سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/2/2
9:29 صبح

میر حسین موسوی کاندیداتوری برای احیای قاعده بازی

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، قاعده بازی، میرحسین موسوی، هجمه به دولت نهم

از جمله سئوالات مهمی که میرحسین موسوی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری باید پاسخ میداد ، چرایی ورود در این برهه از زمان به متن رقابتهای انتخاباتی ، بعد از دو دهه کناره گیری و سکوت در مقابل تحولات سیاسی است.

علیرغم اینکه مهندس موسوی پاسخ نسبتاً شفافی به این پرسش داده است اما برای شناخت دیدگاههای اساسی نخست وزیر دوران دفاع مقدس رمزگشایی از این پاسخ لازم به نظر میرسد.

موسوی در چند مرحله پاسخهایی داده است که هر چند در بیان متفاوت هستند اما در مفهوم مشترک و یکسان به نظر میرسند. وی در جایی گفته است ، برای نظام احساس خطر کردم و در جایی دیگر تاکید نموده قانون شکنی دولت نهم مرا برای ورود به عرصه مجاب کرده است.

اما به زعم من مهمترین اشاره میرحسین موسوی برای حضور در صحنه انتخابات آنجاست که گفته بعد از امام من نگرانی نداشتم  و از چپ و راست هر کس که قدرت را به دست میگرفت من خیالم راحت بود اما با روی کار آمدن دولت نهم "قواعد بازی" رعایت نشد و لذا من احساس خطر کردم و وارد عرصه شدم!

به خوبی میتوان استنباط کرد که احساس خطرها و نگرانیهای آقای موسوی در نهایت معطوف به همین "قواعد بازی" است کما اینکه به نظر میرسد دغدغه "قانون شکنی" را هم باید در همین فضا فهم نمود؛ چرا که "قانون" در بیان عده ای از سیاستمداران همان "قواعد بازی" است.

احتمالاً این "قواعد بازی" بیش از آنکه یک ترکیب ادبی باشد یک عبارت استاندارد شده با بار معنایی مشخص برای یک گفتمان خاص است که باید منتظر ماند تا گوینده در ادامه رقابتها آنرا توضیح بیشتری بدهد ، اما به راستی این "قواعد بازی" چیست که احمدی نژاد و دولت نهم آنرا بهم زده اند و قرار است مهندس موسوی برای احیاء و پاسداشت آن سکوت 20 ساله را بشکند و به میدان بیاید؟

این کدام قواعدی است که همواره در دولتهای پس از امام (ره) رعایت میشده وموجبات آسودگی خیال جناب میر حسین را فراهم میکرده است و تنها دولت محمود احمدی نژاد است که از آن قواعد اساسی  عدول کرده و نگرانی مشار الیه را برانگیخته است.

تا آنجا که به طرفداران محمود احمدی نژاد و والبته همه مردم ایران مربوط میشود ، فریاد نهفته در پشت آرای میلیونی مردم در انتخابات نهم ریاست جمهوری دقیقاً بر سر همین "قواعد بازی" بود.

"قواعد بازی" احتمالاً همان قوانین نانوشته ای است که مشخص میکند هر گروه سیاسی و هر شخصیت اجتماعی چقدر"کوپن" برای اظهار وجود داشته باشد. این "قواعد بازی" احتمالاً ترجمه ای است از "بازی بزرگان" که در آن پدر خوانده ها و باندهای مخوف مافیایی در تقابل و البته تعامل با یکدیگر حدود منافع ملی! را تعریف و برای احقاق آن تلاش میکنند.

شاید منظور آقای مهندس میر حسین موسوی این است که در شرایط رعایت "قواعد بازی" هر کس از هر جناحی بر سر کار باید موظف است نظرات و ملاحظات شبکه های بهم پیوسته قدرت و ثروت را محترم شمرده و غنائم را به شکل عادلانه! میان ایشان تقسیم کند.

صورت دیگر "قواعد بازی" به تعامل با دنیا اشاره دارد. بدون شک "قواعد بازی" در نظام ظالمانه بین الملل را ما ننوشته ایم و خروجی این بازی قطعاً به نفع نظام انقلابی ما نخواهد بود. هنر بزرگ امام راحل (ره) ما این بود که خارج از این قواعد استکباری با دنیا گفتگو کرد و سلطه گران را به چالش کشید.

افتخار همه ما به دولت نهم که در کلام رهبری معظم انقلاب (1) نیز متبلور است از آنجاست که این دولت حاضر نشد در چارچوب قواعد ظالمانه تن به ذلت ملت ایران بدهد و همین به هم زدن "قواعد بازی" بین المللی ، بازیگران حرفه ای و سابقه دار سیاست جهانی را آنچنان گیج و سردرگم کرده است که هم نوا با مهندس موسوی به هجمه علیه دولت نهم در خصوص عدم رعایت "قواعد بازی" مشغولند.

 

 1- بیانات رهبری در دیدار هیئت دولت 2/6/87


88/1/31
9:11 صبح

میر حسین به مثابه سرباز وفادار بروکراسی دیوانسالار

بدست تقی سهیلی در دسته میر حسین موسوی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، بروکراسی دیوانسالار، تهاجم به دولت نهم، احمدی نژاد

دفاع جانانه مهندس میرحسین موسوی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق نشان داد که بروکراسی دیوانسالار در طول دهه های گذشته با تحمیل خود به نظام اداره کشور ، مناسبات ، تعاملات ، نهادها ، فرایندها و مدیران بسیاری را پرورانده است و ما همچنان شاهد درگیری این میراث صد ساله با روند اصلاح گری در مدیریت کشور خواهیم بود.

تفکر بروکراتیک پس از ورود به بدنه اداره کشور برای تثبیت خود و تضمین تداوم حضور در همه شئون تصمیم سازی کشور ناگزیر از نهادسازی در کلیه سطوح مدیریتی کشور بود و اکنون چندین دهه است که سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق شاخص ترین نهاد برآمده از این تفکر محسوب میشود.

هرچند "سازمان مدیریت و برنامه ریزی" در 15 اسفند 1351 رسماً با نام "سازمان برنامه و بودجه" شناخته شد اما پیش از آن در سال 1316 ، نخستین بار با نام  "شورای اقتصاد" ایجاد گردید و وظیفه هماهنگ کردن فعالیتهای عمرانی و تهیه برنامه هایی برای رشد اقتصادی و اجتماعی کشور برایش تعریف گردید. پس از این تاریخ همواره شاهد گسترش و ریشه دواندن این نهاد در مدیریت کلان کشور هستیم تا اینکه در تاریخ 11/12/78 ، شورای عالی اداری با ادغام این سازمان در سازمان امور اداری و استخدامی کشور تاکید میکند: "سازمان امور اداری و استخدامی کشور و سازمان برنامه و بودجه با تمام وظایف ، اختیارات و مسئولیتهای قانونی و نیروی انسانی و امکانات خود ادغام شده و نام آن به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تغییر یابد.

این نهاد همچون دیده بانی امین و قدرتمند برای نظام بروکراتیک کشور ، تلاش میکرد کلیه مجاری ورودی و خروجی تصمیم گیری کشور را تحت کنترل داشته باشد و هر گونه تغییر نگرش در مدیریت کشور میبایست الزاماً در قالبهای تعریف شده این نهاد صورت بپذیرد.

سازمان مدیریت و برنامه ریزی همچنین مجرای ورود نرم افزارهای مدیریتی غرب به کشور بود و اینچنین بود که انقلابی ترین تصمیمات ، هنگامیکه به دره سازمان مدیریت میرسید به گونه ای تغییر ماهیت میداد که از انتهای این فرایند ، شاهد تداوم روند تکیه بر تفکرات بریده از وحی بودیم.

سالها حضور تفکر بروکراسی در نظام اداره کشور ، موجب تربیت مدیرانی شد که برایشان تنفس در محیطی بدون حاکمیت سازمان مدیریت غیر قابل تصور است.

به نظر میرسد با توجه به اینکه وجود یا عدم وجود سازمان مدیریت و برنامه ریزی به شکل سابق آن هیچگونه اهمیت قابل توجهی برای توده های مردم نداشته و مطلقاً ذهن آنها را به خود مشغول نمیکند ، هجمه میر حسین موسوی از این منظر به دولت نهم بیشتر برای ارسال علامت به مدیرانی است که فصل مشترک همه آنها در مخالفت با احمدی نژاد ، اعتقاد به تداوم سنت مدیریتی سابق قابل بیان است.


88/1/9
5:16 عصر

طنز سال نو

بدست تقی سهیلی در دسته هنر پیشه، مهندسی فرهنگی، انتخابات، جشنواره

خانم فاطمه میم الف (کلاه دار) یکی از بازیگران سینما و تلویزیون ، طی بیانیه ای خواست که افکارش را تحریف نکنند و او را طرفدار کاندیدای خاصی معرفی ننمایند!!

بدبختی را میبینید!!

واقعاً مهندسان فرهنگی ما از کجا مدرک گرفته اند؟! ها؟!

کار به جایی رسیده است که ف میم هم برای خودش نوشابه باز میکند و اظهار میدارد ولم کنید! خودتون رو به من نچسبونید!

اینجاست که باید به گذشته نگاهی کرد و به یاد آورد این موجودات یک وقتی اصلاً به حساب نمی آمدند و حالا!!

پیشنهاد میکنم به مناسبت این حرکت فوق العاده طی جشنواره باشکوهی تندیس جفتکِ طلایی به نشریات زرد سینمایی و تندیس سیب زمینی طلایی به صدا و سیما اهدا گردد.

مجری این جشنواره باشکوه هم کسی نیست جز ف ح

اینم مطلب طنز نوشتن ما خوشتون اومد؟

وقتی لطافت روحی نباشه همینه دیگه!

 

سال نو مبارک


 


87/10/30
2:27 عصر

متی نصرالله

بدست تقی سهیلی در دسته

1-آقای لیبرال دموکراسی برای به راه آوردن  و تادیب عقب مانده های از قافله تمدن مدرن ابزارهای گوناگونی دارد. اگر بشود با روشهای نرم و نازک اقدام میکند و در این حالت شما به یک خواب شیرین فرو میروید و بقیه برنامه ها جهت توحش زدایی را خودش انجام میدهد. آقای لیبرال دموکراسی اما اگر ببیند شما به خواب نمیروید و زیاد حرف میزنید و همینجور تو چشمهایش خیره میشوید ، ناچار میشود (البته به خاطر خودتان!) از روشهای سخت استفاده کند. در این روشها شما ناچارید درد بکشید تا اولاً قدر همان روشهای نرم را بدانید ثانیاً مطمئن شوید که آقای لیبرال دموکراسی نماینده تام الاختیار تمدن نوین غرب در این محله و تمام محلات برای هدایت شما به چاه ویل دست به هرگونه رفتاری خواهد زد حتی اگر منجر به دلخوری یا مرگ! شما شود. فلسطینیها از اول با چهره سخت آقای لیبرال دموکراسی روبرو بودند. اسرائیل نه خیلی آموخته بود و نه چندان تمایل داشت برای میزبانان شوربختش از روشهای نرم و خواب آور استفاده کند. لذا با کمترین بد خلقی اهالی بیت المقدس ترجیح میداد صورت مسئله را بکلی پاک کرده و از هستی ساقطشان کند.
واقعیت این است که فلسطینی ها برخی هایشان از ابتدا سعی کردند دل به نوای ناچسب صهیونیستها بسپارند و اندکی درد  و الم ناشی از احساس رانده شدگی را از سر دور کنند اما نشد. دم مسیحایی امام(ره)نگذاشت. انقلاب اسلامی بدون اجازه آقای لیبرال دموکراسی صادر شده بود هر چند برخی ها در داخل و خارج هنوز دنبال اثبات باطل بودن گذرنامه و ویزای انقلاب ما هستند. بهرحال آقای لیبرال دموکراسی امروز ناچار است از سخت ترین روشها بر علیه از خواب پریده ها استفاده کند وهر چه سختی و تلخی بیشتر باشد هشیاری ملتها بیشتر خواهد بود و این یعنی سرازیری نابودی برای تمدن وحی گریز غربی.

2- غزه هابیل نبود! فلسطینیها درس قرآن را خوب فرا گرفتند که چگونه باید با دشمن روبرو شد. هابیل به قابیل گفت تو اگر به من دست گشایی من به تو دست نگشایم تا به عذاب الهی دچار شوی! اما غزه چنین نگفت! گفت: باید حق مرا بدهید و بر صراط مستقیم خود مقاومت خواهم کرد. گفت: نخواهم گذاشت بر من تعدی کنید هر چه میخواهد پیش بیاید. گفت: نماینده محترم ارزشهای مدرن غربی! میدانم عصبانی میشوی و از روشهای خیلی انسان محورانه! برای تنبیه من استفاده میکنی اما من هم بلدم بجنگم! هرچند همه عربها شمشیرهایشان را با النگو عوض کرده باشند!
3- کسی پرسید نسبت ما با فلسطینی ها چیست؟ نسبت ما با آنها در هدفی است که دنبال میکنیم ؛ اثبات کارآیی مقاومت! اصلاً لازم نیست فلسطینی ها ما را دوست داشته باشند و یا حتی ما را بشناسند.مهم این است که آنها در جبهه ما میجنگند ، شهید میدهند ، آواره میشوند و تئوری ما را اثبات میکنند! آنها با زن و بچه هایشان وسط میدان جنگ هستند و سینه خود را برای آرمانهای ما سپر کرده اند و ما با مردان جنگی مان، اینجا ، پشت جبهه برایشان شعر میخوانیم و بر سرشان منت میگذاریم! معامله خوبی است ، خدا هم راضی است.

4- خداوند مومنین را وعده امتحانات و آزمایشهای سخت داده است تا عیار ایمان مشخص شود:" آیا پنداشتید که داخل بهشت مى‏شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا کى خواهد بود هش دار که پیروزى خدا نزدیک است"*
 
جز به گذشتن از این امتحانات با سربلندی ،راهی به دارالمومنین نیست. این آزمایش امروز در میدانگاه غزه است و میداندار آن هم مردم مقاوم غزه. ما در این جغرافیا کجائیم؟ چرا ما در وسط میدان نیستیم ؛ یک سئوال جدی است که باید به آن بیندیشیم. ما میتوانستیم در وسط میدان باشیم؟ شاید نخواسته ایم و شاید به گونه ای رفتار کرده ایم که از ما خلع پرچم کرده اند!
*البقره/214

 


87/9/10
11:28 صبح

دولت نهم و جنگ احزاب

بدست تقی سهیلی در دسته جنگ احزاب، دولت نهم، مقام معظم رهبری، محمود احمدی نژاد، تخریب دولت

سال پنجم هجرت رسول الله (ص) به مدینه بود . جامعه ی نوپای اسلامی مشغول تجربه مراحل جدیدی در تکوین شخصیت خویش بود و پله پله همگام با نبی اکرم اسلام (ص) آموزه های وحیانی را به آزمون اجتماع می نهاد. نحوه تعامل با اهل کتاب ، چگونگی برخورد و مدیریت منافقین و شیوه های مقابله با کفار و مشرکان ، گوشه هایی از درس های اجتماعی و سیاسی آن روز اسلام بود. در این سال اتفاق عجیبی افتاد که مسلمین تا آن روز تجربه ی رویارویی با آن را نداشتند. با طرح ریزی جهودان رانده شده از مدینه و هم دستی کفار قریش سپاه عظیم فراهم آمد که برای حمله به مرکز حکومت اسلام هم دست شدند این گروه های جنگ جو را گستره ی وسیعی از انگیزه ها و اغراض به مقابله ی مسلمین کشانیده بود؛ در یک سو کفار و مشرکین حجاز اعم از قریش و دیگر قبایل همپیمان و از سوی دیگر جهودان پیمان شکنی قرار داشتند که با تجدید قوا و همپیمانی با همکیشان خود در مدینه سودای براندازی حکومت اسلام را در سر می پروراندند. تحلیل انگیزه های آنها از حضور در این  هجوم همه جانبه به چند گزینه ی زیر منتهی می شود:

1:کینه و عداوت شدید نسبت به مسلمانان و در راس آنان شخص رسول گرامی اسلام (ص) و حضرت امیر (ع)

2: برتری جوئی قومی و گروهی

3:ترس از فراگیر شدن دعوت پیامبر اسلام

اهدافی این احزاب دنبال میکردند به شرح زیر است:

1- امید فراوان به انهدام قوای اسلام و به دست آوردن غنائم

2- ایجاد خلل در گسترش گفتمان انقلابی اسلام که از مرکز مدینه النبی رهبری می شد

3- فرو پاشی نهاد اسلام در مدینه و تبدیل مسلمانان به اجزایی پراکنده و کم تاثیر در مناسبات شبه جزیره

پیامبر گرامی اسلام با تکیه بر چند عامل توانستند این خطر عظیم را از حکومت اسلامی دفع کنند:

1: تقویت ایمان و اعتقادات مسلمانان

2: وحدت بین مسلمین

3:اتخاذ راهکارهای جنگی مناسب برای مقابله ی مستقیم با این تهاجم

4: استفاده از ظرفیت کار اطلاعاتی و همچنین رایزنی های پیچیده و مخفی

در پایان این امتحان بزرگ احزاب شیطانی منهزم شده و در پرتو تدابیر رسول اکرم (ص)گزندی به اسلام وارد نشد.

 

گروه های منحرف ، دشمنان اسلام و معاندان انقلاب در هجمه به دولت نهم و شخص رییس جمهوری چنان آرایشی به خود گرفتند که به تعبیر رسای رهبر حکیم انقلاب :«... واقعا مثل جنگ احزاب دست به دست هم دادند فشار می آورند که این دولت را بکوبند ...»

لزوم درک عمیق از شرایط و اقتضائات امروز جامعه ایجاب می کند که ضمن ترسیم آرایش نیروها در این جنگ عظیم جایگاه و جبهه ی خویش را مشخص کنیم همچنان که در تاریخ صدر اسلام، امروز نیز شاهدیم که گروه های به هم پیوسته ثروت و قدرت در تلاشند تا نگذارند آرمان های حقیقی انقلاب ، مانند حکومت مستضعفین ؛ فرصت طرح و جلوه گری بیابد. جریان های ثروت و قدرت در داخل و خارج با تمام توان تبلیغاتی و روانی خویش به میدان آمده اند و شعار های جهان شمول انقلاب را به سخره می گیرند و می کوشند حاملان این شعار ها را که امروز دولت مردان جمهوری اسلامی هستند با انواع ترفند ها در چشم و دل مردم منزوی سازند و این هشداری است برای فرزندان معنوی امام راحل که لحظه ای چشم از این نبرد برندارند و مراقب شیطنت های دشمنان خارجی و خناسان  داخلی باشند.
 حرکت هوشمندانه و شجاعانه ی دولت در تغیر رویکرد در ارتباطات خارجی و بین المللی(1) و احیای عزت ملی و برخورد از موضع اقتدار با مستکبرین(2) جهان آنچنان ذهن طاغوت های عالم را برآشفته است که حاضر به پرداخت هر گونه هزینه ای جهت تغییر این رویه می باشد. همچنین اهتمام ویژه ی دولت بر مبارزه با فساد (3) و شعار عدالت خواهی(4) و ممانعت از نفوذ تفکر سکولاریستی و غرب زدگی(5) باعث اقبال وی‍ژه ی مستضعفین به آن گشته و از سوی دیگر دشمنی و کینه ی مخالفان راه امام و رهبری را برانگیخته است و باعث گشته که رهبری از این مصاف تاریخی ، تعبیر به جنگ احزاب نمایند .

..............................................................................................................

1) رهبر معظم انقلاب – شهریور 87 – دیدار با هیات دولت

استکبار ستیزی که معنای وی‍ه ی انقلابی خودش را دارد در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد.

2) همان

شعار اعاده ی عزت ملی و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده طلبی سیاست های دیگران .... را هم انسان در این دولت احساس می کند.

3) همان

جرات در مقابل با فساد یک امتیازی است در شما هست.

4) همان

عدالت خواهی در این دولت پر رنگ شد.

5)همان

گرایش های سکولاریستی که متاسفانه باز داشت در بدنه ی مجموعه ی مدیران کشور نفوذ می کرد جلویش گرفته شد...
  روند غرب و غرب زدگی که داشت متاسفانه در بدنه مجموعه ی دولتی نفوذ می کرد متوقف گردید.


87/8/18
9:45 صبح

شرط گذاشتن خاتمی

بدست تقی سهیلی در دسته

شرط گذاشتن محمد خاتمی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، آدم را به یاد ماههای پایانی ریاستش می اندازد که ریاست جمهوری را کلاهی دانست که مردم بر سرش گذاشته اند!

شکل ویژه برخورد خاتمی با انتخابات دهم ریاست جمهوری شخصیت عجیب او را بار دیگر به تماشای عموم گذاشت. او کسی بود که در سال 76 توانست احزاب راست مدرن  و تکنوکرات کارگزار سازندگی از یکسو و گروههای چپ سنتی و مدعیان خط امامی را از سوی دیگر در کنار طیفهایی از اپوزوسیون نظام و منحرفین از انقلاب به سمت خود جلب کند!! این وضعیت ویژه و منحصر بفرد از دولت محمد خاتمی معجونی ساخت که در نتیجه برآیند تفکرات لیبرالیستی و سوسیالیستی جمع آمده در دولت ، نمایشگاهی از رفتارهای بی تناسب با انقلاب و نظام اسلامی را به معرض تماشای مردم گذاشت.

هر چند تعدادی از مدیران دولت خاتمی و کارگزاران رسانه ای دوم خرداد امروز دیگر در ایران حضور ندارند و کشور را به سوی وطن معنوی خود در غرب ترک کرده اند و تعدادی دیگر نیز به ورطه مخالفت علنی با اساس نظام و شریعت مقدس اسلام افتاده اند اما عملکرد و افاضات آنها در دوره مدیریتشان به خوبی آشکار میکند که محمود احمدی نژاد کشور را از دست چه کسانی به در آورده است!

در سیاست خارجی با تغییر گفتمان رئیس دولت جمهوری اسلامی از انقلابی گری ، حمایت از مستضعفین و شوریدن بر مستکبرین عالم به گشاده رویی در برابر ابرقدرتهای امپریالیست و میل به هضم شدن در نظام سلطه حاکم بر عالم ، دولت جناب خاتمی باعث ناامیدی ملتها از انقلاب اسلامی و سرخوردگی و حیرت بسیاری از آزادی خواهان جهان شد و کار تا بجایی پیش رفت که برتری هژمونی آمریکا در منطقه ، ایران را در محور شرارت قرار داده و موضع فرادستانه دولت ایالات متحده و فشار شدید روانی و تبلیغاتی آن بر دولت خاتمی باعث شد از طرف دولت ایشان نامه ای رسمی مبنی بر عقب نشینی از مواضع انقلابی جمهوری اسلامی در سطح منطقه به دولت آمریکا تسلیم گردد و این در حالی بود که آمریکائیها با توجه به موضع ضعیف دولت خاتمی پیاپی تهدید میکردند و قدم به قدم نقاط کلیدی منطقه را در همسایگی ایران به اشغال نظامی خود درمی آوردند.

در یک کلام چهره عزتمند  و آرمانگرایی که با تدابیر امام (ره) و رهبری معظم انقلاب از ایران در جهان تصویر شده بود خدشه دار شد و چنانچه رهبر معظم انقلاب نیز بعد از روی کار آمدن دولت نهم در دیدار با هیئت دولت فرمودند:

"شعار اعاده عزت ملی و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده طلبی سیاستهای دیگران و ترک شرمندگی در مقابل غرب و غرب زدگی را هم انسان در این دولت احساس میکند."

همچنین تاکید فرمودند:

"استکبار ستیزی که معنای ویژه انقلابی خودش را دارد در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد."

در عرصه مدیریت داخلی نیز دولت محمد خاتمی کانال مناسبی بود برای ورود و ترقی عناصری که تفکرات ناسازگاری با امام (ره) و انقلاب داشتند و همواره تریبون خویش را محملی میکردند برای بیان دلتنگیهایشان از خط امام (ره) و سیره عملی آن حضرت.

در این خصوص رهبر معظم انقلاب در دیدارشان با هیئت دولت در شهریور 87 فرمودند:

"گرایش های سکولاریستی که متاسفانه بازداشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ میکرد ، جلویش گرفته شد....روند غرب و غرب زدگی را که داشت متاسفانه در بدنه مجموعه نفوذ دولتی میکرد متوقف گردید."

در این شرایطی که امروز داریم شرط گذاشتن خاتمی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری کاری خنده دار به نظر میرسد مخصوصاً که در جایی دیگر نیز گفته است : کشور با معجزه هم به 4 سال قبل برنمی گردد.!!


87/8/7
1:52 عصر

شکست فرعون سرمایه داری

بدست تقی سهیلی در دسته

یا منتقم

آن چیزی که همواره امام راحل بر آن به عنوان یکی از اصول انقلاب بر آن تکیه میکرد حفظ مرزبندیها با دشمنان و طواغیت عالم بود. اینکه مدعیان امروزی خط امام چقدر معتقد این مبانی هستم مد نظرم نیست بحث من این است که طاغوت عالمگیری امروز به نام تمدن سرمایه داری در ستیز با حکومت خداوند در زمین است و از روز اول هم میدانستیم که تا او هست حکومت عدل جهانی تحقق نخواهد یافت. امروز که این نظام ظالمانه و استکباری دچار تزلزل شده و به بحرانی غریب گرفتار شده آیا نباید ما خوشحال و مسرور باشیم؟

یعنی در این چند سال اینقدر ما را در چاه مدرنیسم فرو برده اند که نمیتوانیم از خرد شدن استخوان کاپیتالیسم ابراز شعف کنیم؟ آیا بقدری در غیرت ما نوشابه خالی کرده اند که امروز از بدبختی و بیچارگی طاغوتهای عالم بترسیم خدا را شکر کنیم که مبادا به خودمان هم گزندی برسد؟!

آری داستان، داستان شترهای کرایه ای صفوان جمال است  . چند روز پیش که یکی از وبلاگ نویسان ارزشی این موضوع را پیش کشیده بود سایت خبری فردا در اقدامی ماکیاولیستی و نفرت آور به تمسخر این موضع گیری پرداخت و آنرا به حساب نادانی گذاشت اما من یقین کردم کار، کار نوشابه است!!

آقایان ، حضرات!!

ما خوشحالیم! ما از اینکه نظام طاغوتی غرب نابود شود به شدت خوشحال میشویم و ابداً این خوشحالی را پنهان نمیکنیم.

آهای سردمداران نظام فرعونی سرمایه داری!

ما از اینکه شما را در رنج نابودی  و فروپاشی ببینیم لذت میبریم و خدا را شکر میکنیم. اصلاً حقیقت موضوع را بخواهید ما همیشه برای نابودی شما دعا میکنیم و نذر هم میدهیم!!

راستش مدتی بود از یاد برده بودم چرا با جناب هاشمی رفسنجانی اینقدر احساس دوری و بیگانگی میکنم که خوشیختانه خطبه های اخیر ایشان در نماز جمعه تهران دوباره بیادم آورد!! به یاد آوردم ایشان چگونه همه چیز را از دریچه تحلیلهای ویژه خودشان میبیند و به بحران غرب که میرسند بجای یادآوری عظمت خداوند و بزرگی انتقام او ، به مسئولین کشور نهیب میزنند و تازه لطف میکنند و انتقادهای گذشته را هم پیش نمی کشند!!

دوستان! با صدای بلند از عذاب نازل شده بر تمدن نفس پرست غرب ابراز شادی کنید تا خداوند شادی شما را ببیند. باید به پروردگار عالم نشان دهیم نسبت به دستگاه ربوبیت او غیرت داریم و از متجاوزان به حریمش بیزاریم.

به این بیندیشیم که اگر در جدال میان مدافعان حریم رببوبیت الهی و طاغوتها بی تفاوت به گوشه ای بخزیم و از ترس سرایت این بلا به خودمان و تمسخر طاعنان آرام بگیریم چه قضاوتی در مورد ما خواهد شد.

برای نابودی هر چه سریعتر نظام طاغوتی سرمایه داری بلند صلوات

 


87/7/23
8:58 صبح

سرمایه گذاری سود آور

بدست تقی سهیلی در دسته

بالاخره بچه مذهبی ها تا بهشون فشار نیاد راه نمی افتند. دیدن این همه نامردی و بی انصافی در برخورد با دولتی که آن همه برای طلوعش زحمت کشیده بودند وادارشان کرد از خودشان جنبش بیشتری نشان بدهند. سایت خبری-تحلیلی روایت حاصل این جنبش است.
آری رسانه مهم است؛ خیلی هم مهم است. وقتی میتوان یک متهم را به عنوان سید مظلوم به جامعه قالب کرد چرا که نه؟ وقتی میشود یک خائن را بعنوان مبارز راه آزادی جا زد چرا که نه؟ وقتی میشود...
واقعیت این است که با یک تومان سرمایه گذاری در رسانه میتوان به اندازه صد تومان به دشمن ضربه زد و این یعنی یک سرمایه گذاری به شدت سودآور.
به بچه ها دست مریزاد میگویم و از همه دوستان برای کمک به این مسیر دعوت میکنم.


87/3/31
12:24 عصر

سئوالهایی به یاد تیرماه 84

بدست تقی سهیلی در دسته

باسمه تعالی

 

اواخر سال 83 مردم ایران به چه نقطه ای رسیده بودند؟

در ذهن مردم چه تحلیلی نسبت به جریانهای سیاسی وجود داشت؟

وضعیت عمومی مملکت و جایگاه بین المللی ایران چگونه بود؟

حرکت عمومی جمهوری اسلامی در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی میشد؟

آیا فرمایشات امام خمینی (ره) راهنمای عمل برنامه ریزان دولتی بود یا نظریه های مبتنی بر خدا انگاریِ انسان؟

آیا مردم نسبت به وضع زندگانی مسئولین رضایت داشتند و آنرا در شان مدیران جمهوری اسلامی می دانستند؟

آیا دغدغه های مدیران دولتی همان دغدغه های مردم بود؟

چه فاصله ای میان منویات و خواسته های اقشار مذهبی و متدین جامعه با مدیران دولتی وجود داشت؟

ارزیابی مردم از عملکرد اقتصادی دولتهای پس از امام خمینی (ره) چه بود؟

ارزیابی مردم از میزان صداقت مدیران دولتی چه بود؟

آیا مردم دلشان برای شهید رجایی تنگ شده بود؟

مردم آیا نزاع بین گروههای سیاسی را رقابت برای خدمت میدانستند یا تلاش جهت قدرت طلبی و زراندوزی؟

آیا مردم از انقلاب مکدر شده بودند یا از عملکرد برخی مسئولین؟

آیا برخی از مردم احتمال میدادند که برخی از مسئولین در حال خیانت به انقلاب هستند؟

آیا برخی از مسئولین جمهوری اسلامی را با رژیم پهلوی اشتباه گرفته بودند؟

آیا برخی از مدیران جامعه مردم را به یاد برخی از صحابه رسول خدا (ص) می انداختند؟

آیا در میان اصحاب پیامبر خدا (ص) منافق و خائن هم وجود داشت؟

آیا برخی از اصحاب پیامبر (ص) ابتدا نیکوکار و بعداً طاغی و خائن شدند؟

آیا برخی شیوخ انقلاب ما شبیه اصحاب خائن رسول الله (ص) نیستند؟

آیا زبیر صحابی بزرگواری نبود که گمراه شد؟

آیا ریش معیار مسلمان بودن است؟

آیا خویشاوندی با بزرگان معیار انقلابی بودن است؟

ارزشهای انقلاب و رهنمودهای امام خمینی (ره) معیارهای انقلاب اسلامی نیست؟


87/1/31
6:34 عصر

انفجار نور

بدست تقی سهیلی در دسته


شنبه شبی
که گذشت در حسینیه ما ، حسینیه سید الشهدا بمبی
منفجر شد و تعداد زیادی از دوستان ما شهید و زخمی شدند. شهدا را دفن کردیم و
مجروحین نیز برخی، از بیمارستانها مرخص شده اند و برخی همچنان تحت درمان قرار
دارند.

اول یک
گزارش کوتاه از آن شب:

بعد از
نماز مغرب و عشاء به سمت حسینیه حرکت کردم. به طرز عجیبی ملتهب و نگران بودم.
تقریباً مطمئن بودم امشب قرار است برای من اتفاقی بیفتد. سابقه این حالت را داشتم
...

وقتی به حیاط
حسینیه رسیدم کمی از شروع منبر گذشته بود. محمد مهدوی* را دیدم که با چهره ای بشاش نزدیک کانکس پایگاه مقاومت مشغول احوالپرسی با چند نفر
دیگر بود. به نظرم طرز نگاهش عجیب و غیر عادی بود. بهر حال به طرف مجلس رفتم....

منبر تمام
شد. چراغها را خاموش کردند. سید مناجات را شروع کرد. یکی از بچه ها گفت من باید
بروم بیرون، تا دم در با من بیا ، گفتم باشه بریم! به حیاط رسیدیم مقابل آبخوری
بودیم که صدای مهیبی بلند شد رویم را برگرداندم شعله وحشتناکی از آخر حسینیه به
آسمان بلند شد. ناخودآگاه نیم خیز شدم. از مقایسه ارتفاع شعله انفجار و
آپارتمانهای پشت حسینیه میشد شدت انفجار را حدس زد. پس از چند لحظه بهت به سمت آخر
حسینیه دویدم. چیزی که میدیدم برایم قابل باور نبود ؛ کف حسینیه پر از اجساد
متلاشی و قطعه قطعه شده بچه ها بود ...یا حسین.

فلسفه مجلس
عزای امام حسین (ع) تربیت نسلهاست. دوستان شهیدمان در واقعه انفجار حسینیه سید
الشهداء کانون فرهنگی
رهپویان وصال
به درجات بالایی از معرفت حسینی (ع) دست یافته بودند و
اینگونه توفیق یافتند تا در هنگام زمزمه نام مولای خود به دیدار او نائل شوند و ما
همه خوشبختیمان این است که چند صباحی را هم نفس آنها در محافل حسینی (ع) گذرانده
ایم.

به دیدن
خانواده خواهر شهیده مان رفتیم. برادرش میگفت تنها وصیت خواهرم اینست که نامحرم به
من دست نزند و برادرم مرا در قبر بگذارد. پدرش مرتب میگفت افتخار میکنم به دخترم ،
افتخار میکنم به دخترم...

آهای هیئتی
ها! آهای امام حسینی ها (ع)!! آهای گریه کن های غریبی امام مجتبی(ع)!! آهای ضجه
زنهای مصیبت کوفه و شام!! آهای...

سرتان را
بالا بگیرید!! امامتان با امضای شهادت این بچه ها ، مهر قبولی بر عزاداریهای ما
گذاشت. شهادت این بچه ها همه ما را سرافراز کرد. امروز همه ایران سرافراز است ،
امروز همه عالم تشیع سربلند است.

به آنهایی
که نبودند میگویم: نبودید ببینید چطور مردم شیراز با احترام و عزت به تشییع شهدا
آمدند. نبودید ببینید مردم با چه شوری عاشقان امام رضا
(ع)
را بدرقه کردند. نبودید ببینید چطور حال و هوای شهرمان عوض شد و نوای حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست چگونه یاد جبهه
ها را زنده کرد.

 

*یکی از
شهدای واقعه بمب گذاری


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >