سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/7/1
1:59 عصر

هلوکاست دروغین اصلاح طلبان

بدست تقی سهیلی در دسته هلوکاست، اصلاح طلبان، کشته سازی، جنگ روانی، اغتشاش، صهیونیسم

هلوکاست به این دلیل معروف به افسانه شد که صهیونیستها و عواملشان سعی میکردند با اسم تراشی و توصیف انبوه کشته ها ، نرخ بالاتری را برای خونخواهی و فشار بر افکار عمومی دنیا بدست بیاورند.

در میان تاثر و تنفر جهانیان از اعمال رژیم فاشیستی هیتلر ، صهیونیستها با بکارگیری همه عوامل خود از جمله رسانه های گروهی ، نویسندگان ، سیاسیون ، هنرمندان و طراحی انواع روشهای روانی و موثر موفق شدند با تولید رمانهای جذاب و متعدد ، ساخت فیلمهای هنری ، بازسازی محل کوره های ادعایی آدم سوزی و ایجاد موزه در نقاط مختلف توانستند تا حدود زیادی در القای این دروغ شش میلیونی به مردم دنیا موفق شوند.

طبق معمول همیشه تاریخ در چنین موقعیتهایی ، محققانی که کنجکاوانه برای بررسی موضوع  و شکافتن ابعاد آن اصرار میکردند به هر طریق ممکن باید ساکت می شدند و شدند حتی اگر لازم بود چند تا چند دنده و دندان هم خورد شود!

این تاکتیک که طی آن هیتلر را بعنوان خونریزی یهود ستیز و ضد انسان معرفی و همزمان نیروی متخاصم با او را بعنوان فرشتگان نجات بخش تصویر کنند هم در گذشته تاریخ کاربرد داشته و هم در آینده خواهد داشت و همین که هیتلر را در نقش دیو قصه جا زدند ، نسبت دادن قتل عام 6 میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی به او ، چندان کار دشواری نبود.

کشته تراشی و تابوت سفارش دادن و گریه جانسوز بر سر نعش ناپیدای مقتولین قصه را البته یکبار در ماجرای 18 تیر بکار گرفتند و قضیه آنقدر جدی شد که یکی از آخوندها جو گیر شده و طی بیانیه ای اعلام عزای عمومی کرد!

در قصه انتخابات ریاست جمهوری دهم این تجربه صهیونیستی با کمک و راهبری اساتید مجرب دوباره به میدان آورده شد و سوسن و سنبل بود که اول توی بیانیه ها پرپر میشدند و بعد برایشان ختم و چهلم و سوگواره و شب شعر و راه پیمایی راه می انداختند.

به راستی اسم تراشی دروغین و کشته سازی رسانه ای مجعول با این کیفیت تمیز! از این برو بچه های اصلاح طلب معمولی خودمان خیلی بعید است و اصلاً در حد آنها نیست. لاجرم باید پشتوانه خیلی حرفه ای و کارآزموده ای پشت قضیه باشد.

از ابتدا تا میخواستیم بفهمیم کی به کیه یک لیستی درآمد که بله اینها شهید شده اند. بعد که تو لیست شهدای ادعایی تعدادی زنده در رفتند ناگهان ندا پشت ندا بود که پرپر میشد ؛ تا ملت آمدند بفهمند ندا کی بود و چی شد ترانه پرید ؛ تا دنبال قضیه ترانه را گرفتیم ، محسن سوخت ، تا محسن را پیدا کردیم ، اکبر له شد ، تا افکار عمومی رفت دنبال قضیه اکبر ، عاطفه گم شد ؛ اومدیم دنبال عاطفه بگردیم گفتند خاله بازی میکرده تا اومدیم بگیم چه وقت بازیه ، گفتند سعیده نیست! کروبی بیانیه داد که تجاوز کردن بهش...

نه! قبول کنید کار این رفقای اصلاح طلب نیست. کلاس کار بالاتر از این حرفهاست. نمی خواهم حرف بی دلیل و غیر مستند بزنم (که اگر مثل کروبی بودم حتماً میتوانستم بگویم) ولی این را میتوان با اطمینان گفت که این کشته سازی های دروغین و سوگواری های تئاتری ، شباهت زیادی با رفتارهای صهیونیستی دارد.

اما نکته مهم در این قصه این است که طراحان در زمینه سازی برای پیروزی در این بازی ناکام ماندند. به بیان دقیق تر آنها تمام تلاششان را کردند که مسئولین کشور را دروغ گو و حیله گر و ناپاک معرفی کنند و سران نظام را بعنوان دیو و جلاد جا بیندازند که در این مرحله به دلیل رابطه عاطفی و اعتقادی مردم مسلمان با نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب و حضور هوشمندانه ایشان در صحنه و افشای محور عملیات دشمن این ترفند به نتیجه نرسید و مردم هموراه با تردید به ادعاهای مطرح شده می نگریستند زیرا آن ها را مخالف دریافت درونی خود از مسئولین کشور میدانستند.

 

پ ن1: اینکه گفتم "یکی از آخوندها" تلقی توهین به روحانیت نشود. بهرحال باید پذیرفت برخی آخوندها موجب وهن روحانیت هستند. علما و روحانیون جزء خواص و نخبگان محسوب میشوند و این چنین خطاهایی قابل اغماض نیست. نمیشود مردم عادی اگر اشتباه کردند بگوئیم اوباش یا خس و خاشاک هستند ولی اگر بزرگان افتضاح به بار آوردند هیچی نگوئیم یا عرض کنیم حضرت مستطاب دکتر ، استاد ، آیه الله فلانی خطا فرمودند!

 

پ ن2:در حادثه 18 تیر یک نفر به طرز مشکوکی کشته شد که البته دانشجو هم نبود و قاطی دانشجوهای معترض می پلکید. نهابتاً هم معلوم نشد با گلوله کی کشته شده چون معروفه که میگن گلوله اش در سازمان نظامی ایران نبوده. احتمالاً در غائله اخیر بیشتر از یک نفر کشته شده باشن اما مهم ایجاد فضای روانی و عصبی برای ملت است که تا این وسط یک عده بازی خورده بدبخت بتوانند روی موج تاثر مردم سوار شده و از نظام باج بگیرند.


88/5/28
9:24 صبح

شمس العماره عمارتی در نا کجا آباد

بدست تقی سهیلی در دسته شمس العماره، صدا و سیما، ابتذال، فرهنگ انقلاب اسلامی

سریال شمس العماره که این شبها از صدا و سیما پخش میشود بر اساس چه تفکری ساخته شده و قرار است به کدام نیاز جامعه پاسخ دهد؟

به نظر می آید اختصاص بهترین ساعتها برای پخش این مجموعه تلویزیونی حاکی از اهتمام ویژه مدیران شبکه دو سیما به رساندن پیامهای این سریال بوده و نقش قابل اعتنایی در تکمیل پازل برنامه صدا و سیما برای شکل دهی به ذهنیت مخاطبین خود دارد.

ناچاریم تصور و بعد هم باور کنیم که مجموعه ضعیف شمس العماره با هدف پر کردن آنتن سیما برای مخاطبین (به زعم مدیران مربوطه) سطح پائین و مستضعف جامعه ساخته شده است تا ضمن کنایه به ایشان در مورد کمتر برخوردار بودنشان از مواهب الهی! این پیام را القا کند که عموم جوانان ما برای ازدواج با مشکلاتی شبیه "لیلا" و "شاهرخ" روبرو هستند و مسئولین باید در این جهت تدابیر جدی بیندیشند!

"سریال فارسی" سازی صدا و سیما به مدد پیمانکاران متبحر مربوطه همچنان در اشکال نازل و مبتذل خویش ادامه حیات میدهد ؛ تنها با این توجیه که سرگرم کردن مردم و مشغول کردن آنها به منظور مقابله با شبکه های ماهواره و سایر مسایل انحرافی اولویت جدی صدا و سیماست و معلوم نیست این رسانه ملی چه زمانی باور میکند و می پذیرد که قرار بوده نقش دانشگاه ملی را ایفا کند.

در یک عمارت دور افتاده از ارزشهای جامعه اسلامی ایران چه آموزشی قرار است به خانواده های ایرانی داده شود؟

فضاها و آدمهای بی ربط این گونه سریالها به جامعه واقعی ایران ، بیشتر به این درد می خورند که بیننده را وارد قصه های خیالی و بی مزه ای کنند که خیلی زود ترجیح میدهیم خود را با آن درگیر نکنیم چون تصنع و ناراستی از سر و روی آن می بارد.

به راستی این سریال و مجموعه های مشابه آن بجز برخی مسایل در ظاهر بازیگران آنها چه تفاوتی با تولیدات تلویزیون در قبل از انقلاب و یا سریالهای مشابه در کشورهای همسایه دارند. به عبارت دیگر این سریالها چه نسبتی با انقلاب اسلامی مردم ایران و آرمانهای آن دارند؟


88/5/27
5:24 عصر

مدیریت در استان فارس2

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، استان فارس، تغییر مدیران، انتخابات ریاست جمهوری

حضور تعداد قابل توجه مدیران دوم خردادی در بدنه دولت نهم اگر چه از همان ابتدا برای آگاهان و ناظران سیاسی مشهود و نگران کننده بود اما این عدم هماهنگی در طول 4 سال کاملاً خود را به مردم عادی نیز نشان داد و به این ترتیب بود که در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بسیاری از مدیران ارشد استان شامل برخی معاونین استاندار و مدیرکل های ادرات استانداری و همچنین تعداد قابل توجهی از روسای سازمانها و مدیران کل ادارات تابعه استان فارس با فراغ بال مجموعه تحت مدیریت شان را جهت تقویت کاندیداهای رقیب دکتر احمدی نژاد بسیج نموده و به گونه ای عمل نمودند که در ایام انتخابات گویی ستاد انتخاباتی را به محل کار خود آورده بودند و آنهایی که این جسارت را نداشتند با گرفتن مرخصی های بلند مدت به طور مخلصانه و شبانه روزی به فعالیت در ستادهای رقیب رئیس جمهور منتخب پرداختند.

مسئله ای که متاسفانه باید به آن اذعان نمائیم ریشه دواندن حضور پررنگ مدیران بی اعتقاد به آرمانهای انقلاب اسلامی در سطح مدیریت استان فارس به مدد حاکمیت تفکر تساهل و تسامح است. تفکری که در یک دوره به پشتوانه حمایت فکری و سیاسی از مرکز کشور و برخی مدیران ارشد توانست تعداد قابل توجهی از مدیران و کارشناسان زاویه دار با نظام را به سیستم مدیریت و اداره استان تحمیل نماید و در دوره دیگر با بکارگیری حداکثر توان سعی در نگهداری این مجموعه و ارتقای آنان در سطح مدیریت استان نماید. اینگونه که به نظر می آید آنان در این استراتژی خود موفق عمل کرده اند و حسرت و دریغ نصیب دل حامیان دولت اسلامی و آرمان جهانی امام (ره) بوده است.

حضور بی پروا و جسورانه برخی از مدیران ارشد استان در رقابتهای سیاسی اخیر به نفع کاندیداهای معارض دولت ، گویای دلگرمی و پشتیبانی قابل توجه از برخی نهادها و مراکز قدرت استانی و همچنین برنامه ریزی قوی و گسترده ایشان برای بازگرداندن انقلاب از مسیری است که در این سالهای اخیر در پیش گرفته و مورد تائید رهبر معظم انقلاب نیز هست.

پس از انتخابات عظیم 22 خرداد و انتخاب مجدد دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری تمام تلاش باندهای بهم پیوسته قدرت این است که ضمن درگیر کردن دولت دهم با مسائل حاشیه ای بعد از انتخابات و مخدوش کردن چهره دولت مردمی و اسلامی ، مانع از اقدامات ساختار شکنانه و اساسی جهت قطع ید متجاوزان به حقوق مردم شده و این فرصت گران قیمت 4 ساله را از انقلاب سلب نمایند.

 

 


88/5/24
10:21 صبح

مدیریت در استان فارس1

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، استان فارس، مدیریت، تغییر

بعد از پایان انتخابات نهم ریاست جمهوری در سوم تیرماه 84 مطالبات انبوه و متراکم مردم استان فارس جهت بهبود وضعیت مدیریت این منطقه و قرار گرفتن در مسیر صحیح پیشرفت و تعالی و همچنین شعارها و منش عدالتخواهانه و مردمی رئیس جمهور منتخب ، این امیدواری را بوجود آورده بود که بعد از گذشت سالهای متمادی از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد روی کار آمدن مدیرانی متعهد ، کارآزموده و با دلبستگی بالا نسبت به شعارهای دولت جدید که همان شعارهای انقلاب اسلامی بود،باشیم.

با قدرشناسی و رعایت انصاف باید اذعان کنیم حجم فعالیت های عمرانی و خدماتی صورت گرفته در دولت نهم در استان پهناور و مستعد فارس به هیچ روی قابل مقایسه با هیچیک از دولتهای انقلاب در سالهای گذشته و بلکه دهه های اخیر نیست.

این تغییر رویکرد دولت در توجه شایسته تر به این استان که بیشتر در مسایل عمرانی بروز و ظهور داشت ؛ متاسفانه با تغییر مناسب مدیران همراه نبود و به خواسته های اصولی مردم چندان توجهی نشد.

دلایل مشخصی را میتوان برای این پیش آمد برشمرد که از جمله مهمترین آنها عدم سازماندهی نیروهای قابل و وفادار به شعارهای رئیس جمهور و اشتباه تاکتیکی احمدی نژاد در نادیده گرفتن نقش مشورتی ستادهایش در استانها را میتوان اشاره کرد. به این ترتیب این فرصت تاریخی انقلاب ، در اختیار برخی مراکز قدرت سنتی و جریانات محافظه کار قرار گرفت که اعتقاد چندانی نیز به تحول خواهی رئیس جمهور و مشی عدالت طلبانه وی نداشتند.

به این ترتیب برخی از اهداف قابل وصول در این مدت که از مطالبات جدی مردم در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بود عملاً به قتلگاه محافظه کاری ، باندبازی و قدرت طلبی برده شد. در طول چهار سال گذشته برخی مدیران (جا مانده از دولتهای قبل) بی اعتقاد به منش عدالت خواهانه  و ارزشی دولت نهم به ترویج رفتارهای تعریف نشده در دولت اسلامی ادامه داده و با مشی بر مسیر سوء استفاده از قدرت به تخریب وجهه دولت پرداخته و موجب انزجار مردم گردیدند.

برخی مدیران اصلاح طلب استان ، همزمان با تخریب بی سابقه دولت به بهانه تعویض مدیران ناکارآمد گذشته ، توسط بازوهای رسانه ای خود که در استان فارس توسط روزنامه افراطی تحلیل روز و افسانه پیگیری میشود ، به چینش نیروهای مخالف دولت در پستهای حساس و کلیدی پرداخته و در ادامه روند سالهای گذشته سعی در قفل کردن و مسدود نمودن همه مسیرهای تصمیم سازی و برنامه ریزی استان در مجموعه نیروهای وفادار به خود نمودند.

همزمان با انتقادات تند و بی پروای رسانه های مخالف دولت مبنی بر انحصار طلبی دولت نهم و تعویض بی رویه مدیران در استان فارس، تعداد قابل توجهی از سازمانها ، ادارات کل و دفاتر مهم در استان زیر نظر مدیران دوم خردادی قرار داشت و استاندار محترم و وزرای مربوطه محترم! هیچ واکنشی نشان نمیدادند سهل است همت خود را صرف نگهداری این مدیران و حمایت از آنان در مقابل موج تغییر خواهی میکردند...

ادامه دارد

 

 


88/4/27
4:24 عصر

هاشمی و همراهی با قانون شکنان

بدست تقی سهیلی در دسته هاشمی رفسنجانی، نماز جمعه، قانون شکنی

همانطور که برخی پیش بینی ها نشان می داد رفسنجانی از فرصت امامت جمعه برای بیان مطالبات جریان قانون شکن در انتخابات استفاده کرد و تلاش نمود تا آتش اختلاف و تردید را همچنان برافروخته نگه دارد.

وی در نقش سخن گوی جریان بازنده در انتخابات ضمن بیان جمله نغز "اجازه بدهید، من که بهتر از شما می‌گویم. ول کنید. " با حداکثر توان خود ، کوشش نمود مردم ، جریان اصلاح طلبی ساختار شکن ، خودش و عده زیادی از مدیران کشور را در یک سو و احمدی نژاد و عده بسیار کمی دیگر را در دیگر سوی قرار دهد.وی بدون اشاره به نتایج انتخابات اخیر خواستار حل و فصل ماجرا (بخوانید تعیین رئیس جمهور و یا گرفتن ضمانتهای لازم از رئیس جمهور منتخب برای مزاحم نشدن) بوسیله گفتگو شد و این را بعنوان خیرخواهی برای نظام بیان فرمود!

هاشمی در جواب عنایت ویژه رهبری به وی ، هیچگونه اشاره ای به سخنان ایشان در خطبه های نماز جمعه بعد از انتخابات ننمود و ضمن تهدید نظام به سقوط ناگهانی خواستار توجه ویژه به اعتراضات خیابانی شد زیرا همین اعتراضات بود که به نظر هاشمی در مدت کوتاهی موجب سقوط رژیم شاه شد.

در کل هاشمی حرفهایش را زد و از آنجا که دوره حرفهای دوپهلو در این فضا سرآمده است و همه ملت بار معنایی صحبتهای سیاسیون را درک میکنند باید با نهایت تاسف و تاثر... نه ناراحت نشوید! هر چند ما حواسمان به هاشمی و حرکاتش هست ، تا خودش رسماً و عملاً اعلام نکند ما او را از دایره نظام خارج نمیدانیم. تحمل میکنیم و خون جگر میخوریم و منتظر فرمان رهبرمان میمانیم.

تحمل میکنیم معنایش این نیست که دست روی دست میگذاریم...

 

این کلیپ آمریکایی رو ببینید و عبرت بگیریم!

 

 


88/4/23
2:27 عصر

سلام

بدست تقی سهیلی در دسته

در حریم ملکوتی اعتکاف دعاگوی همه بودیم.

امیدوارم تو این سه روز که ما نبودیم دنیا بهتر شده باشد.


88/4/17
11:24 صبح

قربون شاه سلطان حسین

بدست تقی سهیلی در دسته میرحسین موسوی، شاه سلطان حسین، تیمور لنگ، حافظ، انقلاب مخملی

قبل از انتخابات بحث از بازگشت روح شاه سلطان حسین به عرصه سیاست ایران بود و همه به تحلیل این موضوع می پرداختند که چقدر آدمهای بی عرضه و ترسو برای جامعه امروز ما مضر هستند ؛ البته بجز عبداله نوری که معتقد شده بود اتفاقاً شاه سلطان حسین خیلی هم آدم خوب و معقولی بوده و کشور را از جنگ و خرابی نجات داده است!

امروز که به گذشته نگاه میکنم میبینم انصافاً فکر اینجاشو نمیکردیم که روی دیگر شاه سلطان حسین ، خشونت و بلوا و قانون گریزی است. امروز با رفتارهای قانون گریز و ساختار شکن میرحسین موسوی؛ بجای شاه سلطان حسین باید از بازگشت روح تیمور لنگ و کشتار مردم ایران به دست وی نگران باشیم.

میگویند خواجه حافظ شیرازی سعی داشته با زبان خوش و شعر نغز تیمور آقا را از خرابی کشور باز دارد ولی من بعید میدانم ما امروز با این روش (به تنهایی) بتوانیم از گردنه میر به سلامت بگذریم.

میر را باید شیرفهم کرد که اونایی که باید بفهمند فهمیده اند و قضیه به شدت ملوث شده ؛ هرچند من معتقدم باید خیلی با احتیاط با این آدم برخورد کرد. مبادا کوچکترین حرکتی از ما سر بزند که نشان دهنده تمایل ما برای خروج وی از دایره انقلاب باشد. ما حقیقتاً خروج از دایره انقلاب را بدبختی عظیمی برای موسوی میدانیم و نباید به این سرنوشت برای او راضی باشیم. در عین حال باید مراقب باشیم که طرف فکر نکند ما ببو هستیم و معطل موندیم ببینیم ایشون چه شعبده ای میخواد از خودش در کنه!

نه عزیز دلم! کل سناریویی که تو خوندی ما هم خوندیم! همه فیلمهایی که تو دیدی ما هم دیدیم البته مال ما سانسور شده بوده! فقط ما نگران آدمهایی هستیم که احیاناً گول ظاهر شما را میخورند و دچار مشکلاتی میشوند.

مهندس! مهندس روشنفکر! دست خانم روشنفکرتو بگیر برو یه گوشه بشین بذار فضا آروم بشه مردم متوجه بشن چه گندی زدید جفتتون به تاریخ روشنفکری ایران و بلکه جهان.

اگه لحنم تلخ شده از همه معذرت میخام

 

اینها را هم ببینید

 

کلیپی جالب در مورد انتخابات

 

بازیگوشیهای تاریخ و فرجام تراژیک ژانوس ایرانی

 


88/4/16
10:37 صبح

پرشهای میرحسین

بدست تقی سهیلی در دسته میرحسین موسوی، مناظره، گشت ارشاد، روسری

پرش میرحسین موسوی در ایام تبلیغات انتخابات به مواضع مختلف به قدری آشکار و گاهی آزار دهنده بود که هواداران وی نیز در توجیه آن باز میماندند و ترجیح میدادند با سکوت از کنار آن بگذرند.

در حالیکه گشتهای انتظامی و اخلاقی در زمان نخست وزیری جناب موسوی در اشکال مختلف و تحت نامهای رنگارنگ با شدت به اعمال مقررات اخلاقی مورد نظر مسئولین مشغول بودند وی در ایام منتهی به انتخابات با تکیه بر مخالفت با گشت ارشاد سعی در جمع آوری رای داشت.

گشتهای زمان آقای موسوی خیلی جای تبلیغات و مانور برای رقبای ایشان داشت اما بهر روی این موضوع چندان مورد کنکاش و بررسی قرار نگرفت و شاید یکی از دلایلش این بود که دو عزیز دیگر هم به اتفاق ایشان با احمدی نژاد رقابت میکردند و دنبال برجسته کردن نقاط ضعف همدیگر نبودند و احمدی نژاد هم به تنهایی فرصت نداشت به همه موضوعات بپردازد.

نکته جالب توجه اینجاست که عمق و گستردگی فعالیت گشت های گوناگون در دهه 60 به هیچ وجه قابل مقایسه با گشت ارشاد در زمان حاضر نیست. مثلا پاشیدن اسید به صورت افراد , چیدن کاکل موی خانمها در خیابان و تراشیدن موی آقایان به صورتهای تحقیر آمیز و البته همه اینها غیر از آن رفتارهایی است که در بازداشتگاههای گشتهای حزب الله ؛ ثارالله ؛ جندالله... صورت میگرفت.

به این ترتیب برخی هواداران موسوی نیز با ساخت و ترویج شعار "با موسوی ؛ بی روسری" به ترسیم سه گانه منحصر بفرد و قابل مطالعه ای از شخصیت آخرین نخست وزیر در طول زمان روی آوردند که در نمای اول وی بعنوان یک روشنفکر! در حال ازدواج با مهمترین زن روشنفکر ایران! دیده میشود. در نمای دوم میرحسین نخست وزیر کشور انقلابی ایران است و در تحت حاکمیت اش ؛ با خشونت هرچه تمام تر با مظاهر فرهنگ غربی در لباس مردم برخورد میشود تا جائیکه معاون وی میگوید به زنان بدحجاب گواهینامه و گذرنامه هم نباید داد!

و در نمای سوم میرحسین با همان مهمترین زن روشنفکر دست در دست هم به تبلیغات انتخابات میرود و برخی از حامیانش مدعی هستند که با انتخاب او "بی روسری" میشوند و البته از قبل از انتخابات شروع به تمرین و زمینه سازی هم کردند.

میرحسین موسوی به قول بچه های وبلاگستان یک فایل زیپ شده در صحیفه امام و یا یک مین خنثی نشده از زمان جنگ بود که رمزگشایی از آن هزینه زیادی را بر انقلاب تحمیل کرد که بهر حال خیر بود ان شاء الله و گذشت.

این را هم بخوانید

اغتشاشات حیابانی در ایران نجس شده است

 

 

همین مطلب در پایگاه خبری – تحلیلی روایت

 

 

 

 


88/4/13
12:42 عصر

کروبی و سروش

بدست تقی سهیلی در دسته احمدی نژاد، کروبی، سروش، خط امام، شعور

یکی از مسائل دردناکی که در مناظرات انتخاباتی مطرح شد دفاع شیخ مهدی کروبی از دکتر سروش بود. وی سروش را بعنوان نیروی فکری خویش مطرح و در جریان مناظره با احمدی نژاد به شدت از وی دفاع کرد.

 

شیخ ، سروش را متفکری معرفی کرد که با اینکه محترم و ارجمند است اما وقتی از کسی مثل کروبی دفاع میکند او را به باد انتقاد میگیرند!

 

انصافاً وقتی این جملات از دهان کروبی خارج میشد من احساس کردم قلبم تحت فشار است.

 

خدایا! قطار انقلاب چه بی رحم و سریع میتازد. شیخ مهدی کروبی ؛ کسی که خود را سرباز امام خمینی(ره) و مدافع خط او میداند در مقابل چشم میلیونها بیننده عبدالکریم سروش را بعنوان یک متفکر بزرگ میستاید و از منتقدین او گلایه مینماید.

 

سروش اما در آن لحظه به چه می اندیشیده؟ پیش خود گفته آیا من واضح اعلام موضع نکرده ام؟ آیا من نبودم که جمهوری اسلامی را رژیمی منحط دانستم؟ آیا من نبودم که حکومت دینی را برآمده از جهالت دانستم؟ آیا من نبودم که گفتم بشر جدید از دین بی نیاز است؟ آیا من نبودم که گفتم زیارت جامعه کبیره مرامنامه شیعه غالی است؟ آیامن نبودم که زیارت عاشورای امام حسین (ع) را تخطئه کردم؟ آیا من نبودم...

 

براستی کروبی مخاطبین خود را چگونه فرض کرده است؟

 

آیا میتوان تصور کرد شیخ مهدی کروبی ، مدعی خط امام (ره) و انقلاب ، عبدالکریم سروش ، کسی که مدعی است قابل تصور است و اصلاً بعید نیست امثال ماها از مقام امام حسین(علیه السلام) بالاتر برویم ، را بعنوان مغز متفکر تیمش معرفی کند؟

 

آیا نمیتوان انتظار داشت آرای معنا دار و به شدت پائین کروبی پیامی به او و سایر هم پالکی هایش باشد که آقاجون! ملت حالیشونه!

 

شیخ مهدی! شکستی ؛ خرد شدی؛ له شدی ؛ مردی جلوی چشم هر چی عاشق امام (ره) و انقلابه.

 

آدم دلش نمیاد تو رو نفرین کنه! از بس گاهی با نمکی! بنابراین دعا میکنم با سروش محشور نشی ولی اگه خودت اصرار داری باشه!؟

 

 

 

این هم چند مطلب خواندنی از دیگر دوستان. بخونید و لذتش رو ببرید

 

 تو از کجا، عشق از کجا؟!

 

   درباره نامه بی سابقه رفسنجانی به رهبری، اصل قضییه چیست؟     

شورای نگهبان خجالت بکشد

تقاطع مشترک میر حسین و پسر شاه  

            هشدار به وزارت کشور برای نقض حقوق شهروندی


 احمدی‌نژاد: داماد تهران منم؛ آرای تهران بزرگ مخدوش است

 


88/4/4
4:52 عصر

لاریجانی نماینده طبقه اشرافی

بدست تقی سهیلی در دسته

علی لاریجانی در گفتگوی خود با صدا و سیما جمله نغزی صادر کرد که قابل توجه است. وی مدعی شد که تصور عمده مردم از نتیجه انتخابات با آن چیزی که اعلام شده متفاوت است.

این جمله دقیقاً درست است ، البته از طرف یک آدم قرنطینه شده در فضای توهم زده و سبز رنگ. آدمهای یک طبقه خاص به دلایل کاملاً خاص آنچنان دچار سوء تفاهم شده بودند که در اواخر تبلیغات ، رسماً احمدی نژاد را اولین رئیس جمهور تک دوره ای کشور معرفی میکردند.

علی لاریجانی بدلیل زیست در فضای خاصی از مدیران و اشراف که به خودشان لقب فرهیخته و نخبه میدهند دچار این توهم هستند که هر چه خودشان فهم میکنند عین حقیقت و بلکه عین واقعیت است!

ضربه محکم ملت به این طبقه (خود نخبه انگار) در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری و رای خنده آور جناب ایشان، آنچنان شدید بود که تصور میرفت خودشان را جمع و جور کنند و به بازنگری در انگاره هایشان بپردازند اما صد افسوس که بجای آن ، باز به تحریف این رفتار هوشمندانه ملت پرداخته و به گونه ای رفتار کردند که گویی جز انتقام از "فرزند ملت" اندیشه ای در سر ندارند.

آقای لاریجانی! تعامل دوستانه و برادرانه شما در منصب ریاست مجلس با دولت مردمی دکتر احمدی نژاد به اندازه کافی ما را شرمنده کرده است لطفا بیش از این ما را خجالت زده نکنید.

علی آقا! به نظرم بدتان نمی آید دور بعد نامزد ریاست جمهوری شوید؛ ولی یادتان باشد که رفتارهای امروزتان به یادمان میماند.

علی اردشیر! یک سئوال! شما از کجا فهمیدی که تصور عمده مردم از نتیجه انتخابات با آن چیزی که اعلام شده متفاوت است؟ جداً از کجا فهمیدی؟ نظر سنجی کردی؟ جو غالب اطرافیانتان اینگونه بود؟

علی اردشیر! سلام ما را به محمد باقر و محسن برسان!

علی اردشیر! خجالت بکش!

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >