس امام راحل (ره) در مسیر مبارزه می دانست. مرجعی که مانند سرباز برای ولایت فقیه قدم برمی داشت باعث شد ما احساس خجالت و حقارت کنیم.


89/1/29
8:40 صبح

فرزندان ملکم خان در انتخابات ریاست جمهوری چه کردند؟

بدست تقی سهیلی در دسته انقلاب مخملی، ملکم خان، انقلاب مشروطه، ولایت فقیه

بسم الله

ملکم خان بعنوان یکی از پدران روشنفکری غربزده در ایران یکی از مهمترین راهبردهای این جریان فکری را طی جمله ای معروف با این مضمون بیان کرده که برای القای دستورالعملهای غرب گرایی و پیروی از تفکر مادی باید آنها را در لفافه ای از دین پیچید و به خورد مسلمانان داد تا آن را پذیرفته و بکار ببندند.

تجربه انقلاب مشروطیت که آوردگاه تفکرات و سلایق مختلف در ایران بود در نهایت پیروزی و غلبه این راهبرد ملکم را نشان داد و به تصویر کشید ؛ چرا که جریان غرب باور ، با اتکا به ادبیات ظاهراً دینی و درواقع رنگ کردن مفاهیم غربی با صبغه الهی ، توانست هم عوام جامعه ایرانی را با خود همراه سازد و هم خواص را گمراه یا منفعل نماید. انقلاب مشروطیت به راستی صحنه پیروزی آموزه های ملکم خان بود در مقابل تفکرات اصیل دینی و همچنین تفکرات بی پروای غربگرا.

پیروان ملکم که اغلب در تشکلهای مخفی و ماسونی ، نهان روشی را می آموختند توانستند با آمیختن مفاهیم سکولار با ظواهر دینی از گروههای دیگر پیشی گرفته و گفتمان خود را تثبیت کنند.

در زمان وقوع انقلاب مشروطیت ، علما و روحانیون به دلیل نبودن یک محور همگانی و دست نیافتن به یک فهم مشترک از مفاهیم جدید وارداتی ، دچار اختلاف شده و در نهایت ناچار شدند در زمین بازی مورد نظر غربگرایان وارد شده و البته بازی را واگذار کنند.

در حالی که به نظر می آمد قدرت اصلی در مدیریت جریان اعتراض به قاجار و سیستم پادشاهی در اختیار علمای نجف و تهران است نداشتن محور مشترک و افتادن در دام بازی های سفارت کبرای بریتانیا و عوامل آن باعث شد رهبران اصلی نهضت عدالتخانه در نهایت مغبون و مغموم به نتیجه کارشان بنگرند و محصول مجاهدت های عدالتخواهانه را مصادره شده به نفع دشمنان اسلام ببینند.

در جریان کودتای مخملی بعد از انتخابات ، دشمنان سعی کردند با همین شگردهای امتحان شده خواص انقلاب را گیج و منفعل کنند و بازی خود ساخته را به سمت دلخواهشان هدایت کنند و البته تا حدود زیادی هم موفق شدند.

باید اذعان کرد که متاسفانه بسیاری از نخبگان جامعه اعم از روحانی و غیر روحانی در جریانات بعد از انتخابات متحیر و منفعل شده بودند و دلیل آن دقیقاً استراتژی قدیمی اعلام شده از سوی ملکم خان بود که دشمنان حرف باطل خود را در لفافه دین عرضه می کردند. چنانکه میرحسین موسوی برای پیشبرد کودتا ، عریضه دادخواهی را به مراجع و علما می نوشت تا برای پیشبرد براندازی نرم ، به یاری او بشتابند و البته اگرچه علما با او هم داستان نشدند اما لااقل این نتیجه راداشت که برخی از آنها منفعل و تماشاچی شدند.

در اقدامی دیگر توده ای ها و سلطنت طلبان با نامه نگاری و تماس تلفنی با دفاتر مراجع و علما از آنها میخواستند که به جنبش سبز ملت ایران بپیوندند!

همچنین به یاد بیاوریم که سران کودتای نرم و عوامل رسانه ای آنها چگونه بر روی سید بودن موسوی و خاتمی مانور میدادند و آنها را فرزندان مظلوم پیامبر (ره) میدانستند و بغیر از آن متوسل به بیت حضرت امام (ره) شدند و از آن بالاتر رنگ سبز که نشانه ای از اهل بیت (س) است را نماد مبارزه خود قرار دادند.

بکارگیری نمادها و نشانه های مذهبی در بالاترین شکل ممکن و استفاده حداکثری از ادبیاتی با ظاهر دینی ، چیزی نیست که کسی بتواند آنرا در وقایع پس از انتخابات انکار کند اما چرا کودتاچیان علیرغم استفاده دقیق از این ابزار و رسیدن به برخی نتایج مقدماتی در رسیدن به هدف اصلی ناکام مانده و از میدان بدر رفتند؟

در ماجرای انقلاب مشروطه ، علمای مبرز و بلند پایه ای در صحنه حضور داشتند که از نام آوران تاریخ شیعه به حساب می آیند. جالب این است که همه این علما اتفاقاً با مشی سیاسی و فعالانه با موضوع مشروطیت مواجه شده و نسبت به آن موضع گرفتند. آخوند خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید کاظم یزدی (صاحب عروه) ، ملا عبدالله مازندرانی ، شیخ فضل الله نوری ، سید عبدالحسین لاری ، سید محمد طباطبایی ، سید عبدالله بهبهانی .... از جمله برجستگان حوزه های علمی آنروز شیعه بودند که در ماجرای مشروطیت حضور فعال داشتند.

من فکر میکنم اگر این گروه از علما در زمان ما بودند باز هم همان اتفاقات تکرار میشد و مجدداً پیروز میدان تفکر منافقانه ملکم خان ناظم الدوله بود. اما این بار ما پیروز شدیم و دلیل اصلی آن و بلکه یگانه دلیل آن را در وجود و حضور ولی فقیه و پیوستگی مردم با ولایت باید جستجو کرد. ما ولی فقیه داریم و عدالتخواهان معترض به ظلم قجری نداشتند.

ولی فقیه آن عالم عادل و با تدبیری است که ذیل مدیریت امام زمان (عج) بحرانها را شناسایی و مدیریت میکند و مانع از پراکندگی نیروی حقیقت جو و متدین میشود. همه بحران در نظام ولایی در سست شدن جایگاه ولایت است. تا زمانی که این جایگاه مستحکم و رفیع است و مردم گوش به فرمان او باشند تهدیدات همچون سایه رفع میشوند. به همین دلیل واضح است که نوک پیکان تهاجمات به سمت این جایگاه تاثیرگذار نشانه رفته است هرچند که گاهی با نام های دیگری صورت میگیرد.

بنابراین ارزش واقعی جریانان و افراد در اتصال آنها با شخص ولی فقیه و پیروی از او است نه هر چیز دیگر.

 جریانی که عقبه فکری آن گاهی با صراحت تمام پیروی از تفکرات پدران روشنفکری در ایران همچون ملکم و آخوند زاده را به زبان آورده است اینک با ظرافت تمام سعی میکند خود را در پس عناوین فریبنده و منفعل کننده ای مانند یاران امام(ره) ، سابقون انقلاب و غیره مطرح کند و دقیقاً با تاسی به فرمول کهنه ملکم خان به همه چیز متمسک میشود جز فرامین و رهنمود های شخص ولی فقیه. این گروهها از اسلام به شدت مایه میگذارند، برای انقلاب دل می سوزانند، حقوق مردم را علم خویش میکنند، از روحانیون و مراجع بهره برداری میکنند، برای شخص امام(ره) و منسوبین شناسنامه ای امام(ره) یقه می درانند، جوش میزنند که یاران اصیل انقلاب و امام(ره) گوشه گیر نشوند و بهشان ظلمی نرود، از قوانین کشور دم میزنند اما حاضر نیستند دستورات امام انقلاب را بازگو کرده و سرلوحه عمل قرار دهند.

