سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/18
12:4 عصر

در مذمت سیاسی حرف زدن یک رمان نویس

بدست تقی سهیلی در دسته سیاست، احمدی نژاد، رضا امیرخانی، اظهار نظر سیاسی، رمان نویس، فرهنگ

باسمه تعالی

من دقیقاً متوجه نمی شوم چرا باید یک آدم رمان نویس و فرهنگی را مجبور کنیم که احساساتش را در مورد مسائل سیاسی بیان کند! اینکار دقیقاً چه فایده ای برای فرهنگ و سیاست ما دارد؟!

درست است که مخاطبان رسانه، البته دنبال این هستند که نظرات افراد مطرح را در خصوص همه چیز بدانند، اما انتشار نظرات غیرکارشناسی افراد مورد توجه و شخصیت های مطرح در حوزه های غیر تخصصی، که عموماً همراه با احساسات و نگاه های غیرکارشناسی آنهاست، چه نتیجه­ای برای ما در بر دارد جز اینکه التهابی بی جهت و پرهزینه را به جامعه تزریق کنیم و افراد را در غیر شأن خودشان، مطرح نمائیم.

آیا مدیریت رسانه اقتضای چنین مصلحت سنجی هایی را ندارد؟

رضا امیرخانی اگر مصاحبه سیاسی کند، معلوم است چه حرف­هایی خواهد زد ولی صحبت در فایده­مندی این حرف­ها برای فرهنگ و سیاست ماست.

یک نشریه ای، مصاحبه­ای را از امیرخانی منتشر کرده و با افتخار نوشته است که وی در این مصاحبه، از نظرات سیاسی ویژه­اش، پرده برداری کرده است!

کافی است به گوشه­هایی از این مصاحبه توجه کنیم تا دریابیم که خسارت اظهارنظر سیاسی یک رمان­نویس چه اندازه می­تواند باشد؛

امیرخانی یک جا می­گوید وزیر خارجه یک کشوری تز دکترایش پایبندی به دین در دنیای مدرن است ولی سیاست­مداران ما بی کتاب هستند!

وی ترجیح داده اسم کشوری که وزیر خارجه­اش همچین کتابی نوشته را نبرد که اگر می برد طبیعتاً جای بحث بود که بالاخره میزان تقید به دین و اخلاق در سیاست خارجه آن کشور چقدر است و احتمالاً آخرش در می آمد که اصلاً هم تقیدی در کار نیست یا اگر هست در ظاهر است و در باطن بدترین رفتارها صورت می گیرد.

در ثانی آیا سیاست مداران ما واقعاً بی کتاب هستند؟ مسلماً خیر و اتفاقاً برخی از آنها خیلی هم اهل کتاب هستند و آیا مثلاً آنهایی که با کتاب هستند حتماً بهتر هستند؟ معلوم نیست؛ چنانکه برخی از اهل کتاب چه در تاریخ معاصر و چه در گذشته تاریخ، از بدترین اشرار بوده­اند!

بهرحال لب کلام امیرخانی در این بیان این است که سیاستمداران ما اخلاق و تقیدشان کمتر از سیاست مداران دیگر کشورهاست که مقایسه­ای ساده و سرانگشتی، سخافت این رای را معلوم می کند.

امیرخانی جای دیگری از پرده برداریش، رئیس جمهور را به بدترین صفات ممکن، می نوازد و از حیز شخصیت اسلامی، ساقط می­کند.

می گوید احمدی نژاد، سیاست ورزی قدرت طلب است که هیچگاه نگاهی آرمانی به سیاست نداشته است و برای حفظ قدرت سیاسی، بنا بر اقتضاء، رفتارهای متفاوت و متناقضی هم کرده است که در واقع تناقضی ندارند زیرا احمدی نژاد در یک دستگاه فکری و منطقی منسجم صحبت نکرده است.

می گوید جریان انحرافی در کار نیست و این اصل دولت و خود احمدی نژاد است.

امیرخانی در میان این پرده برداری، تحلیل سیاسی بی سابقه و غریبی هم ارائه می دهد و مدعی می شود:

ما دو جریان داشته ایم؛ جریانی موافق آقای احمدی نژاد و جریانی مخالف آقای احمدی نژاد؛ این دو جریان به هیچ عنوان دو قطب هم نبوده‌اند.

یعنی رمان نویس عزیز ما، کشور را به دو گروه احمدی نژادی و غیراحمدی نژادی تقسیم می کند؛ شنیدن این حرف ها، برای من، چقدر از آدمی مثل امیرخانی، بعید است! بعد هم می گوید این ها دوقطب نبوده اند؛ اگر منظورش این است که مردم دو قطب نبوده اند که جز رسانه های بیگانه کسی چنین حرفی نزده است و اگر مقصودش سیاسیون و جریانات سیاسی است که باز هم چقدر از امیرخانی بعید بود چنین حرف­هایی!

یعنی جریانات فکری و سیاسی پشت سر میرحسین موسوی و احمدی نژاد، دو قطب نبوده اند؟!

در اثناء این پرده برداری! حدود و ثغور و قوانین انتقاد کردن در نگاه رضا امیرخانی هم اینگونه تعریف می شود که احمدی نژاد، چون استاندار دوره هاشمی رفسنجانی بوده است، حق انتقاد از وی را ندارد ولی اگر یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی، استعفا داده بود، حق داشت تا پایان عمر رکیک ترین الفاظ را نسبت به وی به کار ببرد!!

سئوالی که بی پاسخ می ماند این است که آیا اصلاً اگر پرده برداری نکنیم از نظرات مشعشع سیاسی هنرمندان و نویسندگان، کجای بنای سیاست ما آسیب می بیند و اینکه آیا هیچگاه هرینه و فایده اینچنین پرده برداری­هایی را سنجیده­ایم؟!

طبیعتاً امیرخانی، حرف­های درستی هم در این مصاحبه زده است و برخی حرف هایش هم اگر در فضای ادبی گفته شود، اشکالی ندارد، اما همین حرف ها وقتی با الفاظ سیاسی و در قالب پرده برداری از نظرات یک نویسنده مطرح شود، ناصحیح به نظر می رسد.

 


90/5/3
9:49 صبح

کودک جنسی با کیفیت است2

بدست تقی سهیلی در دسته تربیت کودک، بچه عمو، همسالان، احترام به کودک، بازی با کودک، بدگویی از بچه، حرف زدن با بچه

باسمه تعالی

...

هرگز و مخصوصاً در روزهای اول و ماه های ابتدایی تولد، از بچه جلوی دیگران بدگویی نکنیم و فکر نکنیم که او نمی فهمد و ما داریم خودمان را خالی می کنیم؛ او می فهمد و ما داریم بچه مان را جلوی دیگران کم شأن می کنیم.


با بچه باید زیاد حرف زد ولی نه آنقدر که بچه نتواند حرف بزند باید از کودکمان بخواهیم حرف بزند و با او همراهی کنیم.


بچه ها در زمینه های مختلف پدر و مادر را محک زده و امتحان می کنند تا ببینند جنس پدر و مادر چگونه است! باید مراقب بود که رفتاری محترمانه و عاقلانه از خود نشان دهیم، هر چند کودکان باهوش هستند و در نهایت ذات ما را کشف خواهند کرد!
مثلا بچه غذایی را که به دستش داده اید به راحتی و با خونسردی تمام، روی زمین می اندازد و به چشم های شما نگاه می کند تا واکنش شما را متوجه شود!

 

شوخی با بچه ها مسئله بسیار مهمی است که معمولاً مغفول واقع می شود.
عموماً مردم در شوخی و بازی با بچه ها آنها را به عنوان عروسک در نظر می گیرند و بعد با آن ها شوخی می کنند!
پووووووففففف کردن در شکم بچه ها یکی از این شوخی های زننده است که آدم بزرگ ها آن را دوست دارند و تفریح لذت بخشی برایشان به حساب می آید یا قلقلک دادن و از این قبیل کارهای بی محتوا که خودتان بهتر می دانید!

 

یک مسئله مهم دیگر در خصوص همسالان و رقبای کودک است.

وقتی بچه شما کودکی همسن خود یا کوچک تر از خود را در بغل شما ببیند انتظار نداشته باشید که واکنش نشان ندهد و سیب زمینی باشد!

اینجا چند نکته وجود دارد؛

اول اینکه مثلاً خواهر یا برادر شما خیلی به بچه تان اظهار علاقه می کنند، تا اینجا مشکلی نیست! ولی وقتی خواهر شما که عمه بچه تان باشد خودش بچه دار شد مدیریت ماجرا کمی مشکل می شود. خوبی این گونه اتفاقات این است که بچه متوجه کاهش توجه عمه و سایر اطرافیان به خودش می شود و همین درس زندگی به او می دهد که به کسی دل نبندد زیرا کم کم سایرین هم بچه دار می شوند یا به هر دلیل حواسشان کمتر به کودک است و او از مرکز توجهات خارج می گردد و متوجه می شود که زندگی همه اش فوران محبت عمه و خاله و عمو نیست!

این کاهش تدریجی علائق بچه به اطرافیان نعمت بزرگی است که باید آن را مدیریت کرد.
نکته دیگر اینکه کودک علاوه بر اینکه توجهات را از دست می دهد، شاهد قربان صدقه رفتن دیگران برای کودک تازه متولد شده هم هست و حتی پدر و مادر خودش را می بیند که کودک دیگری را بغل گرفته اند و زیر غبغبش را می بوسند و لذت می برند!
این دیگه واقعاً دیوانه کننده است!
راه حلش چیست؟ به نظر من باید کودک را در این مسیر مشارکت بدهیم و او را با خود همراه کنیم. مثلاً وقتی بچه عمویش را بغل کرده ایم بگوئیم بیا عزیزم ببین چقدر پسر عمویت نازه! بیا نی نی عمو را بوس کن! بیا نی نی عمو را ناز کن!
به این ترتیب کودک خودش را در مقام و منزلتی می بیند که باید به بچه تازه وارد محبت کند و او را زیر سایه حمایت خودش بگیرد و محافظت نماید که البته این هم خطراتی در پی دارد چون کودک دوست دارد به هر زوری شده بچه کوچک را بغل کرده و با او بازی کند!

 

امید است با خواندن این مطلب هدایت شده باشید!

از آنجا که من خودم درگیر این موضوع هستم تقاضا می کنم اگر نظر خاصی دارید بفرمائید تا استفاده کنیم

 


90/5/2
8:44 صبح

کودک جنسی با کیفیت است1

بدست تقی سهیلی در دسته تربیت کودک، بچه، جنس با کیفیت، والدین، محبت، احترام

باسمه تعالی

البته بنده همانطور که پیداست متخصص تربیت کودک از هیچ جنبه ای نیستم و هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارم و اصلاً معلوم نیست حرف هایی که می زنم به درد کسی بخورد و کلاً به درد بخورد و اصولاً هیچ ورود تخصصی در این حوزه نداشته ام و به کسی هم توصیه نمی کنم نوشته مرا جدی بگیرد و هیچ...

و اما بعد

بنده چون بچه دارم لذا این اجازه را دارم که در مورد بچه حرف بزنم چون دوست دارم تجربیات خودم را بیان نمایم!

اولین نکته ای که والدین و بلکه همه در مواجهه با بچه ها باید توجه نمایند این است کودک، یک جنس با کیفیت و درجه یک است!

توجه فرمودید؟!

کودک جنس بنجل و بی کیفیت و ضعیف و مانده و پلاسیده و ساییده نیست؛ بچه را به عنوان جنس اعلا و اورجینال تحویل آدم می دهند!
درک این نکته فوق العاده اهمیت دارد و در نوع تعامل با بچه تأثیر به سزایی خواهد داشت.
بچه نیاز به ارتباط با پدر و مادر و در مرحله بعد اطرافیان خود دارد اما این ارتباط باید ارتباطی با کیفیت و متعالی باشد نه همینجوری و از سر وقت گذرانی و رفع تکلیفی!
یعنی بچه انتظار و ظرفیت دارد که به گستردگی با والدین خود ارتباط برقرار نماید و متوقع است که این تعامل پرمحتوا و ارزنده باشد؛ یعنی والدین به عنوان افرادی که متولی تربیت و پرورش کودک هستند برای این موقعیت فوق العاده مهم، خود را به انواع مهارت ها مجهز و به گستردگی خود را برای انجام این وظیفه تربیت کرده باشند!

طبیعتاً آدم زمخت، بی هنر، بی حوصله و کج خلق را باید از اطراف کودک دور کرد.

شنیده اید می گویند پارچه حریر در کارگاه حصیر بافی حروم میشه؟!

شنیده اید می گویند قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری؟!

منتها تفاوت ماجرای کودک اینجاست که کودک هرچند خیلی عالی تر از حریر است اما اگر برخورد نامناسبی با او صورت بگیرد می تواند تبدیل به حصیر شود!
یعنی پدر و مادر و اطرافیان و جامعه تا حدود زیادی می توانند با تاثیراتی که بر بچه می گذارند او را عزت بخشیده و یا ذلیل سازند.
پس باید مجهز به مهارت ارتباط با کودک بشویم و در خصوص کودکان به شناخت و بصیرت کافی دست پیدا کنیم تا مقدمات لازم را برای مواجهه با این جنس بی نظیر را به دست بیاوریم!
همان طور که اشاره کردم در ارتباط با کودک باید فوق العاده هنر به خرج داد؛ انواع هنرها؛ باید شعرهای زیبا بخوانیم و هرگاه کم آوردیم از کلام آهنگین استفاده کنیم و بلکه شعر بسازیم!
باید روی حرکات صورت و سایر اعضای بدن کار کنیم چون کودک به خوبی آن ها را درک می کند!
باید احترام به کودک در حد یک قدیس و نماینده خدا باشد و هرگز از کلمات غیر محترمانه در خصوص او استفاده نکنیم.
رفتارهای طبیعی کودک همانند گریه و دفع نباید موجب تکدر خاطر و خدای ناکرده بی حرمتی به کودک شود.
در این شرایط باید در نهایت احترام و عزت وی را تمیز و خوشبو کنیم و در آغوش بگیریم.
این کار به خصوص در چندماه اول ممکن است برای پدر و مادر سخت باشد ولی در عزت مندی کودک موثر خواهد بود.

...ادامه دارد

 

امید است با خواندن این مطلب نصیحت شده باشید

از آنجا که من خودم درگیر این موضوع هستم تقاضا می کنم اگر نظر خاصی دارید بفرمائید تا استفاده کنیم

 


90/4/28
11:28 صبح

مردم مهم هستند یا رای مردم؟

بدست تقی سهیلی در دسته انتخابات مجلس، محمدجانی، حوزه انتخابیه آباده، رای مردم

باسمه تعالی

شنیده اید می گویند آدم مسافرکش، مردم کنار خیابان را به شکل 200 تومانی می بیند؟ یا مثلاً آدم گرسنه به هر چیزی نگاه خوراکی دارد و دنبال سیر کردن شکمش هست؟

این حالت برای همه در زمینه کاریشان ممکن است وجود داشته باشد، از جمله نمایندگان مجلس!

می توانید حدس بزنید آدم هایی که دنبال نمایندگی مجلس هستند به مردم چه نگاهی ممکن است داشته باشند؟

بله! دقیقاً درست حدس زدید به شکل رای!

یعنی گاهی برخی نمایندگان مجلس و برخی از کسانی که دوست دارند نماینده مجلس شوند رفتارشان با مردم مانند برگه رای است و اگر همه روابطشان را بر ابن اساس تنظیم می کنند.

داشتم خبری را از یکی از نمایندگان شمال فارس می خواندم، بی اختیار خنده ام گرفت! بنده خدا روحانی هم هست مثلاً! در جلسه داشته صحبت می کرده گفته: "دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه انتخابیه(من) رشد خوبی را در سال های اخیر به خود دیده که  نشان از وجود برنامه آن می باشد  .  "

این من داخل پرانتز را خودم گذاشتم تا معنی اش شفاف تر شود.

منظورش این بوده: در این شهرستان که من به چشم حوزه انتخابیه به آن نگاه می کنم دانشگاه آزاد رشد خوبی کرده است.

البته اینگونه تمجید از دانشگاه آزاد، سئوالات چربی را در ذهن ایجاد می کند که فعلا از آن می گذریم، ولی آقایان! مردم رای نیستند و کشور حوزه انتخابیه نیست!

 


90/4/21
12:51 عصر

سیاسی کاری زشت "رکنی نیوز"

بدست تقی سهیلی در دسته شیراز، مجلس، انتخابات مجلس، دکتر قادری، رکنی نیوز، تبلیغات زودهنگام، کاندیداها

 

باسمه تعالی

 

سایت های خبری چند جورند:

بعضی ها برای انجام رسالت خبر رسانی و تنویر افکار راه می افتند و برخی برای ابراز وجود که ما هم می توانیم و گروهی برای تخریب کسی و جریانی.

سایت های خبری البته با مقاصد دیگری هم به کار می آیند؛ انتخابات و تبلیغات انتخاباتی!

و اینچنین است ماجرای سایت خبری رکنی نیوز و آقای دکتر جعفر قادری نماینده محترم مردم شریف و مظلوم شهرستان شیراز و بلکه کل کشور!

آری! آقای دکتر قادری نماینده محترم مردم شریف شهرستان شیراز، که این روزها فوران نموده اند و هرچه در طول این سال ها نگفته اند و جایی نرفته اند و موضعی نگرفته اند، در این چند ماه منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی، آنچنان دور برداشته اند و خود را در رسانه های استانی و ملی مطرح کرده اند که هر حرکت ایشان مورد توجه واقع می شود و البته این از لوازم فعالیت رسانه ای و تبلیغاتی است که همانند تیغ دو دم عمل می کند و ممکن است ناگهان همه این ارزش خبری یافتن و شهرت پیدا کردن هوار شود روی سر آدم و ماجرای 80 میلیارد کاهش بودجه استان علم شود و حالا خر بیار و باقالی بار کن!

بگذریم!

رکنی نیوز، سایت خبری تازه تاسیسی است که از ابتدای شروع به کارش به صورت واضح و گل درشت دکتر قادری را بر تارک خویش نشاند تا نشان دهد برای چه کسی فعالیت می کند و چه مسیری را طی می نماید و کدام موضع را هدف گرفته است!

البته گناه که نیست(هر چند به نظر، قشنگ هم نیست!)، این هم یک شیوه تبلیغات رسانه ای است و مختارند که اینچنین غیرحرفه ای عمل کنند! اما آنچه نگرانم کرد مطلبی بود که دیروز بر تارک این سایت دیدم و لرزیدم!

رکنی نیوز اقدام به انتشار مطلبی با عنوان "کاندیداهای احتمالی و مطرح برای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی" نموده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته است.

قسمتی از مطلب مورد نظر را بخوانید:

"هرچه به زمان برگزاری انتخابات نهم نزدیکتر می شویم فعالیت های انتخاباتی داغ تر و حضور چهره های گمنام و مشهور در این رقابت ها شفاف تر می شود . حضور کاندیداهای احتمالی در مناسبت های ملی ، مذهبی و سیاسی و یا تشکیل نشست های ماهانه و حتی هفتگی در حال یارگیری و عناصر سیاسی و حتی همسو و غیر همسو با جریانات خویش می باشند . تشکیل کمیته ها ، شرکت در مجالس عمومی و خصوصی ، ترحیم ، عروسی ، مسابقات ورزشی ، جشنواره های فرهنگی ، هنری ، ارتباط مستمر با تشکل ها و هیات های مذهبی و جریان های سیاسی ، مصاحبه با رسانه ها ی گروهی و مطبوعات و درج مقاله ، خبر ، گزارش و....حکایت از عزم جدی این افراد برای ورود به پارلمان نهم و تکیه زدن بر کرسی سبزرنگ بهارستان دارد.

آنچه بیشتر جلب توجه می کند حضور نمایندگان فعلی بصورت هفتگی در حوزه انتخابیه خود بوده •درصورتیکه •تا پیش از این ماهها به حوزه انتخابیه خود سراکشی نمی کردند.
شندیده های ما از سراسر استان حاکی از حضور این کاندیداها در انتخابات مجلس نهم می باشد.

لازم به ذکر است که پس از کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر داوطلبان و اطلاع از خط و خطوط این افراد اخبار تکمیلی متعاقبا" منعکس خواهد شد."

توجه فرمودید؟! رسماً داغ شدن فضای انتخاباتی را اعلام(در واقع تلقین) و وارد عرصه شناسایی کاندیداها می شود.

مطلب را که دیدم توجهی به تقویم پیدا کردم؛ متوجه شدم در تیرماه به سر می بریم وانتخابات هم در اسفندماه برگزار خواهد شد! و باز هم توجه پیدا کردم به برخی سخنان جناب آقای دکتر قادری نماینده محترم مردم شریف شهرستان شیراز در مجلس شورای اسلامی که بر فعالیت مفید برای استان و ترک سیاسی کاری تاکید ویژه دارند؛ همچنین توجه پیدا کردم به سخنان هشدارگونه رهبر معظم انقلاب که خواستار جهاداقتصادی و جلوگیری از انتخاباتی شدن فضای جامعه در ماه های قبل از انتخابات شدند و مجدداً توجهی پیدا کردم به ادعای اصولگرایی جناب آقای دکتر قادری نماینده.... شیراز و ناراحت شدم!
این حرکت سخیف و غیر حرفه ای سایت خبری رکنی نیوز البته می تواند دم خروس بلند و رنگارنگی تعبیر شود که همه ادعاهای جناب آقای دکتر قادری نماینده....شیراز را زیر خرواری از سئوالات بی پاسخ مدفون نماید و هزار اتفاق مطبوع و خوشبو و چرب را برای رقبای ایشان رقم بزند! اما ما ترجیح می دهیم اینچنین تفسیر نکنیم و این اتفاق را صرفاً حرکتی شتابزده و از سر بی حواسی! تلقی کرده و خرزو خان را مسبب این گاف معرفی کنیم، تا ببینیم چه پیش می آید!

 


90/4/15
12:14 عصر

تهیه اتوبوس های با صندلی مبله حداقل احترام به شهروندان شیرازی

بدست تقی سهیلی در دسته اتوبوس، حمل و نقل عمومی، صندلی مبله، عدالت، کاهش مصرف سوخت

بسمه تعالی

کافی است کسی یک بار مسیرهای طولانی برخی خطوط شرکت اتوبوس رانی شیراز را روی صندلی های خشک و بی روح اتوبوس های آن تجربه کرده باشد تا بداند که دغدغه این نوشتار چیست!

اتوبوس خط واحد، وسیله اصلی حمل و نقل گروهی از مردم ماست که اتفاقاً به نظر می رسد صاحب حق ترین شهروندان باشند.

این گروه همان هایی هستند که بدون تبلیغات رسمی مبنی بر پاسداشت محیط زیست و استفاده کمتر از سوخت های فسیلی، به دلیل مضیقه مالی و یا هر عامل دیگر از اتوبوس های شهری برای رفت و آمد خود استفاده می کنند.

حرکت قهری جامعه به سمت محدود کردن استفاده از خودروی شخصی و پائین آوردن مصرف سوخت، وضع قوانین و اتخاذ سیاست های مختلف در حوزه عرضه سوخت، هرچند تاکنون موجب نشده است التهاب ترافیک شیراز التیام بیابد، اما جای این سئوال را باقی می گذارد که اگر تشویق به استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی، برآمده از عمق تحلیل و ضرورت قطعی جامعه برای سامان بخشیدن به بسیاری از معضلات شهری است پس چرا در عمل این مردم کم تر برخوردار هستند که باید بدترین شرایط را در عدم استفاده از اتوموبیل شخصی تجربه و تحمل کنند.

اتوبوس های خطوط واحد شیراز، سرعت پائینی دارند و مسافرانشان را دیر به مقصد می رسانند، زیرا ایستگاه های زیادی دارند و مرتب در ترافیک خودروهای شخصی گیر می کنند، تا مسافران بی نوا احساس خسران کنند.

اتوبوس های یاد شده دارای صندلی های خشک و خشن هستند و مردمان را آزار می دهند و این آسیب به جسم مسافران در مسیرهای طولانی بیشتر مشهود است و کمردرد قهری ناشی از استفاده طولانی مدت از این سیستم حمل و نقل، پیامد ناگزیر زندگی بی کیفیت شهری برای اقشار صمستضعف خواهد بود.

مدیران شیراز در بخش های گوناگون حکومتی، انگاردوست ندارند باور کنند شیراز شهری گرم و نیه خشک محسوب می شود! همه دوست دارند بگویند شیراز شهر گل و بلبل است و عطر دلاویز بهار نارنج بی وقفه مشام جان را می نوازد! اما در میانه آن واقعیت ملموس و سوزنده و این تعارفات شاعرانه و رسانه ای، آنچه برجا می ماند گرمای اتوبوس های شهری شیراز است که مردمان مظلوم و بی ادعای این شهر را می آزارد.

نگاه مسافرین اتوبوس های شهری، وقتی که گرمای هوا آنها را کلافه کرده است و از شدن حرارت پیراهن خود را تکان می دهند و همزمان به بیرون از اتوبوس و خودروهای سیستم بالایی که باد خنک کولر موهای راکبین را نوازش می کند می نگرند، نگاه معنادار و عبرت آموزی است!

هم اکنون البته تا جایی که نگارنده می داند برخی از شهرهای بزرگ کشور از اتوبوس های با صندلی مبله در سیستم حمل و نقل عمومی استفاده می کنند و به این ترتیب حداقلی از احترام را برای شهروندانشان قائل می شوند.

القصه! مردم حواسشان جمع است؛ مسئولین دقت داشته باشند که وقتی شعار حمایت از حمل و نقل عمومی و عدم استفاده از خودروی شخصی می دهند همه ماجرا به وارد کردن اتوبوس جدید در سیستم حمل و نقل عمومی ختم نمی شود، بلکه کیفیت مسافرت شهری باید مورد توجه باشد که این موقوله در ارتباط وثیق با کیفیت خودرو و قوانین ترافیکی شهر تعریف می شود.

 


90/4/13
9:55 صبح

ترجمه غلط عدالتخواهی به افشاگری؛ یا افشاگری تو افشاگری

بدست تقی سهیلی در دسته فارس، عدالت خواهی، افشاگری، وبلاگستان

باسمه تعالی

 

نمی دونم نتیجه کدام اقدام غلط است و چه کسانی مقصرند اما متاسفانه گاهی احساس می شود مطالبه عدالت در جامعه ما به افشاگری تعبیر می شود؛ افشاگری البته خودش یک بحثی دارد و باید هم به آن پرداخت ولی افشاگری آیا همان عدالتخواهی است؟

افشاگری دامنه بلندی دارد و انتهای نامعلوم و مبهمی هم می سازد. اینکه هرکس راه بیفتد و یک چیزی درست یا غلط از زندگی دیگران پیدا کند و سر دست بگیرد و جار بزند و... چقدر زشت است! عده ای هم می ایستند یک گوشه ای به کل ماجرا می خندند؛ کل ماجرا یعنی اینکه این جریان ادامه دار خواهد بود و افشاگری های بعدی معادلات جدیدی را رقم خواهد زد و همینطور همه دنبال یک سندی، عکسی، نامه ای، چیزی می گردند تا رو کنند و طرف مقابل را مات نمایند.

من البته درباره درستی و غلطی این کار فعلاً بحثی ندارم و اصلاً صاحبنظر هم نیستم ولی می دانم که این اسمش عدالتخواهی نیست! هر کس هم دنبال این برنامه باشد باید عنوان کارش را چیز دیگری بگذارد.

من دقیقاً متوجه نمی شوم برای مطالبه عدالت چرا باید به اطلاعات پنهان و مخفی و افشاگری های جنجالی دست زد.

عدالت علائمی دارد و وقتی این علائم نبود و علائم بی عدالتی آشکار بود این سند است برای گرفتن یقه مسئول مربوطه و گرفتن یقه فرایند غلط. وقتی گروهی از مردم در خانه هایشان از داشتن حمام محروم هستند این یعنی بی عدالتی و باید رفت دنبال احقاق حق آن ها.

حالا چی شد که این ها را نوشتم؟ بهانه این نوشتن وضع عدالتخواهی در شیراز است.

چند صباحی عده ای احتمالاً بی توجهی کردند و افشاگری های غیر قابل قبولی داشتند و بعد توپ افتاد دست یک گروه دیگری که علیه این گروه اول افشاگری کنند و بعد دوباره از میان همین افشاگران کسی راهش را کج کرد و به افشاگری علیه افشاگران دوم پرداخت و احتمالا یک رشته سر دراز دارد!

البته من اطلاعات دقیقی از پشت پرده ماجراها ندارم و چیزهایی که می بینم را تحلیل می کنم. شاید هم کل این افشاگری ها کار یک گروه باشد ولی آنچه قابل تصور است این است که عده ای نشسته اند به ریش همه می خندند و هِی سند رو شده مطالعه می کنند و لذت می برند!

دوستان افشاگر! خواهشاً بس کنید!

شاید برخی خوانندگان دقیقاً متوجه منظور برخی مطالب این پست نشوند ولی آنهایی که در وبلاگ های فارس چرخی زده اند می دانند که درباره چی نوشته ام.

 


90/3/5
12:54 عصر

مشروط التصویر

بدست تقی سهیلی در دسته صدا و سیما، تلویزیون، دیروز امروز فردا، مشروط التصویر، ممنوع التصویر، وحید یامین پور، رو به فردا

باسمه تعالی

 

به دنبال اظهارات وحید یامین پور مجری برنامه های "رو به فردا" و "دیروز امروز فردا" مبنی بر اینکه برخی مدیران صدا و سیما وی را مشروط التصویر خوانده اند و از او خواسته اند نه زیاد حرف بزند و نه حرف زیادی بزند، حقیر به ذهنم رسید انواع افراد به لحاظ پخش تصویرشان در تلویزیون را دسته بندی شده خدمت شما عرضه نمایم. باشد که مقبول افتد.

 

میسور التصویر: کسی است که به مقداری که میسر باشد تصویرش نمایش داده می شود

مخمور التصویر: کسی است که هر وقت تصویرش نمایش داده می شود خمار و منگ است

مکسور التصویر: کسی است که تصویرش به صورت شکسته نمایش داده می شود معمولا برای مخالفان نظام کاربرد دارد

منفور التصویر: فردی که کارکرد پخش تصویرش ایجاد نفرت در مخاطبان است

مجبور التصویر: کسی که به دلیل موقعیت ویژه اش مجبور است در صفحه تلویزیون ظاهر شود

مشهور التصویر: کسی که از بس مشهور است تلویزیون به ناچار تصویرش را پخش می کند

متلون التصویر: کسی است که هیچگاه معلوم نمی شود چکاره است و هر بار با یک هیئت ظاهر می شود

مضروب التصویر: همان کتک خور تلویزیون است

مغرور التصویر: به دلیل غرور خاصی که دارد نمایش داده می شود

مقروض التصویر: به عنوان نماد افراد مقروض نماش داده می شود

مربوط التصویر: کسی که مرتبط با موضوع خاصی به تلویزیون می رود

نامربوط التصویر: کسی است که بدون ربط او را نمایش می دهند

منشور التصویر: ورزشکاری است که منشوری شده و نمی تواند در صدا و سیما ظاهر شود

سگ زور التصویر: کسی است که با اینکه منشوری شده اما به هر زوری هست خودش را به تلویزیون قالب می کند

دیروقت التصویر: فردی است که همواره آخر شب ها و یا ساعات ابتدایی بامداد امکان نمایش چهره دارد

هر روز التصویر: کسی است که صدا و سیما تعهد دارد حتما او را هر روز نمایش بدهد

نیم رخ التصویر: کسانی هستند که صرفاً می توانند به صورت نیم رخ دیده شوند و بیشتر از آن به صلاح نیست

شطرنج التصویر: افرادی هستند که چهره شان همواره به صورت شطرنجی دیده می شود

از پشت التصویر: برخی ها به دلیل وضعیت خطرناکشان فقط امکان نمایش از پشت سر را دارند

بحران التصویر: کسی است که در بحران ها امکان نمایش پیدا می کند

مسرور التصویر: شخص خوشحالی است که همواره در تلویزیون مسرت بخش به نظر می رسد

به زور التصویر: همان سگ زور التصویر است ولی از اقشار دیگر جامعه

هردم بیل التصویر: کسی که به صورت بی نظم و هر دم بیل چهره اش نمایش داده می شود

خروسخون التصویر: افرادی هستند که صرفا کله سحر می شود چهره آنها را از تلویزیون پخش کرد

مناسبت التصویر: افرادی هستند که در مناسبت ها به تلویزیون می آیند

فرزند التصویر: کسی است که به دلیل شهرت و موقعیت پدر یا پدر بزرگش امکان حضور در صفحه تلویزیون را دارد

حمام التصویر: کسی است که به شرط حمام رفتن می شود او را نمایش داد

موبایل التصویر: این ها کسانی هستند که تلویزیون با آن ها به صورت تلفنی صحبت می کند و تصویر کوچک آنها نمایش داده می شود

همراه التصویر: این افراد به دلیل اینکه همراه یک مسئولی هستند تصویرشان ناچاراً پخش می شود؛ این افراد گاهی کارکرد منفور التصویر هم پیدا می کنند

تا وقتی مسئول التصویر: این ها افرادی هستند که تا سر منصبی هستند تلویزیون نشانشان می دهد و وقتی که برکنار شدند دیگر تلویزیون کاری با آن ها ندارد

همسرالتصویر: این ها کسانی هستند که به دلیل معروفیت همسرشان تصویرشان پخش می شود

خنثی التصویر: کسانی هستند که پخش شدن یا نشدن تصویرشان هیچ تاثیری بر کسی ندارد

بر فرض التصویر: کسی است که بر فرض هم که تصویرش پخش شود دلیل نمی شود که فردایش ممنوع التصویر یا مشروط التصویر نشود

هر دم از این باغ التصویر: فردی است که وقتی تصویرش از صدا و سیما پخش می شود رسانه ها می نویسند "هر دم از این باغ بری می رسد"

اقوام التصویر: این ها افرادی هستند که به دلیل قوم و خویشی با مدیران تلویزیون تصویرشان پخش می شود

این لیست را شما می توانید تکمیل کنید...

 


90/3/2
1:57 عصر

آقای رئیس جمهور حق فارس این نبود

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، احمدزاده، استانداری فارس، انتخابات88، کارآموزی

باسمه تعالی

وضعیت این روزهای فارس واقعاً دیدنی است! مدیر جنجالی استان پستش را تحویل داده و رفته سر منصب جدید! به کی تحویل داده معلوم نیست! خرزو خان تحویل گرفتن استانداری فارس را شدیداً تکذیب کرده است! وضعیت مبهمی بر استان حاکم است.

انتصاب روح الله احمدزاده استاندار پرحاشیه فارس به معاونت رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی و رفتن وی از استانداری جوی از نگرانی و تشویش را در بین برخی مدیران وابسته به وی ایجاد کرده است.

این اتفاق موجب ایجاد دلهره در مدیرانی گشته است که به واسطه نزدیکی به وی و یا با سفارش گروه های متنفذ در تهران، برخی پست های مدیریتی استان فارس را بدون استحقاق اشغال نموده اند.

برخی از مدیران با رها کردن حوزه کاری خود به جای خدمتگذاری به مردم به دنبال کنکاش در خصوص حضور استاندار آینده فارس و به تبع آن وضعیت کاری خویش باشند.

در این میان وضعیت مدیرانی که بدون دارا بودن شرایط واقعی مدیریت و صرفاً بر اساس ارتباط با مدیران ارشد استان به برخی پست های مدیریتی دست پیدا کرده اند بسیار بغرنج می باشد.

این مدیران در حالیکه پیش از این اخبار اطمینان بخشی را از حضور احمدزاده تا پایان دولت دهم در استان فارس از جانب برخی مدیران ارشد استان دریافت کرده بودند هم اینک دچار تزلزل شدیدی در رفتار شده و برای حفظ وجهه و احیاناً ماندن بر سر پست های خود اقدام به رایزنی با گروه های مختلف می نمایند که البته تاثیر بسیار مخربی بر پیشرفت کارهای حوزه مدیریتی آنها دارد.

ولی آیا این حق استان فارس بود؟!

استانی بدون استاندار و بلاتکلیف!

فارس در انتخابات 88 برای احمدی نژاد سنگ تمام گذاشت و رای عجیبی به وی داد ولی جوانی بی تجربه و تازه کار همانند هندوانه در بسته نصیب این استان حساس شد تا تجربه کار در مدیریت های بالا را پیدا کند.

به راستی احمدزاده در فارس کسب تجربه کرد و پس از طی دوره کارآموزی هم اینک راهی تهران شده است و از ایرانیت دم می زند.

ولی اگر احمدزاده تجربه اندوزی مثبتی هم داشت دلمان نمی سوخت؛ به راستی چه کسی در استان از او راضی است؟ همه در حال انتقادند.

واقعاً که آقای احمدی نژاد!!

 

 


90/2/24
9:12 عصر

فالوده بستنی زنجیره ای

بدست تقی سهیلی در دسته فالوده شیرازی، بستنی، فروشگاه زنجیره ای

باسمه تعالی

 

فروشگاه زنجیره ای در سطح ملی اصولاً به چه معناست؟

جواب این سئوال را دقیقا نمی دانم ولی حس خوبی نسبت به اینکه محصولات بومی مان در قالبی غیر بومی در کشور توزیع شود ندارم مخصوصاً وقتی که این محصول بستنی و فالوده شیرازی باشد.

اخیراً در شیراز بستنی و فالوده فروشی نسبتاً بزرگی راه افتاده است که خود را شعبه یک فروشگاه در تهران می خواند و با عنوان آن فعالیت می کند.

باید قبول کرد کار قشنگی نیست! آدم تو شیراز فالوده زنجیره ای تهران را بخورد؟

از چند سال قبل برخی فروشگاه های زنجیره ای مثلاً برای عرضه پیتزا راه افتادند که البته موفقیت چندانی به دست نیاورند ولی بستنی فالوده زنجیره ای واقعاً تو شیراز نوبر است.

به نظرم آدم باید توی هر شهر و سامان بستنی و فالوده همانجا را بخورد تا مزه و بوی آنجا را بفهمد نه اینکه همه کشور دستور کارشان را از تهران بگیرند؛ اینطوری همه کشور بی مزه می شود! چون اگر بستنی شیراز مزه بستنی تهران بدهد، آدم شیراز هم بوی آدم تهران را می دهد و این یعنی فاجعه! فاجعه ای که البته تا حدودی رخ داده است.

وقتی از مقابل این شعبه بستنی فالوده تهرانی عبور می کنم عده ای را می بینم که دوست دارند مثل تهرانی ها باشند حتی در فالوده شیرازی خوردن و این رفتارشان هم مانند دیگر رفتارهایشان تهرانی باشد!!

اگر این وضع ادامه پیدا کند و قرار بر این باشد که چون تراکم همه چیز در تهران قرار دارد پس آنها فروشگاه زنجیره ای عرضه محصولات را در سطح ایران بر عهده بگیرند بعد از مدتی فروشگاه زنجیره ای عرضه فلافل تهرانی شعبه ای در آبادان دایر خواهد کرد و فروشگاه عرضه قطاب تهرانی در یزد و قوتوی تهرانی در کرمان و ... راه خواهد افتاد و همه چیز همه کس در همه جا، تهرانی خواهد شد!

این فرایند در طول زمان منتهی به یکسان سازی فرهنگ مناطق کشور با الگویی بی هویت خواهد شد که در نتیجه آن همه زوایای زیبا و دل انگیز زندگی مردمان این سرزمین تخریب شده و یکسره تهرانی که نه در واقع غربی می شود و همه تمایز و تنوع روح افزایمان را در این رهگذر از دست خواهیم داد و این ما را به شدت آسیب پذیر خواهد کرد، در ادامه خواهم گفت چرا

این اتفاق، دور به نظر نمی رسد چرا که پیش از این فرایند یکسان سازی پوشش ما اعم از کفش و کلاه و شال و شلوار و پیراهن در عین عجیب بودن تا حدود زیادی به وقوع پیوسته است. چطور ممکن است آدم بندرعباس مثل آدم شیراز و مثل آدم تبریز و مثل آدم تهران و مثل آدم مشهد لباس بپوشد و عین خیالش هم نباشد و تازه فکر هم کند که اگر اینطور نباشد طبیعی نیست و تو چشم می زند!

قبلاً که اینطوری نبود و مردم هر سامانی لباس خودشان را می پوشیدند چقدر خوب بود؟! مثلا اگر یک شیرازی می رفت مشهد، همه می فهمیدند این آدم شیرازی است و هر رفتاری از او می دیدند می گذاشتند پای فرهنگ و شخصیت شیرازی ها! طبیعتاً همه مراقب رفتارشان بودند و این خیلی در تقویت هنجارهای فرهنگی و اجتماعی موثر بود.

این طوری بهتر بود یا مثل حالا که هیچ کی به هیچ کی نیست؟! همه دوست دارند مثل یک الگوی تهرانی رفتار کنند و مثل همان الگو لباس بپوشند و مثل همان الگو فالوده بخورند! طبیعتاً کنترل های اجتماعی در این شرایط خیلی سخت تر به نظر می رسد.

حالا این موضوع را بهانه کنم و اشاره ای داشته باشم به اینکه ما از راه نمایش و عرضه تنوع و تکثر فرهنگیمان و در پناه این سبک های متفاوت زندگی مان چقدر می توانیم در مقابله با جنگ نرم دشمنان موفق باشیم و در دنیای مواجهات و تعاملات فرهنگی چه کالاهای ارزنده ای برای فرهنگ دوستان عالم داشته باشیم؛ کافی است بدانیم گردشگران خاجی چقدر برای دیدن ممیزات و اختصاصات فرهنگی ما غش و ضعف می روند و حاضرند برای دیدن این جلوه های منحصر به فرد راه های طولانی را تا روستاهای دور افتاده طی کنند ولی برخی جریانات می خواهند به ما القا کنند که اگر می خواهیم مورد توجه باشیم باید شبیه غربی ها باشیم در حالیکه برعکس آن صادق است.

اینها برجستگی هایی است که با فرشگاه های زنجیره ای کمرنگ خواهند شد و این امکان بالقوه برای حضور جهانی را از ما خواهند گرفت.

از این صحبت ها بگذریم؛ اگر دلتان خواست، بروید و از فروشگاه زنجیره ای فالوده بخورید تا مطمئن شوید هیچگاه طعم و مزه فالوده و بستنی فالوده فروشی سر کوچه تان را نمی دهد.

 


<      1   2   3   4   5   >>   >