باسمه تعالی
بزرگترین نیاز در مبارزه با امپریالیسم در کشور ما، طلب حقیقت و تفکر مستقل و خود آگاهی انتقادی نسبت به ماهیت مدرنیته و عبور از ساحت فلسفه های سیاسی مدرن است. تا زمانی که راهنمای عملمان ایدئولوژِی های مدرنیستی هستند و غایت برنامه های اقتصادی مان گسترش مدرنیزاسون است ، روی استقلال و رهایی از امپریالیسم را هم نخواهیم دید.
کاپیتالیسم نظامی مبتنی بر بهره کشی و استیلاست و چون میل به گسترش گرایی و فزون خواهی بی حد و حصر دارد لزوماً موجب بسط سلطه غارتگرانه خود در سطح جهان میگردد...در واقع امپریالیسم به عنوان حاکمیت سلطه گرانه و جهانی سرمایه و استعمار نو از متن نسبت استکباری بشر مدرن با عالم و آدم بر می خیزد و از مظاهر استکبار است.
امپریالیسم تجسم و محصول مدرنیته است و برای مبارزه با امپریالیسم باید تمهیداتی برای عبور از ساحت مدرنیته - حداقل در قلمرو نظر – اندیشید و اگر نه روی آوردن به مدلها و ایدئولوژیهای مدرن ، جز تعمیق وابستگی اسارت بار به امپریالیسم نتیجه دیگری نخواهد داشت.
مبارزه راستین ضد امپریالیستی همانا مبارزه علیه ساحت تفکر و تمدن مدرن (اومانیستی) و در نهایت عبور از آن است و صرف مبارزه سیاسی – اقتصادی یا حتی نظامی با صورتی از امپریالیسم ، فاقد اصالت و اعتبار است. نمی توان اسیر مدلهای توسعه سرمایه سالارانه – اعم از کلاسیک ، سوسیالیستی ، راه رشد غیر سرمایه داری و ...- بود و ادعای مبارزه با امپریالیسم داشت.
انسان به مفهوم نظریه لیبرال ؛ یعنی انسانی که از نظر سیاسی و اقتصادی واجد استقلال است ؛ فردی به شمار می آید که مالک است. کسانی که استقلال اقتصادی نداشتند از حقوق مدنی محروم ماندند؛ چون فقط افراد متملک ، مالیاتی را می پردازند که باید درباره چگونگی مصرف آن تصمیمی گرفته شود؛ به این ترتیب حق دارند در تصمیم گیریهای عمومی شرکت جویند.
منبع:کتاب سرمایه داری (کاپیتالیسم)
تالیف شهریار زرشناس
انتشارات کتاب صبح