تذکر به خواص و تنبه آنان به اینکه مردم ولایت را میخواهند و معیار صحت راه و منش بزرگان ، تطبیق آن با سیره امام انقلاب است ، میتواند در تسریع تصحیح برخی لغزشهای ایشان کمک شایان توجهی باشد.

 

 


89/1/26
8:33 صبح

کسان کدام و ناکثان کیستند - 3

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

در بخش دوم فیلم که ماجرای وقایع پیرامون مسجد آتشیها محور داستان قرار دارد باز هم گزینش گری و داستان سازی ابزار کار سازندگان فیلم است چنانکه در بخش اول فیلم سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه استان را به صورت تقطیع شده و ناقص نمایش میدهد و پاسخهای وی در بیان سید علی محمد دستغیب نیز باز هم بی ربط است. گویی سازندگان فیلم مصلحت ندیده اند مانند برخی موارد دیگر نظرات دقیق آقای دستغیب را به سمع و نظر مخاطبان برسانند.
در اولین تصاویر این بخش گروهی دیده میشوند که در کوچه مقابل مسجد ، علیه آقای دستغیب و مسجد وی شعار میدهند که فیلم آنها را
افرادی شبه نظامی! معرفی میکند. در همین حال عده ای در تصویر دیده میشوند که با حرارت و استقامت فوق العاده در حال جلوگیری از تعرض به مسجد هستند و با افراد شبه نظامی! مقابله میکنند. فیلم ترجیح میدهد در مورد این افراد سکوت کند و توضیحی ندهد. نکته قابل توجه این است که در زمان وقوع این جریان ، در فاصله حدوداً 50 متری ، جمعیت به خشم آمده چند هزار نفری در خیابان شهید دستغیب و در انتهای کوچه مسجد در حال سر دادن شعارهای خشمگینانه ای بر علیه مواضع دشمن شاد کن آقای دستغیب هستند که عکسها و تصاویر آن قبلاً منتشر شده است.  اما فیلم حاضر نیست حتی یک لحظه این تصاویر را به بیننده نشان دهد تا مبادا تصور شود که معترضین واقعی به آقای دستغیب مردم متدین شیراز و اقشار انقلابی آن هستند که مواضع عجیب و تنفرآور این شخص در طول ایام بعد از انتخابات و مخصوصاً پس از فاجعه هتک حرمت عاشورای حسینی (ع) که حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب مجدداً نظام را شماتت کرده و به کاندیدای شکست خورده و محبوبش تسلیت گفته بود، خون آنها را به جوش آورده است. همان مردمی که در آن روزهای فتنه آلود ، بیانیه ها و رهنمودهای علمای صالح و دلسوخته در اقصاء نقاط کشور را میدیدند که در محکومیت بی احترامی به عاشورای حسینی(ع) صادر شده است و در شیراز ، نیز قاطبه علما  و خصوصاً سید علی اصغر دستغیب برادر امام جماعت مسجد آتشیها ، با محکوم نمودن این جریانات آشوب گر، ایستادگی در برابر فتنه گران را بر همگان فرض دانسته بود!
تعریف کردن داستان مسجد آتشیها به گونه دلخواه و از آخر به اول تا انتهای "کسان و ناکثان" ادامه می یابد و سیل اتهامات بی پایه روانه برخی مسئولین و اقشار حزب اللهی با عنوان "حامیان دولت" میشود. همواره و در تمام درگیریهایی که فیلم آنها را نمایش میدهد تنها آن قسمتهایی که مظلومیت اهالی مسجد آتشیها را تداعی میکند نمایش داده شده اند و مقدمه و موخره ماجرا در فیلم مفقود است و تهیه کنندگان از مخاطب میخواهند که توضیحات آنها را درباره دلایل وقوع درگیری و نتایج آن بپذیرد. به همین دلیل فیلم ترجیح میدهد در خصوص پرونده هایی که به دلیل ضرب و شتم نمازگزاران حزب اللهی در همان ایام بر علیه برخی عناصر مسجد قبا در محاکم انتظامی و قضایی در جریان بود توضیحی ندهد. عوامل تهیه فیلم مدعی میشوند که فرمانده سپاه استان با نیروهایش به منزل آقای دستغیب حمله کرده است و این از نظر شاهدان ماجرا ، دروغی بی شرمانه است و تقریباً برعکس واقعیت است . آن کسانی هم که در مقابل منزل حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب بر علیه این سردار سپاه شعار می دهند تعدادی از طلاب و اهالی مسجد آتشیها هستند!
موضع گیری عجیب و عنودانه فیلم نسبت به نیروی انتظامی نیز به نظر می آید بیشتر از آنکه مربوط به وقایع مسجد قبا باشد ، ناظر به اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری و برخورد با اغتشاش گران است که تاوان آن را به این ترتیب میدهد! سلسله رویدادهای ردیف شده در فیلم به گونه ای است که تهیه کنندگان فیلم تلاش میکنند آنها را برخواسته از متن مردم دیندار نشان دهند ولی نمیتوانند. همان وقایعی که طی آن شعار "جمهوری ایرانی" در مقابل "جمهوری اسلامی" مطرح شد ولی آقای دستغیب مدعی روحانیت و دین گرایی هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نداد؛ همان وقایعی که طی آن شعار" نه غزه نه لبنان" سر داده شد ولی حتی گلایه ای محبت آمیز از کلام آقای دستغیب نسبت به شعار دهندگان احساس نشد ؛ همان وقایعی که در آن شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" از کسانی که قبلاً ترجیح میدادند از مرگ بر گفتن متنفر باشند بلند شد اما از جناب سید علی محمد دستغیب حامی اسلام ناب مسجد آتشیها صدای خاصی شنیده نشد!
صحنه به صحنه این فیلم جای گفتن حقیقتی تلخ است اما یک توصیه اخلاقی به تهیه کنندگان فیلم و آن اینکه نمی بایستی به بهانه نمایش درگیریهای پیرامون مسجد آتشیها از حیاط خانه مردم هم فیلم برداری میکردند، مخصوصاً که صاحبخانه بخت برگشته همان موقع بخواهد از دستشویی خانه اش خارج شود و ناخواسته شکار دوربین بچه های آتشیها شود.
آنچه این فیلم ، همانند تمامی ادعا نامه های فتنه جویان بر علیه نظام اسلامی در ماههای گذشته از پرداختن
به آن طفره میرود و حاضر نیست توضیح قابل قبولی را ارائه نماید ، اصل وقوع تقلب است که بهانه همه این آشوبها و اغتشاشات است. اتهام سنگین تقلب 11 میلیونی به نظام اسلامی ، مسئله ای نیست که بشود با لطیفه ها و تمثیلهای آقای صانعی و داستان سرائیهای ذیل تئوری گاودانی آقای دستغیب از کنار آن گذشت. مخصوصاً زمانی که به یا د بیاوریم در ادامه این ادعای واهی بود که کاندیدای شکست خورده به مراسم ترحیم آدم زنده حاضر شد و احساس تاثر کرد!
و درادامه همین سناریو بود که همه ناکثان دنیا احساس وظیفه کردند تا به حمایت از جنبش سبز بشتابند.
نام این نرم افزار نیز جالب توجه است. عبارت "کسان و ناکثان" از دو کلمه فارسی و عربی تشکیل شده است. شاید بهتر بود نام را کسان و ناکسان میگذاشتند ولی استفاده از کلمه عربی ناکثان (به معنی پیمان شکنان) که بر اصحاب جمل و فتنه گران بریده از ولایت اطلاق میشود گویای مسائل بسیاری است و بر خلاف نیت تهیه کنندگان نرم افزار یاد آور افرادی است که پس از عقد پیمان و بیعت با ولی خدا و امام زمان خود ، به خاطر چرب و شیرین دنیا و برخی نیز به دلیل گم کردن معیار حق ، از طریق ولایت رو گرداندند و تباهی و ذلتشان به صحیفه تاریخ ماندگار ماند.


89/1/25
12:43 عصر

کسان کدام و ناکثان کیستند - 2

بدست تقی سهیلی در دسته

بسم الله

در همین حال استفاده فیلم از تصاویری که در ایام اوج اغتشاشات توسط جنبش سبز فتوشاپ! تهیه شدند و یا تصویرسازیهای خاصی که صرفاً برای تهییج احساسات عمومی در آن روزها در دستور کار قرار داشتند و امروز با تردید بسیار به آنها نگریسته میشود ، قابل تامل است. در واقع فیلم های تقطیع شده و گزینش شده از برخورد های خیابانی هیچ چیزی را ثابت نمی کند و فقط به درد تاثیر گذاری و به هیجان آوردن افراد ساده و بی خبر میخورد. مثل این است که کسی با چاقو به شخص دیگری صدمه بزند و چون فرد مصدوم در صدد مقابله بر آید ما از او فیلم برداری کنیم و بگوئیم: بینید چقدر ظالم است! در همین چارچوب ،فیلم، قتل ندا آقا سلطان را به گردن نظام می اندازد و این در حالی است که امروزه ماجرای قتل ندا به نماد دروغ پردازی رسانه ای و وارونه نمایی دشمنان نظام تبدیل شده است و کسی پاسخگوی شبهات فراوانی که جهت اتهام را در این جریان به سمت دشمنان جمهوری اسلامی نشانه میگیرد، نیست. علاوه بر آن موارد متعدد تکذیب شده و ناروا بعنوان عملکرد نظام و موید بیانات آقای دستغیب توسط تهیه کنندگاه فیلم مطرح شده است که جای تاسف بسیار دارد از آن جمله است: حمله به عروس امام خمینی(ره) و ضرب و شتم شدید ایشان! که از اساس چنین موضوعی تکذیب شده است و فیلم با وقاحت تمام آنرا به طلاب افراطی حامی نظام نسبت می دهد و همچنین به آتش کشیده شدن درب دفتر آیه الله صدوقی امام جمعه یزد که با توجه به اینکه ایشان در این ایام در خط ولایت و در مقام محکوم نمودن اغتشاشگران و اتهام زنندگان به نظام قرار داشته است معلوم است که چه عواملی اقدام به این رفتار زننده کرده اند. مورد دیگر ماجرای دروغ پردازی پیرامون برخی برگه های رای است که فیلم با پررویی میخواهد به بیننده القاء کند که این تصاویر دلیل تقلب است. در حالیکه بی پایه بودن آن واضح است چرا که نه دست خط ها یکی است و نه برگه ها تا نخورده و بیش از حد نو است!
از جمله مطالبی که حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب در حملات و انتقادات تند و تیز خود به دولت بیان میکند این است که چرا کسانی که در انتخابات شرکت کرده اند را می زنید و آنها به دعوت شما در انتخابات شرکت کرده اند و نباید آنها را بزنید! این هم جزو اتهاماتی است که وی به نظام وارد میکند که افراد را به جرم شرکت در انتخابات ضرب و شتم نموده اند و به نظر نمیرسد کسی به جز ایشان این اتهام را به نظام زده باشد و البته احتمالاً این موضوع هم ازجمله القائات افراد درستکار! به ایشان می باشد چرا که وی در تمامی مسائل این چنینی تحت تاثیر برخی اشخاص و جریانات قرار دارد و پنهان هم نمی کند که این اخبار و اطلاعات را افرادی به او داده اند و به صراحت میگوید: (عکسها و فیلمهای موید ضرب و شتم افرادی که در انتخابات شرکت کرده اند)"همش هست که بهمون میگن"!!. اصولاً آقای دستغیب به شدت در موضع گیری هایش متکی به اطلاعات و تحلیل هایی است که به وی میرسد و ایشان به توجه به اعتمادی که به منابع مورد نظرش دارد آنها را پذیرفته و بیان می نماید ؛ مثلاً در ماجرای صندوقهای رای در مرکز اسناد ملی ایشان تصور میکند که این صندوقها در محلی ناجور و ناپسند مخفی بوده (کما اینکه برای توصیف آن عنوان گاودانی را برمیگزیند) و عکاسانی شجاع توانسته اند این محل را پیدا کرده و از آن عکس تهیه کنند در حالی که این عکسها در جریان بازدید رسمی استاندار فارس و امام جمعه شیراز توسط عکاسان رسانه های رسمی کشور و در مرکز اسناد ملی تهیه شده است و اینکه این جریان چگونه دلیلی بر ضایع کردن رای مردم است توضیحش به عهده آقای دستغیب!
نکته جالبی که در این میان نباید مغفول بماند اینکه نحوه انتقاد آقای دستغیب از ضرب و شتم معترضین به گونه ای است که گویی ضرب و شتم بهرحال فی نفسه کار بدی میتواند نباشد. ولی در جریان این اعتراضات شکل بدی از آن به نمایش! درآمده است.معلوم نیست چرا و به چه دلیل عقل پسندی در چهارچوب "دانستن حق مردم است" سازندگان فیلم این قسمت از بیانات آقای دستغیب را سانسور کرده اند.بهرحال استفاده ایشان از کلمه چماق به جای باتوم نیز در همین راستا می باشد زیرا وی از ضرب و شتم مردم احتمالاً بیشتر لغت چماق را در ذهن دارد و اینکه معمولاً باتوم را به سر کسی نمی کوبند بلکه به پائین تنه او میزنند اما آقای دستغیب تاکید دارد که چرا در فضای علنی و در انظار عمومی! با چماق! بر سر! معترضین می کوبید؛ حداقل آنها را ببرید به جای خلوتی و آنجا بزنیدشان! کسانی که با پیشینه مسجد آتشیها و وجه تسمیه این مسجد با این نام آشنایی دارند اینگونه روایت کرده اند که جناب آقای دستغیب در ابتدای انقلاب رئیس دادگاه انقلاب بوده اند و البته بسیار هم انقلابی عمل می نموده اند و برخی از اهالی مسجدشان هم که از سوپرانقلابی های آن روزگار محسوب میشدند با عرق دینی خاصی که زبانزد همه بوده است با برخی از رفتارهای منکراتی و دور از شئونات دینی و مذهبی (به زعم خودشان) رفتارهایی می نموده اند در حدود همان لغات مورد استفاده آقای دستغیب که البته رگه هایی از این رفتارهای خشن همچنان در برخی از اهالی مسجد به چشم میخورد. احتمالاً آقای دستغیب به یادشان هست که برخی مریدانشان چگونه با قهر انقلابی زنان و مردان با ظواهر متفاوت را ارشاد مینمودند. داستانهای عجیب و غریب از نوع برخوردهای آتشیهای مرید حجه الاسلام دستغیب هنوز البته از یاد مردم شیراز نرفته است و آن داغ و درفش ها و آن افراط ها به آنجا منتهی شد که برخی مریدانشان تا پاسی از نیمه شب در خیابانهای شهر و در بزم رقص و آواز عاشقان "با موسوی ؛ بی روسری" هم دوش دخترکان و پسرکان تداوم یافته از دهه شصت و مورد بغض اهالی مسجد و حوزه آقای دستغیب می ایستادند و پارچه سبز به دست ایشان بسته و با خوشرویی آنان را تشویق به تداوم حضور در خیابان می کردند ؛ چرا که آقایشان از کاندیدای سبزها حمایت کرده و همه هوادارانش را در یاری او بسیج نموده بود!
حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب در این فیلم توضیح نمی دهد که اگر شنیدن ضرب و شتم مردم اینقدر وی را متاثر میکند چگونه است که سی سال حضور گروهی جنگجو و بزن بهادر را در اطرافش تاب آورده است که مشت و مال مخالفین را در همه حال وظیفه خود دانسته و تهدید به قتل از اولین جملات آنها در برخورد با (به زعم خودشان) منحرفین است...

ادامه دارد

 

 


89/1/25
8:36 صبح

کسان کدام و ناکثان کیستند - 1

بدست تقی سهیلی در دسته انتخابات، دستغیب، تقلب، مسجد آتشیها

بسم الله

لوح فشرده ای با عنوان کسان و ناکثان در چند هفته گذشته در شیراز توزیع شده است که به موضوع مسائل بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم و حواشی آن در مسجد آتشیهای شیراز پرداخته است. با توجه به نوع موضع گیری تهیه کنندگان این لوح فشرده، واضح است که دلبستگی عمیقی به مرام و سیره برخی از اهالی مسجد آتشیها و امام جماعت آن حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب داشته اند.
محتوای این سی دی ، فیلمهای مرتبط با وقایع انتخابات دهم ریاست جمهوری و تحرکات مخالفان و موافقان موضع گیریهای حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری و امام جماعت مسجد آتشیها است که به صورت داستانی و بر اساس سیر زمانی وقایع تدوین شده اند. 
تهیه کنندگان فیلم، وقوع تقلب وحشتناک، عهد قجری و گسترده در انتخابات ریاست جمهوری دهم را مفروض خود گرفته و البته خود را بی نیاز از تلاش برای اثبات آن میدانند؛ تنها برای اعلام آن به بیننده ، اقدام به جاسازی صحنه هایی از مجموعه تلویزیونی "کیف انگلیسی" و ماجرای تقلب در آن فیلم میکنند تا بیننده بداند و آگاه باشد منظور از تقلب چیزی در همان ابعاد و اندازه ها است و در همین حال صحنه هایی از فیلم مذکور نمایش داده میشود که در آن صندوقهای آرای انتخاباتی به صورت کلی و درهم و به وسیله یک درشکه به جایی دیگر منتقل میشود و برای اثبات اینکه این وضعیت در انتخابات اخیر هم رخ داده است قسمتهایی معروف از بیانات حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب پخش میشود که طی آن وی مدعی میشود مسئولین برگزاری انتخابات ، رای مردم را گرفته اند و صندوقها را به محلی با عنوان "گودونی" یا "گاودانی" برده اند و سربه نیست کرده اند و یادآوری میکند که چند تا از این نوع صندوقها را افرادی عکس گرفته اند و تدوین کنندگان فیلم با نمایش تصاویر بازدید استاندار وقت فارس از ساختمان مرکز اسناد ملی در شیراز ، میرسانند که منظور وی از گاودانی همین محل است که در آن رای مردم سربه نیست شده است.
با توجه به اینکه بیانات این عالم طبیعتاً برای بسیاری از مریدانش در حکم سند و دلیل شرعی است لذا فیلم موجبی نمی بیند که برای این موضوع دلایلی پیدا کرده و نمایش دهد.
در همین حال ، با تکیه بر برخی بیانات حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب ، تدوین کنندگان اقدام به نمایش تصاویر و فیلمهایی میکنند که به نظرشان موید سخنان ایشان است. آقای دستغیب در قسمتهایی از بیاناتش میگوید چرا با چماق تو سر مردم میزنید؟ خودتان به اینها گفته اید بیائید رای بدهید ؛ حالا که آمده اند شرکت کرده اند چرا آنها را میزنید؟ حداقل توی خیابان آنها را نزنید ببرید یک جایی غیر علنی(زیرزمینی مثلاً) آنها را بزنید و تاکید مینماید که این حرفها را بیخودی نمی زند و عکسها و فیلمهای موید این معنا(ضرب و شتم کسانی که رای داده اند) موجود است ؛ چنانکه در موضوع انتقال صندوقهای رای اشاره مینماید که افرادی درستکار این موضوع را به وی گفته اند.
فیلم در این بخش با همین مضمون ادامه پیدا میکند و فیلمها و تصاویر متعددی در این رابطه پشت سر هم قطار میشود و لابلای این تصاویر سخنانی از شیخ یوسف صانعی ، مرحوم حسنعلی منتظری و میرحسین موسوی نمایش داده میشود که تماماً در دفاع از حقوق معترضین است و البته بیانات آقای دستغیب پررنگ تر از سایرین همچنان بعنوان عامل مشرعیت بخش اقدامات جنبش سبز بعد از انتخابات درفیلم بکار گرفته میشود و در عین حال تلاش میشود تا آقای دستغیب را برجسته ساخته و او را مهمترین عالم دینی حامی جنبش سبز معرفی نماید.
در ادامه ،قسمت دوم فیلم به ماجرای وقایع بعد از تظاهرات روز هشتم و نهم دی در شیراز می پردازد و مطابق بخش اول فیلم بر اساس یک پیش فرض به تدوین تصاویر و فیلمهای مرتبط با این موضوع می پردازد. پیش فرض قسمت دوم فیلم که تدوین کنندگان همه تلاششان را برای اثبات آن بکار میگیرند این است که برخی مسئولین سیاسی استان و فرماندهان نظامی به دنبال هتک حرمت حجه الاسلام سید علیمحمد دستغیب و تهاجم به مسجد آتشیها هستند.
عمده فیلمها و تصاویر این بخش از فیلم از کوچه مقابل مسجد آتشیها، حیاط و شبستان مسجد مربوطه تهیه شده است. در این تصاویر و عکسها بیننده شاهد تلاش عده ای بسیار اندک و معدود برای تهاجم و ورود به مسجد آتشیها است که در مقابل ، اهالی مسجد مظلومانه از حریم مسجد دفاع میکنند.همچنین در قسمتی از فیلم تدوین کنندگان ، تلاش می کنند فرمانده سپاه استان فارس را عامل حمله به منزل شخصی حجه الاسلام سید علی محمد دستغیب معرفی کنند. در انتهای فیلم نیز شاهد وقایع مربوط به تاسیس پایگاه مقاومت بحرولایت در مسجد آتشیها و درگیری برخی از اعضای آن با برخی از اهالی مسجد آتشیهاهستیم.
برای تحلیل محتوای این لوح فشرده ناچاریم نیم نگاهی به وضعیت جریان فکری – سیاسی مسجد آتشیها و حوزه ابوصالح داشته باشیم. اتفاقاً "کسان و ناکثان" در راستای این شناسایی شاهد خوبی به شمار میرود.
در ابتدای این لوح فشرده ماجرای تقلب در انتخابات مطرح است و ادعاهایی که از زبان حجه الاسلام دستغیب و شیخ یوسف صانعی بیان میشود؛ ولی دلایل مطرح شده توسط آنها به قدری شل و سست است که به محک زدن نمی ارزد اما جالب است که تهیه کنندگان این لوح از آن به عنوان دلایل محکم خود برای ادعاهای بزرگی که مطرح میکنند سود میجویند. دلیل آقای صانعی این است:" یک کسی گفت من هفتاد دلیل می آورم که در حوض آب نیست طرف مقابلش گفت من یک دلیل می آورم که آب هست و او را بغل کرد و پرتاب کرد داخل حوض. گفت حالا آب هست یا نه؟؟!!"
خوب طبیعتاً در مورد این استدلال آقای صانعی نمی شود بحث خاصی کرد. دلایل آقای دستغیب هم در نوع خود جالب است. ایشان مدعی میشود که افراد درستکار به او اطلاع داده اند که صندوقهای رای مردم را به گاودانی برده اند و بر اساس تصاویری که تدوین کنندگان "کسان و ناکثان" روی این سخنان کار کرده اند معلوم میشود اشاره وی به ماجرای خنده دار مرکز اسناد ملی در شیراز است که بهرحال در خصوص این استدلال هم بحث خاصی را نمی توان مطرح کرد، چرا که از قبیل استدلالات رایج عقلی و حقوقی نیست. در واقع ایشان به جای اینکه به مباحثی مانند نحوه چاپ تعرفه های رای و توزیع آنها ، چگونگی رای گیری از مردم ، چگونگی شمارش آرا در حوزه ها و اعلام عمومی آن ، شکل حضور ناظران کاندیداها در حوزه های رای گیری و مسائلی از این قبیل بپردازد به علت ناتوانی در ورود به این مباحث و نداشتن هیچ مستند عقل پسندی ، طرح موضوعاتی را در پیش می گیرد که حتی کمیته صیانت از آرای کاندیدای شکست خورده انتخابات هم با همه وقاحت و البته تسلط حرفه ای اشاره ای به آنها نکرده و نیاز به مقادیری علم غیب و یا اعتماد فوق العاده به برخی افراد و از همه مهم تر فضای ذهنی قطبی شده و مشوشی دارد که از این عالم البته بر می آید...
ادامه دارد

مرحوم حسنعلی منتظری

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >